ابن محيصن - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن محيصن

جلد: 4

نويسنده: احمد پاکتچي

شماره مقاله:1739

اِبْن ِ مُحَيْصِن ، محمد بن عبدالرحمان سهمى (د 122 يا 123ق / 740 يا 741م )، قاري مكه و از قاريان چهارده گانه . در برخى منابع نام وي به اشكال ديگري نيز ضبط شده است (نك: ابن مجاهد، 65؛ ذهبى ، معرفة، 1/82). مصعب زبيري (ص 407) نام او و پدرش عبدالرحمان را با يكديگر خلط كرده است (قس : ابن حزم ، 164). در مورد نسبت وي به بنى سهم از قريش ، اهل نسب او را از اين قبيله شمرده اند (همانجا)، در حالى كه در برخى از منابع متأخر، وي از موالى بنى سهم معرفى شده است (ذهبى ، همان ، 1/81؛ ابن جزري ، غاية، 2/167).

زندگى ابن محيصن در هاله اي از ابهام قرار دارد، ولى مى دانيم كه در مكه مى زيسته و در همانجا وفات يافته است . قرائت را از مجاهد بن جبير، دِرْباس ، مولاي ابن عباس و سعيد بن جبير به طريق عرض فراگرفت . شاخص ترين شاگرد وي كه قرائت را به طريق عرض از او آموخته ، شبل بن عَبّاد است (ابن مجاهد، ابن جزري ، همانجاها) و بيشتر آنچه امروز از قرائت ابن محيصن در دست است ، به روايت شبل باز مى گردد. روايت شبل از دو طريق بَزّي و ابن شَنَبوذ نقل و در مبهج سبط خياط و مفردات اهوازي درج شده و از آن طريق به اخلاف رسيده است (اندرابى ، 75-76؛ قسطلانى ، 1/105، 169). ابوعمرو بن علا، قاري بصره از قاريان هفتگانه نيز قرآن را بر وي عرض كرده است . از ديگر شاگردان وي عيسى بن عمر ثقفى ، اسماعيل بن مسلم مكى و يحيى ابن جرجه را بايد نام برد (ابن جزري ، همانجا). به گفتة ابوطيب (ص 25) اهل كوفه نيز تا حدّ زيادي قرائت خود را بر گرفته از او مى دانند.

ابن محيصن از نحو آگاهى داشت و استادان او، مجاهد و درباس ، و مقريانى چون ابوحاتم ، ابوعبيد و ابن مجاهد، تبحر او را در عربيت نيز مورد ستايش قرار داده اند (ابن مجاهد، ابن جزري ، همانجاها؛ قسطلانى ، 1/98). اين آگاهى او از نحو طبعاً نمى توانسته است بر قرائت او بى تأثير باشد و شايد بتوان او را از اولين قاريانى دانست كه به قواعد و قياسات نحوي توجه داشته اند (نك: برگشترسر، 121 -120 ؛ سالم ، 31-33). در قرائت ابن محيصن تمايل به ادغام گاه تا حد افراط ديده مى شود، مانند ادغام در «ثَللَةٌ اِنْتَهُوا» (نساء /4/171) به صورت «ثلثة اَتَّهُوا» و «عَن ِ اَلاَنْفال ِ» (انفال /8/1) به صورت «عَلَّنْفال » (نك: ابن خالويه ، 29، 48، جم). ديگر از اين نوع گرايشهاي او در قرائت تمايل به وصل همزه (همو، 25، 49، 166)، تبديل ِ ها به يا در «هذه » پيش از الف و لام (بنّا، 1/388؛ قاضى ، 28)، تبديل واو قسم به باو تبديل باب تفعيل به مجرد (ابن خالويه ، 65، 86، 88، جم) را مى توان ذكر كرد. بنا بر اعتقاد ابن جزري (همانجا) مهم ترين مشكل قرائت ابن محيصن كه موجب شده آن را در رديف قرائات شاذ قرار دهند، ناهمخوانى آن با رسم الخط مصحف است .

در ربع اول قرن 2ق ابن محيصن ، ابن كثير و حميد بن قيس در عرض يكديگر از قاريان مكه به شمار مى آمدند (ابن مجاهد، 65 -66؛ ابن جزري ، النشر، 1/8). ابن مجاهد گرچه با قرائت ابن محيصن آشنا بوده (نك: ابن خالويه ، 61)، آن را در قرائات هفتگانه وارد نكرده و شاذ شمرده است . وي در توجيه آن ياد آور شده (ص 65) كه ابن محيصن از قرائت استادان خود پيروي نكرده و مردم مكه به قرائت وي ، برخلاف قرائت ابن كثير بى رغبت بوده اند. در پى او ابن مهران (د 381ق ) به رغم آشنايى با قرائت ابن محيصن (نك: ابن مهران ، 314) آن را حتى در زُمرة قرائات دهگانه نيز قرار نداده است . همچنين ابن خالويه (ص 2، جم) و ابن جنى (1/121، جم) در همان سده ، قرائت او را شاذ شمرده اند. با اين حال ، در سدة 5ق مقريان هنوز به اين قرائت عنايت داشته اند. مكى بن ابى طالب به طور پراكنده در الكشف (1/28، جم) به آن پرداخته ، و اهوازي نيز آن را در المفردات گرد آورده است (قسطلانى ، 1/169؛ بنا، 1/80). در اواخر آن سده اندرابى قرائت ابن محيصن را چهارمين قرائت از قرائات دهگانة معروف شمرده (ص 75) و معَّل قرائت او را به همراه 14 قرائت ديگر در روضة الحفاظ گردآورده است (ابن زري ، غاية، همانجا؛ نك: پرتسل ، .(43 در سدة 4ق سبط خياط در المبهج قرائت ابن محيصن را دومين قرائت از قرائات دوازده گانه دانسته است (جنابى ، 34، به نقل از نسخة خطى المبهج ؛ ابن جزري ، النشر، 1/83). همچنين ابن جندي در سدة 8ق ظاهراً قرائت ابن محيصن را در كتاب البستان خويش كه دربارة قرائات سيزده گانه تدوين كرده بود، آورده است (نك: ابن جزري ، همان ، 1/97)، و اولين اثر شناخته شده اي كه قرائت وي را يازدهمين قرائت از قرائات چهارده گانه دانسته و تثبيت كرده است ، ايضاح الرموز ابن قَباقبى است كه در نيمة دوم سدة 9ق تأليف شده است (نك: قسطلانى ، 1/91) و قسطلانى در لطائف الاشارات و بنّا در اتحاف فضلاء البشر از او پيروي كرده اند.

قرائت ابن محيصن را در اين منابع مى توان يافت : مختصر فى شواذ القرآن از ابن خالويه (قاهره ، 1934م )؛ اتحاف فضلاء البشر از احمد بن محمد بنا (قاهره ، 1407ق ) كه قرائت او به تفصيل در آنها آمده است ؛ روضة الحفاظ موسى بن حسين معدل ، موجود در كتابخانة نور عثمانية استانبول و در اسكندريه (نك: پرتسل ، 44 -43 )؛ المبهج سبط خياط، موجود در كتابخانه هاي فيض الله و اسعد افندي استانبول (همو، و مجلد دوم لطائف الاشارات قسطلانى كه نسخ آن در مصر مضبوط است (نك: عثمان ، 22-27).

تذكّر اين نكته لازم است كه برخى از رجاليان چون ابن معين ابن عدي ، ابن محيصن قاري را با ابن محيصن مذكور در سند حديث ِ «قاربوا و سدّدوا» (نك: احمد، 2/248؛ طبري ، 5/188) يكى دانسته اند. ابن مدينى به نقل از سفيان بن عيينه كه راوي مستقيم حديث از ابن محيصن بوده ، نيز اين نظر را تأييد كرده است (ذهبى ، معرفة، 1/82). در منابع حديثى تصريح شده كه نام كامل راوي حديث مزبور، ابوحفص عمر بن عبدالرحمان بن محيصن سهمى است (حميدي ، 2/485؛ مسلم ، 3/1993؛ ترمذي ، 5/248). وي از پدرش عبدالرحمان ، عطاء بن رباح و محمد بن مخرمه حديث شنيده و كسانى چون سفيان بن عُيينه و ابن جريج از او روايت كرده اند (همانجاها؛ نيز: بخاري ، 3(2)/173؛ ابن ابى حاتم ، 3(1)/121؛ مزّي ، 14/19). از نظر رجالى ابن حبان وي را در ثقات (7/178) آورده ، و مسلم (همانجا) حديث او را صحيح دانسته است (قس : ترمذي ، همانجا). ذهبى در العبر (1/157- 158) به حدس محمد و عمر را برادر شمرده است .

مآخذ

ابن ابى حاتم ، عبدالرحمان ، الجرح و التعديل ، حيدرآباد دكن ، 1372ق / 1952م ؛ ابن جزري ، محمد، غاية النهاية، به كوشش گ . برگشترسر، قاهره ، 1352ق /1933م ؛ همو، النشر، به كوشش على محمد ضباع ، قاهره ، كتابخانة مصطفى محمد؛ ابن جنى ، عثمان ، المحتسب ، به كوشش على تجدي ناصف و ديگران قاهره ، 1386ق ؛ ابن حبان ، محمد، الثقات ، حيدرآباد دكن ، 1401ق /1981م ؛ ابن حزم ، على ، جمهرة انساب العرب ، بيروت ، 1403ق /1983م ؛ ابن خالويه ، حسين ، المختصر فى شواذ القرآن ، به كوشش گ . برگشترسر، قاهره ، 1934م ؛ ابن مجاهد، ابوبكر، السبعة، به كوشش شوقى ضيف ، قاهره ، 1972م ؛ ابن مهران ، احمد، المبسوط، به كوشش سبيع حمزه حاكمى ، دمشق ، 1407ق /1986م ؛ ابوطيب ، عبدالواحد، مراتب النحويين ، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم ، قاهره ، مكتبة نهضة مصر؛ احمد، المسند، قاهره ، 1313ق ؛ اندرابى ، احمد، قراءات القراء المعروفين ، به كوشش احمد نصيف جنابى ، بيروت ، 1407ق /1986م ؛ بخاري ، محمد، التاريخ الكبير، حيدرآباد دكن ، 1390ق / 1970م ؛ بنّا، احمد، اتحاف فضلاء البشر، به كوشش شعبان محمداسماعيل ، قاهره ، 1407ق /1987م ؛ ترمذي ، محمد، سنن ، به كوشش احمد محمد شاكر، قاهره ، 1357-1381ق ؛ جنابى ، احمد نصيف ، مقدمه بر قراءات القراء (نك: اندرابى در همين مآخذ)؛ حميدي ، عبدالله ، المسند، به كوشش حبيب الرحمان اعظمى ، پاكستان ، 1382-1383ق ؛ ذهبى ، محمد، العبر، به كوشش صلاح الدين ، منجد، كويت ، 1984م ؛ همو، معرفة القراء الكبار، به كوشش محمد سيد جادالحق ، قاهره ، 1387ق /1967م ؛ زبيري ، مصعب ، نسب قريش ، به كوشش لوي پرووانسال ، قاهره ، 1953م ؛ سالم ، صباح عباس ، عيسى بن عمر الثقفى ، بغداد، 1395ق /1975م ؛ طبري ، تفسير؛ عثمان ، عامر سيد، مقدمه بر لطائف الاشارات (نك: قسطلانى در همين مآخذ)؛ قاضى ، عبدالفتاح ، «القراءات الشاذة»، البدور الزاهرة، بيروت ، 1401ق / 1981م ؛ قسطلانى ، احمد، لطائف الاشارات ، به كوشش عامر سيد عثمان و عبدالصبور شاهين ، قاهره ، 1392ق /1972م ؛ مزي ، يوسف ، تهذيب الكمال ، نسخة عكسى موجود در كتابخانة مركز؛ مسلم ابن حجاج نيشابوري ، الصحيح ، به كوشش محمد فؤاد عبدالباقى ، قاهره ، 1955م ؛ مكى ابن ابى طالب ، الكشف عن وجوه القراءات السبع ، به كوشش محيى الدين رمضان ، بيروت ، 1401ق /1981م ؛ نيز:

L sser, G. und O. Pretzl, X Die Geschichte des Korantexts n , geschichte des Qor ? ns, Leipzig, 1938; Pertzl, O., X Die Wissenschaft der Koranlesung n , Islamica, 1934, vol. VI.

احمد پاكتچى

/ 479