ابن مطران - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن مطران

جلد: 4

نويسنده:

شماره مقاله:1774

اِبْن ِ مِطْران ، ابونصر موفق الدين اسعد بن ابى الفتح الياس بن جرجيس المطران ، پزشك و داروشناس مسيحى تبار سدة 6ق /12م . از زندگى او پيش از آغاز طبابتش اطلاع چندانى در دست نيست . ابن جوزي كه اثر او قديم ترين منبع ما دربارة ابن مطران است ، اشاره اي به اين دوره از زندگى او نكرده است . مبسوط ترين آگاهيها دربارة فعاليت علمى او و پدرش را در اثر ابن ابى اصيبعه مى توان يافت كه خود در تأليف كتابش از آثار ابن مطران بسيار بهره برده است (نك: دنبالة مقاله ). الياس پدر موفق الدين در طلب علم سفرهاي بسيار مى كرد و مدتى نيز براي فراگيري مبانى مسيحيت و مذاهب آن به روم رفت . اما به نظر مى رسد كه لقب «مطران » از آن ِ جرجيس پدر الياس بوده كه احتمالاً منصبى كليسايى داشته است . الياس چون به عراق آمد، ملازمت امين الدوله ابن تلميذ پزشك مشهور را اختيار كرد و كتابهاي بسيار نزد او خواند تا خود به طب مشهور شد. وي سرانجام در دمشق اقامت گزيد و تا هنگام مرگ در همانجا به طبابت روزگار مى گذرانيد.

موفق الدين در دمشق زاده شد و هم آنجا رشد يافت . از نام استادان او جز مهذب الدين ابن نقاش طبيب ، آگاهى نداريم ، اما مى توان حدس زد كه وي پيش از همه ، نزد پدرش به تحصيل پرداخته است . اينكه گفته اند نحو و لغت و ادب عرب را نزد شيخ تاج الدين زيدبن حسن كندي فراگرفت (ابن ابى اصيبعه ، 2/175)، بايد مربوط به دوران ميان سالى او باشد كه در خدمت صلاح الدين ايوبى مى زيست (قس : همو، 2/176). دانسته نيست كه ابن مطران چگونه به صلاح الدين پيوست ، ولى نزد او پايگاهى بلند يافت و سلطان ايوبى كه همواره در پيكار با صليبيان روزگار مى گذرانيد، پيوسته ابن مطران را با خود به سفر مى برد و طبيب را از عطاياي كلان خود بهره مند مى كرد. ابن مطران به سبب طبابت براي امراي دولت و رقابت اين امرا كه در اعطاي مال و تقرب بدو بر يكديگر پيشى مى جستند، چندان كارش بالا گرفت كه سخن از وزارتش رفت (همو، 2/175، 176)، چنانكه از بيان ابى ابى اصيبعه (2/176) به نقل از قفطى برمى آيد، در همين روزگار بود كه ابن مطران به تشويق و توسط صلاح الدين مسلمان شد (ابن جوزي ، 8(1)/411) و سلطان ايوبى ، جوزه (جوره ؟) كنيز مورد علاقة همسر خود را به زنى به ابن مطران داد. بنابراين اشارة ابن ابى اصيبعه (2/180) به تاريخ سرودن قصيده اي از سوي ابن عامري شاعر در ستايش ابن مطران پس از گرويدن او به اسلام در 585ق /1189م يعنى دو سال پيش از مرگش ، نبايد درست باشد.

ابن مطران گذشته از آنكه طبيب خاص سلطان به شمار مى رفت ، در بيمارستان نوري دمشق نيز به تدريس طب و مداواي بيماران مى پرداخت و شاگردان بسيار داشت . برجسته ترين شاگرد او، مهذب الدين دخوار بود كه در بسياري از جنگهاي صلاح الدين ، استاد خود را همراهى مى كرد و از روش معالجة ابن مطران در بيمارستان مذكور داستانها نقل كرده است (همو، 2/179). ابن مطران سرانجام در 587ق /1191م در دمشق درگذشت . پيكرش را در قاسيون به خاك سپردند و همسرش جوزه مقبره اي براي او ساخت و مسجدي در كنار آن بنا كرد. آن مقبره در ايام ابن جوزي كه خود در 603ق /1207م جوزه را در شام ديده بود، به تربت جوزه شهرت داشت (8(1)/412). مرگ ابن مطران را در 588ق نيز نوشته اند (ابن فرات ، 4(2)/46). از او فرزندي برجاي نماند. به گفتة ابن ابى اصيبعه (2/179، 180) او دو برادر داشت كه هر دو پزشك بودند.

ابن مطران مردي هوشمند و به رغم ملازمت سلطان در سفر و حضر، بسى پركار بود. ابن ابى اصيبعه او را پيشواي حكيمان و يگانة عالمان خوانده و در طب نظري و عملى از اهل زمان ، برتر دانسته است (2/175). او نسبت به شاگردان خود و طالبان طب و حكمت عنايت بسيار داشت و آنان را از عطايا و ياريهاي خود بى نصيب نمى گذاشت . همچنين به عيادت بيماران تنگدست مى رفت و نيكيها مى كرد. از داستانهايى كه دربارة او گفته اند، برمى آيد كه مروت و جوانمردي بسيار داشته و از تقرب خود نزد سلطان ايوبى براي رفع نيازهاي مردم استفاده مى كرده است (همو، 2/175- 178). با اينهمه ، نسبت به بزرگان دولت و سلطان پرهيبتى چون صلاح الدين ، تكبر و بزرگ منشى نشان مى داد (همو، 2/176). ابن جوزي (8(1)/411) و ابن فرات (همانجا) او را شيعى و دوستدار اهل بيت (ع ) خوانده اند. البته اين انتساب با ملازمت سلطانى شيعه ستيز چون صلاح الدين ايوبى ناسازگار است . اما ابن عُنَين ، شاعر بدزبان و هجاگوي كه ابن مطران بارها سلطان را به تبعيد او تشويق كرده بود، در ابياتى او را رافضى خوانده و غلام زيبارويش به نام عمر را سبب مسلمان شدنش دانسته است (ابن جوزي ، 8(1)/411- 412). ابن مطران همچنين با صوفيان معاشر بود و در سماع صوفيه شركت مى جست (همو، 8(1)/412).

يكى از برجسته ترين صفات ابن مطران ، علاقة شديد او به مطالعه و گردآوردن كتاب بود. چنانكه گفته اند همواره كتابى در آستين داشت و در اوقات فراغت ، حتى در دستگاه سلطان به خواندن مى پرداخت . او خود كتابهاي بسيار استنساخ كرده بود كه ابن ابى اصيبعه برخى از آنها را ديده و درستى كتابت و خط و اعراب آن را ستوده است . گذشته از آن 3 نساخ به خدمت گرفته بود كه همواره مشغول استنساخ كتاب براي او بودند. از اين رو هنگامى كه درگذشت حدود 10 هزار جلد كتاب طبى و غير طبى برجاي نهاد كه همه فروخته شد (ابن ابى اصيبعه ، 2/178- 179).

آثار

1. آداب طب الملوك (ابن ابى اصيبعه ، 2/181)؛

2. اختصار كتاب الادوار از ابن وحشيه (ه م ) مؤلف الفلاحة النبطية (ابن ابى اصيبعه ، همانجا؛ قس : حاجى خليفه ، 2/1388) كه گويا دربارة سحر و طلسمات نبطيان نوشته شده است (ابن نديم ، 311، 312؛ قس : لكلرك ، .(II/45 ابن مطران در 581ق /1186م آن را مختصر كرد؛

3. الادوية المفردة، كه ناتمام ماند (ابن ابى اصيبعه ، همانجا)؛

4. بستان الاطباء و روضة الالباء، مجموعه اي است از مطالب گوناگون پزشكى مانند تعاريف برخى واژه ها و بيماريها (ابن مطران ، 1/32، 320) و داروها (همو، 1/147)، روشهاي مداوا و خوي طبيب (همو، 1/2-3)، جراحى (همو، 1/206) و مطالب غير پزشكى كه نويسنده خوانده يا شنيده است (همو، 1/2). ابن مطران خود از اينكه تمام مطالب كتاب دربارة مسائل پزشكى نيست ، پوزش خواسته است (1/158). وي در تأليف اين كتاب از منابع متعددي (ح 150 كتاب ) استفاده كرده و در جاي جاي كتاب خود از آنها نام برده است . كتاب بستان الاطباء از مآخذ عمدة ابن ابى اصيبعه به ويژه در بخش «صناعت طب » عيون الانباء (1/5 -7) با تصريح به نام ابن مطران و كتاب او و نيز در بخش «طبقات مترجمان يونانى » به عربى (1/203-206)، بى ذكر نام منبع خود بوده است . عبداللطيف بغدادي نيز در كتاب فى المرض المسمى ديابيطس از آن كتاب استفاده كرده بوده است (محقق ، 1/ «پنچ »). نسخ متعددي از اين كتاب در دست است (ملك ، 1/94؛ شورا، 10/1846؛ GAL,S,I/892 .(GAS,III/273; نسخة كتابخانة ملك تهران در 1368ش در تهران چاپ عكسى شده است ؛

5. الحكايات الطبية، كه مؤلف خود در بستان الاطباء (1/45) از آن ياد كرده است ؛

6. المقالة الناصرية فى حفظ الامور الصحية، به نام الناصر صلاح الدين ايوبى (ششن ، 90)، كتابى است موجز در طب كه ابن ابى اصيبعه (2/181) آن را به خط ابن جماله كاتب ابن مطران ديده بوده است ؛

7. المقالة النجمية فى التدابير الصحية. گويا وي آن را براي نجم الدين ايوب پدر صلاح الدين نوشته بود. گذشته از اينها، وي آثار مستقل ديگر و يا تعاليقى بر كتب ديگران داشته كه مسودات آنها پس از مرگش به برادرانش منتقل شده و به گفتة ابن ابى اصيبعه (همانجا) از ميان رفته است .

مآخذ

ابن ابى اصيبعه ، احمد، عيون الانباء، به كوشش آوگوست مولر، قاهره ، 1299ق ؛ ابن جزري ، يوسف ، مرآةالزمان ، حيدرآباد دكن ، 1370ق / 1957؛ ابن فرات ، محمد، تاريخ ، به كوشش حسن محمد شماع ، بغداد، 1389ق /1969م ؛ ابن مطران ، اسعد، بستان الاطباء، به كوشش مهدي محقق ، تهران ، 1368ش ؛ ابن نديم ، الفهرست ، به كوشش فلوگل ، لايپزيگ ، 1871م ؛ حاجى خليفه ، كشف ؛ ششن ، رمضان ، فهرست مخطوطات الطب الاسلامى فى مكتبات تركيا، استانبول ، 1404ق /1984م ؛ شورا، خطى ؛ محقق ، مهدي ، مقدمه بر بستان الاطباء (نك: ابن مطران در همين مآخذ)؛ ملك ، خطى ؛ نيز:

,S; GAS; Leclerc, L., Histoire de la m E decine arabe, Paris,

1876.

بخش علوم

/ 479