ابن مفلح - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن مفلح

جلد: 4

نويسنده: محمد هادي موذن جامي

شماره مقاله:1795

اِبْن ِ مُفْلِح ، نام افراد خاندانى از فقيهان حنبلى دمشق كه در سده هاي 8 -11ق /14-17م داراي مقامات علمى و اجتماعى بوده اند. از نسبت رامينى و قانونى براي افراد اين خاندان چنين برمى آيد كه اصل خاندان به فلسطين باز مى گردد. مشهورترين آنان عبارتند از:

1. شمس الدين ابوعبدالله محمد بن مفلح (ح 710-763ق / 1310-1362م )، سر سلسله و مهم ترين شخصيت اين خاندان . از زندگى او اطلاع بسياري نداريم . زركلى (7/107) از منابع متقدم نقل كرده است كه وي در بيت المقدس به دنيا آمد و همانجا رشد يافت . مشاهيري چون ذهبى و مزّي از مشايخ او بوده اند (حسينى ، 4/196؛ ابن عماد، 6/199). شمس الدين كه نيابت قاضى القضاة جمال الدين مرداوي را در قضا برعهده داشت با دختر او ازدواج كرد (صفدي ، 11/113) و از وي صاحب 7 فرزند شد (ابن كثير، 14/294). در منابع موجود از شمس الدين 5 پسر شناخته شده است (نك: ابن عماد، 6/302، 7/22، 106، 292، 321). او در علوم مختلف دست داشت (ابن كثير، همانجا)، اما در فقه تواناتر بود (همانجا؛ ابن حجر، الدرر، 6/14). شمس الدين پس از سالها تأليف و تدريس در مدارس دمشق چون صاحبيه و جوزيه (نك: نعيمى ، 2/84 - 85) سرانجام در دمشق درگذشت (صفدي ، حسينى ، همانجاها) و در مقبرة ابن قدامه در كوه قاسيون به خاك سپرده شد (ابن كثير، همانجا؛ ابن رافع ، 2/253).

آثار چاپى :

1. الا¸داب الشرعية الكبري ، كه در 3 جلد در 1348- 1349ق /1930م در قاهره به چاپ رسيده است . اين اثر از آن جهت كه قطعاتى از كتاب مفقودِ الفنون ابن عقيل را دربردارد، حائز اهميت است ؛

2. الفروع فى الفقه الحنبلى ، كه يك بار در 1339ق /1921م ؛ و بار ديگر به كوشش عبدالستار احمد فراج در 1388ق /1967م در قاهره به چاپ رسيده و يكى از مهم ترين منابع فقه حنبلى است .

آثار خطى

1. اصول الفقه ( آلوارت ، شم 4399 )؛

2. رسالة فى العمل بالخطوط، در مورد ثبوت شهادت به خط و نوشته در مذهب حنبلى كه نسخه اي از آن در رياض ( فهرس مخطوطات ، 6/369) و نسخه اي در دمشق موجود است ؛

3. النكت و الفوائد السنية على مشكلات المحرّر لمجدالدين ابن تيمية، كه نسخه اي از آن در دارالكتب مصر موجود است (نيز نك: ابن كثير، همانجا؛ ابن حجر، الدرر، همانجا؛ بغدادي ، 2/162).

2. تقى الدين (يا برهان الدين ) ابواسحاق ابراهيم بن محمد بن مفلح (751-803ق /1350-1401م )، او از پدر و نيز نيايش جمال الدين مرداوي ، ابن قيّم جوزيه ، ابوالبقاءِ سبكى و ديگران دانش آموخت و در خردسالى (760ق ) به مصر سفر كرد و از قلانسى و خلاطى و ناصرالدين فارقى حديث شنيد (ابن قاضى شهبه ، 3/200-201؛ ابن حجر، انباء، 4/247؛ سخاوي ، 1/167- 168). او نيز چون پدرش در مدارس صاحبيه و جوزيه و نيز در دارالحديث اشرفيه تدريس مى كرد (نعيمى ، 2/47، 85). مدتى نايب قاضى ابن منجا بود و در رجب 801 قاضى دمشق شد (همو، 2/48). هنگام ورود تيمور به شام ، وي براي برقراري صلح بسيار كوشيد، ولى سودي نبخشيد.

ابواسحاق سرانجام بر اثر بيماري درگذشت و كنار پدرش دفن گرديد (ابن حجر، همان ، 4/248؛ ابن عماد، 7/23؛ نعيمى ، همانجا). ابن حجر عسقلانى (همانجا) يادآور شده كه از او حديث شنيده است . اثري با عنوان المقصد الارشد فى ذكر اصحاب احمد كه ذيلى بر طبقات الحنابلة ابن ابى يعلى بود، از آثار او به شمار آمده (حاجى خليفه ، 2/1097) و گفته شده است كه نسخه اي از آن در كتابخانة ظاهريه (ظاهريه ، 2/450- 451) موجود است (نك: آثار برهان الدين ابواسحاق ابن مفلح در ادامة همين مقاله ؛ براي عناوين ديگر آثار وي نك: سخاوي ، 6/66).

3. نظام الدين ابوحفص عمر بن ابراهيم (782-872ق /1380- 1467م ). او قرآن و ادبيات را نزد مشايخ دمشق فرا گرفت و از پدر و عمويش شرف الدين عبدالله فقه و اصول آموخت . سپس به قاهره رفت و از محضر مشايخى چون سراج الدين بلقينى ، صدرالدين مناوي و شهاب الدين مرداوي استفاده كرد (سخاوي ، همانجا). در 801ق كه جوان كم سالى بود، نيابت قضاي پدر را در دمشق و نيابت مجدالدين سالم را در قاهره برعهده گرفت . سپس خود در 805ق قاضى غزه شد. او نخستين حنبلى است كه عهده دار قضاي آن ديار گشت (همو، 6/66 - 67). پس از چندي از آن سمت عزل و به نيابت قاضى ابن عباده در دمشق برگزيده شد. در 833ق به جاي قاضى شهاب الدين ابن حبال قاضى القضاة گشت . از 853 تا 851ق بارها عزل و نصب شد تا اينكه ظاهراً در 853ق براي هميشه از قضا كناره گرفت (براي تفصيل اين عزل ونصبها، نك: نعيمى ، 2/55 -60؛ ابن طولون ، 1/146). او دارالحديث نظاميه را در دمشق بنا كرد (نعيمى ، 2/58).

سخاوي (6/67) از عنايت فراوان ابن حجر به وي ياد كرده است . همو گويد: خود در قاهره و دمشق از نظام الدين ابوحفص بسيار بهره برده است . از وي تنها يك اثر با عنوان مشيخة باقى مانده كه نسخه اي از آن در كتابخانة «كتاب سراي » در مانيساي تركيه موجود است (زركلى ، 5/39).

4. برهان الدين ابواسحاق ابراهيم بن محمد بن عبدالله بن محمد ابن مفلح (816 -884ق /1413-1479م ). او از ابن ناصرالدين ، ابن محب اعرج و علاءالدين بخاري حديث شنيد و از بخاري فقه آموخت (سخاوي ، 1/152). از ديگر مشايخ او ابن حجر عسقلانى و ابن قاضى شهبه شايان ذكرند (نعيمى ، 2/58؛ بدران ، 233). او در 851ق به قضاي دمشق گمارده شد و از آن پس بارها مسند قضا بين او و علاءالدين على ابن ملفح دست به دست گرديد. آنگاه كه درگذشت ، قاضى دمشق بود و فرزندش نجم الدين عمر جانشين او شد (سخاوي ، همانجا؛ نعيمى ، 2/58 -61). نعيمى از ابواسحاق حديث شنيده و از وي اجازه دريافت كرده است و به گفتة همو تقى الدين جراعى نيز از شاگردان او بوده است (نعيمى ، 2/59 -60).

آثار چاپى

1. الاستعاذة بالله من الشيطان الرجيم و بيان وسوسته و خدعه و كشف اموره ، كه در 1311ق /1893م در مصر به چاپ رسيده است ؛

2. المبدع كه شرحى است بر المقنع ابن قدامه . جزءِ اول آن در 1968م و به صورت كامل در 1980م به كوشش محمد زهير شاويش در بيروت چاپ شده است .

آثار خطى : المقصدالارشد فى ترجمة اصحاب الامام احمد، نعيمى و ابن طولون در مواضع مكرر ازاين كتاب با عنوان طبقات ابن مفلح نقل قول كرده اند، نسخه هايى از اين اثر در مصر (دارالكتب ، 8/247) و نيز مكه (منجد، 451) موجود است (در مورد ديگر آثار، نك: سخاوي ، 1/152؛ بغدادي ، 1/21).

5. اكمل الدين محمد بن ابراهيم بن عمر بن ابراهيم بن محمد بن عبدالله بن محمد بن مفلح (930-1011ق /1524-1603م )، او حديث ، فقه و قرآن را از پدرش و نيز عزالدين ابن نقيب و شهاب الدين احمد طيبى فراگرفت (محبى ، 3/315؛ ابن شطى ، 103) و از كسانى چون شمس الدين محمد بن طولون ، ابوالسعود افندي مفتى عثمانى و شهاب الدين احمد مالكى قاضى القضاة قدس اجازه دريافت كرد. براي تحصيل سفري به روم (ظاهراً به استانبول ) داشته است . پس از اين سفر مدتى عهده دار قضاي بعلبك و صيدا شد و بعد به دمشق آمد. وي به تاريخ اهتمام ويژه اي داشت (محبى ، همانجا)، چنانكه دربارة تاريخ دمشق و قاهره تأليفاتى داشته و اخبار الدولتين ابوشامه را تلخيص كرده است (نك: ابن شطى ، 104).

از آثار باقى ماندة او جزءِ 15 از كتاب التذكرة الاكملية المفلحية است كه نسخه اي از آن در كتابخانة دانشگاه آمريكايى بيروت موجود است (زركلى ، 5/303). همچنين مجموعه اي ادبى گردآوري شده توسط او و نيز چند بيت از اشعار وي در برلين يافت مى شود ( آلوارت ، شم 6926 ، .(8467

مآخذ

ابن حجر، احمد، انباء الغمر، حيدرآباد دكن ، 1390ق /1970م ؛ همو، الدرر الكامنة، حيدرآباد دكن ، 1396ق /1976م ؛ ابن رافع ، محمد، الوفيات ، به كوشش صالح مهدي عباس ، بيروت ، 1402ق /1982م ؛ ابن شطى ، محمد جميل ، مختصر طبقات الحنابلة، به كوشش فواز زمرلى ، بيروت ، 1406ق /1986م ؛ ابن طولون ، شمس الدين ، القلائد الجوهرية، به كوشش محمداحمد دهمان ، دمشق ، 1401ق / 1980م ؛ ابن عماد، عبدالحى بن احمد، شذرات الذهب ، قاهره ، 1351-1354ق ؛ ابن قاضى شهبه ، تقى الدين ، التاريخ ، به كوشش عدنان درويش ، دمشق ، 1977م ابن كثير، البداية؛ بدران ، عبدالقادر، منادمة الاطلال ، به كوشش زهير شاويش ، بيروت ، 1405ق / 1985م ؛ بغدادي ، هديه ؛ حاجى خليفه ، كشف ؛ حسينى ، محمد، ذيول العبر، به كوشش محمد سعيد بسيونى زغلو، بيروت ، 1405ق /1985م ؛ دارالكتب ، فهرست ؛ زركلى ، اعلام ؛ سخاوي ، محمد، الضوء اللامع ، قاهره ، 1354ق ؛ صفدي ، خليل ، اعيان العصر، نسخة عكسى موجود در كتابخانة مركز؛ ظاهريه ، خطى (تاريخ )، ريان ؛ فهرس مخطوطات جامعة الملك سعود، رياض ، 1404ق /1984م ؛ محبى ، محمد امين ، خلاصة الاثر، مصر، 1284ق ؛ منجد، صلاح الدين ، معجم المورخين الدمشقين ، بيروت ، 1398ق /1978م ؛ نعيمى ، عبدالقادر، الدارس فى تاريخ المدارس ، به كوشش جعفر الحسنى ، دمشق ، 1367ق /1948م ؛ نيز:

Ahlwardt; GAL, S.

محمدهادي مؤذن جامى

/ 479