جلد: 4نويسنده: محمد هادي موذن جامي شماره مقاله:1805اِبْن ِ مَكْتوم ، ابومحمد احمد بن عبدالقادر بن احمد قيسى ، ملقب به تاج الدين (ذيحجة 682 -27 رمضان 749/ مارس 1284-19 دسامبر 1348)، مفسر، اديب و فقيه حنفى مصري . مكتوم نام نياي پدرش بود (ابن مكتوم ، «ذيل »، 2/607). ابن رافع سلامى (ص 59) به كنية ابوالعباس از او ياد كرده است . ابن مكتوم در قاهره به دنيا آمد (ابن ابى الوفا، 1/75) و نزد تقى الدين صائغ ، ابوحيّان اندلسى و نيز بنا به برخى از روايات نزد على بن يوسف شطنوفى قرائت آموخت (ابن جزري ، 1/70). در ادب از بهاءالدين ابن نحاس و در فقه از سروجى بهره گرفت (ابن حجر، 1/204) و از اصحاب نجيب الدين عبداللطيف بن عبدالمنعم و ابن علاق و طبقة آنان اخذ حديث نمود (همو، 1/205؛ صفدي ، 7/74). ابن مكتوم از عالمان نحو و لغت به شمار آمده (ابن ابى الوفا، همانجا)، ولى كمتر اثري از او در اين زمينه به دست ما رسيده است . ملازمت طولانى او با ابوحيان (نك: ابن حجر، 1/204) و فراهم آوردن گزيده اي از تفسير البحر المحيط وي شايد مهم ترين سبب ماندگاري ياد ابن مكتوم باشد. ابن حجر عسقلانى (1/205) گويد: من كمتر كتابى از كتب ادبى از شعر و تاريخ و مانند آن ديده ام كه در آن شرح حال مصنف كتاب به خط ابن مكتوم نباشد. ابن مكتوم مدتى به نيابت در حكم (قضا) اشتغال داشته (ابن ابى الوفا، همانجا) و پس از موسى بن على قطبى در مصدر اقراء در جامع ظاهري مصر نشسته است (ابن جزري ، همانجا). صفدي در 745ق در قاهره نزد او رسيد و اجازة روايت گرفته است (صفدي ، 7/75) و ابن رافع سلامى نيز از او روايت كرده است (ابن رافع ، همانجا). او سرانجام در مصر بر اثر طاعون درگذشت (صفدي ، همانجا). از آثار او الدرّ اللقيط من البحر المحيط كه گزيدة گفتار استادش ابوحيان در مورد نظرات نحوي دو مفسر مشهور زمخشري و ابن عطيه است (ابن مكتوم ، «الدر»، 1/6 - 8). اين كتاب در حاشية البحر المحيط در 1329ق در قاهره به چاپ رسيده است . نيز «ذيل » معرفة القراء الكبار شمس الدين ذهبى از آثار وي به همراه متن اصلى (ص 604 تا 632) در قاهره در 1387ق /1967م به چاپ رسيده است . همچنين يك نسخة تلخيص وي از اخبار النحويين و اللغويين قفطى در دارالكتب مصر (سيد، 1/180) موجود است (براي آثار ديگر، نك: صفدي ، 7/74؛ ابن حجر، 1/205؛ سيوطى ، 1/91، جم؛ حاجى خليفه ، 1/600). ابن مكتوم در شعر نيز دستى داشته و قطعاتى از اشعار او را صفدي (7/75- 76)، و ابن حجر (1/205-206) آورده اند (نيز نك: آلوارت ، شم (2 )8158 ؛ نقشبندي ، 623).
مآخذ
ابن ابى الوفاء، عبدالقادر، الجواهر المضية، حيدرآباد دكن ، 1332ق ؛ ابن جزري ، محمد، غاية النهاية، به كوشش گ . برگشترسر، قاهره ، 1351ق / 1932م ؛ ابن حجر عسقلانى ، احمد، الدرر الكامنة، حيدرآباد دكن ، 1392ق /1972م ؛ ابن رافع سلامى ، محمد، تاريخ علماءِ بغداد، به كوشش عباس عزاوي ، بغداد، 1357ق / 1938م ؛ ابن مكتوم ، احمد، «الدر اللقيط»، در حاشية البحر المحيط ابوحيان ، قاهره ، 1329ق ؛ همو، «ذيل » معرفة القراء الكبار ذهبى ، به كوشش محمد سيد جادالحق ، قاهره ، 1387ق /1967م ؛ حاجى خليفه ، كشف ؛ سيد، خطى ؛ سيوطى ، عبدالرحمان ، المزهر، به كوشش محمد احمد جادالمولى بك و ديگران ، بيروت ، 1986م ؛ صفدي ، خليل ، الوافى بالوفيات ، به كوشش احسان عباس ، ويسبادن ، 1389ق /1969م ؛ نقشبندي ، اسامة ناصر، مخطوطات الادب فى المتحف العراقى ، كويت ، 1985م ؛ نيز: Ahlwardt. محمدهادي مؤذن جامى