ابن صائغ، شمس الدين
جلد: 4نويسنده: عنايت الله فاتحي نژاد شماره مقاله:1402اِبْن ِ صائِغ ، شمس الدين محمد بن عبدالرحمان (704-776ق / 1304- 1375م )، نحوي ، لغوي ، محدث و فقيه حنفى مصري . در قاهره به دنيا آمد و ابتدا نزد شيخ محمد مصري و پس از وي نزد شيخ تقى الدين محمد بن احمد صائغ قرائات سبع و عشر را فراگرفت . نحو را از ابوحيان ، معانى و بيان را از شيخ علاءالدين قونوي و قاضى جلال الدين قزوينى و فقه را از قاضى برهان الدين ابراهيم بن عبدالحق آموخت . در 728ق به دمشق سفر كرد (ابن جزري ، 2/163) و در حلقة درس شيخ اثيرالدين و شيخ شهاب الدين ابن مرحّل شركت كرد (صفدي ، 3/244) و از دَبُّوسى ، حجّار، مَزّي و برزالى و ديگران حديث شنيد و در علوم مختلف سرآمد اقران شد و رياست تدريس علوم نحو و قرائت را در مسجد جامع اموي دمشق به عهده گرفت (ابن جزري ، همانجا؛ سيوطى ، 1/155). وي پس از مدتى بار ديگر به قاهره بازگشت و در مسجد جامع ابن طولون به تدريس مشغول شد (ابن حجر، الدرر، 5/249) و درس او سخت مورد استقبال قرار گرفت . در 769ق /1368م شاگرد مشهورش ابن جزري ناچار شد به سبب گرفتاريهاي فراوان استاد در درسهاي شبانگاهى او شركت جويد و به همين ترتيب بود كه قرآن را با قرائت سبع و عشر نزد استاد خواند. شيخ عمر خفاف نيز از جمله كسانى بود كه شب هنگام در درس حاضر مى شد (ابن جزري ، 2/164). ابن لبان (همو، 2/163) و جمال بن ظهيره و عبدالرحمان بن جماعه را نيز در شمار شاگردان او ذكر كرده اند (سيوطى ، 1/156). وي در آغاز به شعر و ادب توجهى نداشت ، اما معاشرت با صفدي ، تمايل او را به شعر برانگيخت و به گفتة صفدي (همانجا) از آن پس اندك اندك به سرودن شعر پرداخت و در آن چندان مهارت يافت كه در شمار اديبان و شاعران عصر خود درآمد. از اشعار وي مجموعاً 29 بيت موجود است (همو، 3/244- 245؛ تميمى ، 764، 765). اين اشعار كه در قالب غزل و پند و اندرز سروده شده ، نمايانگر پاره اي از خصوصيات شعر عصر انحطاط نيز هست . معاشرت ابن صائغ با صفدي مدتها ادامه داشت و مى دانيم كه وي در 737ق شماري از سروده هاي خود را براي صفدي خواند (صفدي ، 3/244). وي همچنين با شيخ جمال الدين عبدالرحيم اسنوي ، شيخ شافعى ملاقات كرد (ابن جزري ، 2/164) و علاوه بر اينان با دولتمردان روزگار خود نيز معاشرت داشت (تميمى ، 764). ابن صائغ مدتى در مصر رياست دارالعدل و در 773ق منصب قضاي لشكر را برعهده گرفت (ابن جزري ، همانجا؛ ابن حجر، انباء الغمر، 1/138). مرگ او در 13 شعبان 776ق (ابن جزري ، همانجا) يا به گفتة ابن تغري بردي (11/138) در 12 شعبان 777ق در قاهره اتفاق افتاد و به قول سيوطى (1/156) ميراث كلانى از خود به جاي گذاشت . آثار و مصنفّات وي كه نسخه هاي آنها در كتابخانه هاي مختلف موجود است عبارتند از:1. الرقم على البُردة يا شرح قصيدة البردة، در دارالكتب (سيد، 1/439)، وين (فلوگل ،
)، I/468 ملّى بلغار (درويش ، 2/252)، ملى تبريز (ملى تبريز، 2/895)، لايپزيگ (فولرس ، 169 )؛
2. شعري دربارة صيد، در برلين ( آلوارت ، )؛
VII/80 3. المرقاة فى اعراب لااله الاالله ، در دارالكتب (خديويه ، 7(2)/631 -632؛ GAL,S )؛ II/21 4. المنهج القويم فدي القرآن العظيم ، در برلين ( آلوارت ، )؛ IV/140 5. الوضع الباهر فى رفع افعل الظاهر، در كوپريلى (كوپريلى ، 2/148). آثار ديگري نيز به اومنسوب است كه عبارتند از: اِحكام الراي فى اَحكام اذلاي ؛ نتايج الافكار؛ نشر العبير فى اقامة الظاهر موضع الضمير (حاجى خليفه ، 1/18، 2/1924، 1952)؛ شرح المشارق ، در حديث كه ابن حجر آن را در 6 مجلد ديده و گفته است داراي مباحث ظريفى است ؛ الثمر الجنى فى الادب السنى ؛ الغمز على الكنز؛ المبانى فى المعانى ، الاستدراك على المغنى (ابن حجر، انباء الغمر، 1/138)؛ شرح الفية ابن مالك ؛ التذكرة، در چندين جلد (همو، الدرر، 5/249)؛ التعليقة فى المسائل الدقيقة؛ مجمع الفرائد و منبع الفوائد، در 17 جلد (ابن قطلوبغا، 64)؛ اختراع الفهوم لاجتماع العلوم ؛ روض الافهام فى اقسام الاستفهام (سيوطى ، 1/155).