ابن صفوان - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن صفوان

جلد: 4

نويسنده: يوسف نقدي ثقفي

شماره مقاله:1412

اِبْن ِ صَفْوان ، ابوجعفر احمد بن ابراهيم بن احمد بن صفوان قيسى (675 -763ق /1296-1362م )، اديب و شاعر اندلسى ، معاصر نصريان غرناطه . وي از اهالى مالقه بود و به همين سبب به مالقى نيز معروف شده است (باباتنبكتى ، 72). ابن خطيب ( الاحاطة، 1/240) و ابن قاضى (1/79) سال تولد وي را 695ق ، ولى بن فرحون (ص 43) و به پيروي از او برخى از منابع معاصر (زركلى ، 1/87؛ كحاله ، 1/133؛ فروخ ، 6/480)، 675ق را سال تولد او دانسته اند. به نظر مى رسد «تسعين كه در الاحاطة ابن خطيب آمده است (همانجا)، مصحّف «سبعين » بوده باشد.

ابن صفوان نخست در مالقه نزد ابومحمد باهلى دانش آموخت ، سپس به مراكش رفت و در آنجا از دانشمندانى چون ابوعبدالله بن عبدالملك مراكشى و ابوعباس ابن بنا به تكميل آموخته هاي خود پرداخت (ابن خطيب ، الاحاطة، 1/230). در اين هنگام امير غرناطه سلطان ابوعبدالله محمد ملقب به فقيه (حك 671 -701ق /1272- 1302م ) او را به دربار خود خواند و به وي مقام دبيري داد.اقامت ابن صفوان در دربار غرناطه ماية كاميابى و شهرت او شد (همانجا؛ فروخ ، 6/480-481)، اما وي پس از مدتى از خدمت ديوانى كناره گرفت و به مالقه بازگشت و چندي در عزلت و سختى روزگار گذرانيد تا آنكه ابن خطيب به ياري وي شتافت و با تعيين مقرري به زندگيش سامان بخشيد. ابن صفوان تا پايان عمر در مالقه ماند و در همانجا نيز درگذشت (ابن خطيب ، الكتيبة، 216؛ همو، الاحاطة، 1/240).

ابن صفوان در زمان خود از لحاظ علمى شخصيتى برجسته به شمار مى رفت و گذشته از شعر و ادب در علوم مختلفى چون رياضيات و تاريخ و فلسفه صاحب نظر بود. ابن خطيب او را مردي تيزهوش و ژرف نگر خوانده است (همان ، 1/229). تقريباً تمامى آثار منثور وي از ميان رفته است . تنها اثر منثوري كه از او به جاي مانده ، نامه اي است كه وي در آن به ابن خطيب اجازة نقل آثار خود را داده است (همانجا، 1/236- 237؛ قس : مقري ، نفح ، 8/186-187). آنچه از اشعار او به جاي مانده ، عمدتاً رنگ صوفيانه دارد و در آنها ناخرسندي از روزگار و توجه به آخرت مشهود است (ابن خطيب ، الاحاطة، 1/233، همو، الكتيبة، 216-217). از جمله سروده هاي او قصيده اي است در معارضه با قصيدة عينية معروف ابن سينا (همو، الاحاطة، 1/237) ظاهراً ابن صفوان ديوانى از سروده هاي خود فراهم نياورده بوده و اشعار باقى مانده از وي نيز به نقل از مجموعه اي است كه ابن خطيب گردآورده بوده است (مقري ، ازهار، 1/190؛ همو، نفح ، 9/331). ابن خطيب خود در اين باره مى گويد كه وي ديوان شعر ابن صفوان را در 744ق /1343م هنگامى كه سلطان ابوالحجاج يوسف (حك 733- 755ق /1333- 1345م ) امير غرناطه را در لشكركشى به جزيرةالخضراء همراهى مى كرده ، در حين توقف در مالقه ، گردآوري كرده و بر آن مقدمه اي نوشته و آن را الدرر الفاخرة و اللجج الزاخرة ناميده و سپس از ابن صفوان خواسته است كه اجازة نقل آن را به وي و فرزندش عبدالله بدهد و او نيز، چنانكه گذشت ، طى نامه اي ، به خط خود، اجازة نقل همة آثار منظوم و منثور خويش را به وي و فرزندش اعطا كرده است (ابن خطيب ، الاحاطة، 1/235-237؛ قس : فروخ ، 6/482-483). البته به درستى روشن نيست كه آنچه ابن خطيب ديوان ابن صفوان خوانده ، مجموعة كامل اشعار وي بوده است يا گزيده اي از آنها. اين كتاب اكنون در دست نيست . ساير تأليفات منسوب به ابن صفوان اينهاست : مطلع هلال الانوار الالهية، بغية المستفيد و شرح كتاب القرشى فى الفرائض (همانجا، 1/231؛ ابن فرحون ، همانجا، ابن قاضى ، 1/78).

مآخذ

ابن خطيب ، محمد، ؛الاحاطة فى اخبار غرناطة، به كوشش محمد عبدالله عنان ، قاهره ، 1375ق /1954م ؛ همو، الكتيبة الكامنة، به كوشش احسان عباس ، بيروت ، 1963م ؛ ابن فرحون ، ابراهيم ، الديباج المذهب ، قاهره ، 1351ق ؛ ابن قاضى ، احمد، درة الحجال فى اسماء الرجال ، به كوشش محمد احمدي ابوالنور، قاهره ، 1390ق / 1970م ؛ باباتنبكتى ، احمد، نيل الابتهاج ، در حاشية الديباج المذهب ابن فرحون ، قاهره ، 1351ق ؛ زركلى ، اعلام ؛ فروخ ، عمر، تاريخ الادب العربى ، بيروت ، 1983م ؛ كحاله ، عمررضا، معجم المؤلفين ، بيروت ، 1376ق /1957م ؛ مقري ، احمد، ازهار الرياض فى اخبار عياض ، به كوشش مصطفى سقا و ديگران ، قاهره ، 1358ق /1939م ؛ همو، نفح الطيب ، به كوشش يوسف محمد بقاعى ، بيروت ، 1406ق /1986م .

يوسف نقدي ثقفى

/ 479