ابن صقر - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن صقر

جلد: 4

نويسنده:

شماره مقاله:1414

اِبْن ِ صَقْر، ابوالعباس احمد بن عبدالرحمان بن محمد بن عبدالرحمان بن محمد بن صقر انصاري خزرجى ، فقيه ، محدث ، اديب و قاضى مالكى مذهب اندلسى سدة 5 -6ق /11-12م . نياي وي اصلاً در سر قسطه 1 ، شهري كه «انصار» مهاجر در آنجا وطن گزيده بودند، مى زيست و به سبب بروز نابسامانيهاي سياسى به بلنسيه 2 نقل مكان كرد. عبدالرحمان پدر ابن صقر در 454ق /1062م در اين شهر زاده شد (ابن خطيب ، 1/182؛ ابن قاضى ، 2/408-409). ازاو به عنوان راوي و مورخى ياد كرده اند كه در طلب علم به شهرهاي بسيار در مغرب و اندلس چون فاس ، غرناطه 3، قرطبه 4، مالقه 5، و المريه 6 سفر كرد. وي آثار بسياري به صورت گزيده هايى از كتب تاريخ و سير و مغازي به جاي گذارد و سرانجام در 523ق /1129م و به روايتى 511ق /1117م در مراكش كه چند سال آخر عمر را در آنجا مى گذرانيد، درگذشت (همانجا).

ابن صقر در المريه كه پدرش مدتى در آنجا اقامت داشت ، زاده شد. در تاريخ تولد او اختلاف هست : در حالى كه بيشتر نويسندگان ، او را متولد ربيع الاول 492 (ابن ابار، 1/77؛ ابن فرحون ، 1/214) دانسته اند، تنها ابن خطيب كه مبسوط ترين شرح حال او را نوشته ، سال 502ق را به عنوان تاريخ تولد وي ذكر كرده است (1/186). ابن صقر از كودكى زير نظر مستقيم پدر تربيت شد و با او به مجالس استماع حديث مى رفت (همو، 1/183) و هم از اين روست كه پدر و پسر در برخى از مشايخ روايى خود مشتركند (قس : ابن قاضى ، 2/408). به هر حال ابن صقر قرآن و قرائات مختلف آن را از پدر خود و ابوالحسن تُطَيْلى و ابوالعباس ابن فيرة بن مفضل فراگرفت ، و در ادبيات نزد كسانى چون ابوالحسن بن باذش و ابوالقاسم بن ابرش به شاگردي پرداخت ، و از كسانى نظير ابواسحاق بن صواب و ابوبحر سفيان بن عاصى و غالب بن عطيه و ابن وضاح و ابوالفضل عياض و خلف بن بشكوال و ابن عطيه روايت كرد (ابن ابار، 1/76؛ ابن فرحون ، 1/211، 212).

به نظر مى رسد كه ابن صقر نيز مانند پدر در شهرهاي مغرب و اندلس سفرها كرد. چه در سالهاي پيش از 536ق از حضور او در غرناطه و وادي آش سخن رفته است (ابن خطيب ، 1/184)؛ اما در واپسين سالهاي فرمانروايى مرابطون ، به مراكش بازگشت و روايت ابن قاضى مكناسى (2/409) مبنى بر آنكه ابن صقر در فاس ، به دكانى در غرب مسجد جامع آنجا به استنساخ و صحافى كتاب مى پرداخت و هم در آن شهر موعظه مى كرد، بايد مربوط به همين سالها باشد؛ نيز در همين سالها بود كه ابوعبدالله بن حسّون قاضى مراكش ، ابن صقر را به عنوان كاتب برگزيد. پس از عزل ابن حسّون ، وي منصوب قضا يافت و سپس امام جماعت شد. ابن صقر ظاهراً در همين مقام بود كه موحدون در شوال 541 مراكش را تصرف كردند و به دنبال آن كتابخانة بزرگى كه وي فراهم كرده و بسياري از كتابهاي آن را به خط خود نوشته بود، در اين واقعه از ميان رفت . عبدالمؤمن موحدي پس از تصرف آن ديار، ابن صقر را نخست به قضاي مراكش و سپس به قضاي غرناطه و آنگاه به قضاي اشبيليه 7 برگزيد (ابن خطيب ، 1/183، 185-186؛ ابن فرحون ، 2/213).

از مشاغل قضايى او به روزگار فرمانروايى ابو يعقوب يوسف موحدي ياد نشده ، تنها گفته اند كه اين امير، ابن صقر را به خدمت كتابخانه برگزيد كه به گفتة ابن خطيب (1/184) به ديدة موحدون از مناصب مهمى به شمار مى رفت كه جز دانشمندان و بزرگان اهل علم را بدان راه نبود. با اينهمه دانسته نيست كه چرا ابن صقر، به رغم اهميتى كه در دستگاه موحدون داشت و به وي بسيار ارج مى نهادند، به مراكش بازگشت و تا پايان عمر همانجا سكنى گزيد. تاريخ درگذشت او را نيز به اختلاف ياد كرده اند. ابن خطيب جمادي الاول 559 را تاريخ درگذشت او دانسته (1/186) و معلوم نيست چرا پالنثيا (ص 281) همين روايت را پذيرفته و ذكر كرده است ، در حالى كه ديگران 569ق را ذكر كرده اند (مثلاً ابن ابار، 1/77؛ ابن فرحون ، 1/214).

ابن صقر را محدثى ثقه و كاتبى بليغ و شاعري ماهر (براي اشعار او نك: مقري ، 3/333؛ ابن خطيب ، 1/185) و متكلمى برجسته و خوش نويسى چيره دست شمرده اند كه نسبت به دنيا بسى بى اعتنا بود و با آنكه از اميران موحدي عطايا به وي مى رسيد، به اندك قوتى قناعت مى ورزيد و چون درگذشت هيچ ميراثى برجاي نگذارد. با اينهمه طبعى بلند و همتى عالى داشت (ابن خطيب ، 1/183؛ ابن فرحون ، 1/213). وي علاوه بر مشاغل ياد شده ، مجالس درس نيز داشت و برخى از آنها چندان شهرت يافته بود كه حتى امير موحدي نيز در شمار طلاب در آن شركت مى جست (ابن ابار، 1/76). پسرش ابوعبدالله بن احمد بن صقر و نيز ابوخالد يزيد بن رفاعه و ابومحمد بن محمد قضاعى از او روايت كرده اند (همو، 1/77؛ ابن خطيب ، 1/184).

آثار

ابن صقر تصانيفى نيز داشته كه به گفتة ابن خطيب بر دانش و ادراك و تسلط او بر موضع آن آثار گواه بوده است : كتاب شرح شهاب الاخبار قضاعى و انوار الافكار فيمن دخل جزيرة الاندلس من الزهاد الابرار، كه ناتمام ماند و پسرش پس از مرگ او آن را به پايان برد (ابن خطيب ، 1/185). در كتابخانة طلعت قاهره نسخه اي از شرح شهاب الاخبار، بى ذكر نام مؤلف موجود است كه در 553ق تأليف شده و محتملاً همين اثر ابن صقر است (سيد، 230). نسخه هاي ديگري از همين اثر در كتابخانه هاي توپكاپى و اوقاف العامة موصل (احمد، 7/285) نگهداري مى شود.

مآخذ

ابن ابار، محمد، التكملة، قاهره ، 1956م ؛ ابن خطيب ، محمد، الاحاطة فى اخبار غرناطة، به كوشش محمد عبدالله عنان ، قاهره ، 1393ق / 1973م ؛ ابن فرحون ، ابراهيم ، الديباج المُذْهب فى معرفة اعيان علماء المذهب ، به كوشش محمد احمدي ابوالنور، قاهره ، 1394ق /1974م ؛ ابن قاضى مكناسى ، احمد، جذوة الاقتباس ، رباط 1974م ؛ احمد، سالم عبدالرزاق ، فهرس مخطوطات مكتبة الاوقاف العامة فى الموصل ، عراق ، 1398ق /1978م ؛ پالنثيا، آنخل گونثالث ، تاريخ الفكر الاندلسى ، ترجمة حسين مؤنس ، قاهره ، 1955م ؛ سيّد، فوّاد، «نوادر المخطوطات فى مكتبة طلعت »، مجلة معهد المنحطوطات العربية، قاهره ، 1377ق /1957م ؛ مقري تلمسانى ، احمد، نفح الطيب ، به كوشش احسان عباس ، بيروت ، 1388ق / 1968م ؛ نيز: TS.

بخش تاريخ

/ 479