ابن صيرفي، ابوالقاسم
جلد: 4نويسنده: سيمين محقق شماره مقاله:1423اِبْن ِ صِيْرَفى ، ابوالقاسم على بن مُنْجِب ، ملقب به تاج الرياسه (شعبان 463- صفر 542ق /1071-1147م )، اديب ، مورخ ، كاتب و دبير ديوان فاطميان مصر. پدر وي شغل صرّافى داشت و به همين سبب به ابن صيرفى معروف گرديد. او از همان آغاز جوانى از پيشة پدر روي برتافت و به كتابت گراييد و به زودي همچون جد خود در آن فن چيره دست شد (قصاب ، «ج »). سپس چون شهرت يافت در ديوان لشكر و خراج به خدمت گمارده شد (ياقوت ، 15/79). پس از چندي رموز حرفة دبيري را از ابوالعلاء صاعد بن مفرج ، رئيس ديوان لشكر فراگرفت (قصاب ، «ج - د») تا اينكه احمد بن بدر جمالى ملقّب به ملك افضل وزير مستعلى ، دبيري ديوان مكاتبات را به او واگذارد و سپس در 495ق به ديوان انشا منتقلش ساخت . او به زودي چنان مورد اعتماد قرار گرفت كه حتى وزير خواست ابن ابى اسماه را از رياست ديوان انشا بركنار كرده ، او را به جايش بنشاند، اما پس از مشورت با نزديكان ِ خود از اين امر چشم پوشيد (ياقوت ، همانجا؛ قس : فروخ ، 3/308). ابن صيرفى پس از مرگ ابن ابى اسامه در 522ق به خدمت پسر و جانشين او ابوالمكارم در آمد و چون وي نيز درگذشت ، خود رياست ديوان انشا را به عهده گرفت و تا پايان عمر در اين سمت باقى ماند(فروخ ، همانجا). از برخى آثار او چنين برمى آيد كه زمانى ، روابطش با ملك افضل تيره شد و به ناچار مدتى از ديوان انشا كناره گرفت ، اما عاقبت به يمن بلاغت و ظرافتى كه در چند رسالة اعتذاريه به كار بست ، دل وزير را به دست آورد و دوباره به منصب سابق خود بازگشت (نك: ابن صيرفى ، الافضليات ، 3، 29، 183؛ قصاب ، «د»). بركناري موقت او از ديوان انشا در واقع بى حاصل نبود، چه وي توانست وقت خود را صرف نگارش مجموعه رسائلى كند كه بعدها الافضليات ناميده شد. ذوق و استعداد ابن صيرفى ، بيشتر در 4 زمينه تجلّى داشته است : مسائل ديوانى ، تاريخ ، كتابت و شعر. آثاري كه در اين زمينه ها از وي برجاي مانده ، همه سخت سودمندند. به ادعاي خود وي قانون ديوان الرسائل او نخستين اثر در اين باب است و او مى گويد كه ديگران دربارة شعر و «كتابت ِ خراج و سپاه » آثار متعددي تأليف كرده و كار ديوان انشا يا كتابت دستگاه ملوك را فرونهاده اند. از اين رو وي به اين مهم پرداخته است (نك: كامل حسين ، 346، به نقل از كتاب قانون ديوان الرسائل ). نمى دانيم اين ادعا تا چه حد مقرون به صواب است ، زيرا 300 سال پس از وي مقريزي اشاره مى كند كه دربارة كتابت خراج و انشا، آثار متعددي نگاشته شده ، اما او هيچ كتابى دربارة كتابت سپاه نديده است (2/33؛ ويت ، 185 )، و نيز در فهارس به انبوهى كتاب بر مى خوريم كه دربارة آيين كتابت تأليف يافته است . بنابراين ادعاي ابن صيرفى تنها از اين جهت درست مى تواند بود كه بگوييم وي احوال رئيس ديوان انشا و كاتبان زيردست او، علومى كه بايد بدانند، صفاتى را كه بايد داشته باشند و به خصوص سازمان اداري ديوان را به شيوه اي شرح كرده كه سابقه نداشته است . در معدود آثاري كه در اين باب به دست رسيده ، به راستى اشاره به اينگونه مسائل اندك است . هنر او در تاريخ نگاري در الاشاره كه تاريخ وزيران فاطمى است ، جلوه گر است . وي در اين كتاب نامها و القاب و اقدامات وزيران و نيز سال وزارت آنان را به دقت بيان كرده و كتاب خويش را يكى از منابع ارزندة تاريخى ساخته است . رسائل او گويا متعدد، شايد 4 جلد (ياقوت ، 15/81)، بوده است . هم اين رسائل و هم كتاب الافضليات نمونه هاي بسيار درخشانى از نثر سده هاي 5 و 6 ق در تاريخ ادبى مصر به شمار مى روند. اما الافضليات كه اساساً در باب اعتذار نگاشته شده ، بيش از رسائل وي نمودار عواطف و ويژگيهاي معنوي اوست . ابن صيرفى شعر نيز مى سرود، ولى از اشعار او جز چند قطعه كه در معجم الادباء (15/80 -81)و الافضليات (ص 34، 197-209) آمده ، چيزي برجاي نمانده است . در عوض جُنگى با عنوان المختارمن شعر شعراء الاندلس تدارك ديده كه اينك موجود و از منابع مهم شعر اندلسى است . وي در مقدمة اين مجموعه (ص 108) علت اقبال به شعر اندلسيان را چنين شرح داده كه چون ديده است شعراي معاصر اندلس ، اشعاري ساخته اند كه ديگر نمى توان نيكويى آنها را انكار كرد، بر آن شده كه اين مجموعه را فراهم آورد.آثار چاپى
1. الافضليات ، كه شامل 7 رساله است بدين سان : «العفو»، «رد المظالم »، «لُمَح المُلَح »، «منائح القرائح »، «مناجاة شهر رمضان »، «عقائل الفضائل » و «التدلّى على التسلّى ». اين اثر در 1982م به كوشش وليد قصاب و عبدالعزيز مانع در دمشق به چاپ رسيده است ؛2. الاشارة الى من نال الوزراة، كه شامل تاريخ وزيران فاطمى از ابن كِلّس تا مأمون بطائحى است . ابن خلكان (1/270، 7/31-32) از اين كتاب با عنوان اخبار وزارء مصر ياد كرده و در شرح اخبار وزراي فاطمى بدان استناد جسته است . اين اثر در قاهره به كوشش عبدالله مخلص در 1924م در «نشرية مؤسسة فرانسوي باستان شناسى شرقى قاهره 1» (1924م )، ج 25، به چاپ رسيده و يك بار ديگر نيز به طور مستقل در 1964م در بغداد تجديد چاپ شده است ؛
3. قانون ديوان الرسائل ، كه نخستين بار در 1905م به كوشش على بهجة در قاهره به چاپ رسيده و ترجمة فرانسوي آن نيز در 1914م توسط ماسه در «نشرية مؤسسة فرانسوي باستان شناسى شرقى قاهره » (1914م )، ج 11، با نام قواعد دبيري چاپ شده است ؛
4. المختار من شعر شعراء الاندلس . اين اثر كه يكى از مآخذ عمدة عمادالدين كاتب در تأليف خريدة القصر (بخش اندلس ) بوده است ، در جلد چهارم مجلة المورد در بغداد (1975م ) به كوشش هلال ناجى و نيز در مغرب (1977م ) به كوشش همو و همچنين در عمان (1406ق /1985م ) به كوشش عبدالرزاق حسين به چاپ رسيده است ؛
5. المختار من شعر شعراء صقلية. ترجمة فرانسوي اين اثر توسط دو ماتيو در 1935م به چاپ رسيده است ؛
6. رسائل فى ملوك مصر يا سجلات ، مجموعة رسائلى است كه وي در مدت خدمت ديوانى خود نوشته است و برخى از آنها در مجموعة الوثائق الفاطمية توسط جمال الدين شيال به چاپ رسيده و بعضى ديگر به طور پراكنده در آثار قلقشندي (8/237، 316-330) و صفدي (22/230-232) آمده است .
آثار ديگر
تنها اثر خطى ابن صيرفى كتابى است با عنوان اختيار الدّرة الخطيرة فى شعر شعراء الجزيرة مماليس هو فى اختيار ابن الاغلب ، كه نسخه اي از آن در احمدية تونس به شمارة 4465 موجود است (نك: منصور، 16-17). علاوه بر اين ، چند اثر ديگر نيز به او نسبت داده اند كه عبارتند از1. كتاب فى السكر،
2. عمدة المحادثة،
3. كتاب استنزال الرحمة (ياقوت ، 15/80)، كه احتمالاً همان «رسالة العفو» است (نك: ابن صيرفى ، الافضليات ، 3). وي برگزيده هايى نيز از ديوان شعرايى چون ابن سراج ، ابوالعلاء معري و مهيار داشته (نك: ياقوت ، همانجا؛ صفدي ، 22/229) كه اينك همه از دست رفته اند.