ابن طلحه، ابو سالم
جلد: 4نويسنده: عبدالعزيز طباطبايي شماره مقاله:1438اِبْن ِ طَلْحه ، ابوسالم كمال الدين محمد بن طلحة بن محمد بن حسن عَدَوي قرشى (582 -27 رجب 652ق /1186-12 سپتامبر 1254م )، شاعر، قاضى و فقيه شافعى . وي در يكى از روستاهاي نصيبين زاده شد، براي كسب دانش به نيشابور رفت و در آنجا از مؤيد بن محمد بن على طوسى و زينب الشعريه بهره برد (ابن فوطى ، «تلخيص »، 255- 256؛ ذهبى ، العبر، 3/269؛ صفدي ، 3/176) و در 605ق /1209م در موصل از ابوالسعادت ابن اثير جزري استفاده كرد و بعد از مدتى در رشته هاي متنوعى از علوم به تبحر رسيد (ابن فوطى ، همان ، 255؛ جواد، 4(3)/179، به نقل از نسخة خطى جامع الاصول ابن اثير). از ديگر مشايخ و استادان وي مى توان فتح الدين عبدالخالق بن عبدالحميد وَبَري و ابوعبدالله محمد بن حسن اخميمى را نام برد (ابن فوطى ، تلخيص ، 4(3)/36-37؛ حاجى خليفه ، 1/734). از شاگردان و راويان وي ابن فوطى ، محمدبن يوسف گنجى ، مجدالدين ابن عديم ، شهاب الدين كفري ، جمال الدين ابن جوخى و عبدالمؤمن بن خلف دمياطى را مى شناسيم (نك: گنجى ، 231؛ ابن فوطى ، همانجا؛ ذهبى ، سير، 23/294). ابن طلحه شعر نيز مى سرود و ابياتى از وي در الجفر الجامع ، مطالب السؤول (جم) و همچنين عيون التواريخ ابن شاكر (20/78) آمده است (نيز نك: ابن فوطى ، «تلخيص »، 255). او مدتى سمت قضا در بُصري (محلى در شام ) و زمانى نيز قضاي حلب را به عهده داشت (ابوشامه ، 188؛ گنجى ، همانجا)؛ آنگاه خطيب دمشق گرديد، اما پس از مدتى از مقام خود معزول شد. از آن پس به جزيره رفت و در نصيبين به امر قضا پرداخت (ابوشامه ، همانجا؛ ابن كثير، 13/186). همچنين از حضور وي در 642ق /1244م در حلب و از رفتن وي به قاهره سخن رفته است و گفته شده كه با ملك اشرف نيز روابط نزديكى داشت و بارها فرستادة او به سوي ديگر حكمرانان بود (ابن فوطى ، همان ، 256؛ مقريزي ، 1(2)/396). هنگامى كه در 648ق در مدرسة امينية دمشق اقامت داشت ، توسط ملك ناصر براي احراز مقام وزارت دعوت شد كه وي ابتدا اين درخواست را رد كرد و اگر چه به جهت اصرار ملك ناصر ناگزير آن را پذيرفت ، اما پس از دو روز، پنهانى در حالى كه از تمامى اموال و ثروت خود دست مى كشيد، از وزارت كناره گرفت و به تصوف روي آورد و به علم حروف متمايل شد (ابوشامه ، همانجا؛ اربلى ، 1/53؛ ابن فوطى ، همانجا؛ ذهبى ، همان ، 23/293-294؛ اسنوي ، 2/504؛ ابن قاضى شهبه ، 2/154). ابن طلحه در 652ق / 1254م به حج رفت و پس از بازگشت در توقف كوتاهى در دمشق رسالة قشيريه را تدريس كرد. سپس به حلب رفت و در همانجا درگذشت و در مقادير ابراهيم خليل (ع ) به خاك سپرده شد (ابوشامه ، ابن فوطى ، همانجاها).آثار
الف - چاپى
1- الجفر الجامع و النور الساطع ، در علم حروف . اين اثر كه به الدر المنظم فى اسم الله الاعظم نيز معروف است (حاجى خليفه ، همانجا)، در هند به چاپ رسيده است ؛2. العقد الفريد للملك السعيد، كه در 1283، 1306 و 1310ق در قاهره به چاپ رسيده است ؛
3. مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول ، كه در 1287ق در تهران چاپ سنگى شده و مجدداً در 1381ق در نجف به چاپ رسيده است .
ب - خطى
4.ايناس الحكم من انفاس ابى الحكم ، كه نسخه اي از آن در كتابخانة بريل موجود است (لاندبرگ ، شم 473 )؛
5.
تحصيل المرام فى تفضيل الصلاة على الصيام ، كه نسخه اي از آن در كتابخانة برلين نگهداري مى شود (نك
: I/607 )؛ GAL,
6
. ختان النبى ، كه به گفتة منجد (ص 41) نسخه اي از آن در كتابخانة ظاهريه موجود است ؛
7. قصيدة فى مدح النبى ، كه منجد (ص 336) نسخه اي از آن را در كتابخانة ظاهريه نشان داده است ؛
8. نفائس العناصر لمجالس الملك الناصر، كه نسخه هايى از آن در كتابخانه هاي موزة بريتانيا، توپكاپى ، برلين و ولى الدين موجود است ،
TS) شم 6968 ؛ آلوارت ، شم 8779 ؛ ، GAL,GAL,S,I/839 همانجا). از ديگرآثاراو مى توان زبدة المصنفات فى الاسماء و الصفات ، زبدة المقال فى فضائل الاصحاب و الا¸ل و مفتاح الفلاح فى اعتقاد اهل الصلاح را بر شمرد (حاجى خليفه ، 2/954، 1769).