دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اِبْن ِ طَهْمان ، ابوسعيد ابراهيم بن طهمان بن شعبة (شعيب ) خراسانى هروي ، فقيه ، مفسّر، متكلّم و محدّث (د 163ق /780م ). از تاريخ تولد وي آگاهى دقيقى در دست نيست . اگر چه با توجه به تاريخ تولد ابوحنيفه (80ق /699م ) كه از ابن طهمان بزرگ تر بود (خزرجى ، 1/47)، و تولد ابن مقسم (110ق /728م ) كه از ابن طهمان كوچك تر بود (ابن حجر، 1/275)، به ويژه اشارة نعيم بن حماد كه گفته است وي بيش از 60 سال از ابن طهمان حديث شنيده است ، و نيز با توجه به زمان درگذشت ابن طهمان ، مى توان حدس زد كه او پس از 80ق /699م متولد شده است . در هر حال ابن طهمان از خاندانى معروف از اهل باشان ِ هرات برخاست (سمعانى ، 2/37) و در طلب دانش به مرو، نيشابور، عراق و حجاز سفر كرد (خطيب بغدادي ، 6/105-107؛ خزرجى ، همانجا). وي در اين سفرها از برخى از تابعين چون عبدالله بن دينار، عبدالعزيز بن رفيع ، ابوزبير محمد بن مسلم مكى ، موسى بن عقبه (ابوداوود، 4/126؛ خطيب بغدادي ، 6/105)، حجاج بن حجاج (طبري ، 2/316) و عمروبن دينار و نيز از گروه زيادي از طبقة بعد يعنى تابعين حديث شنيد. چنانكه برخى از احاديثى كه ابن طهمان روايت كرده ، به 2 يا 3 واسطه متصلاً يا مرسلاً به پيامبراكرم (ص ) مى رسد (مزي ، 2/109؛ ذهبى ، سير، 7/378-379؛ ابن كثير، 1/12، 6/134؛ ابن ابى الوفاء، 39).

ابن طهمان هنگام درگذشت ابو حنيفه (150ق /767م ) در بغداد بود (خطيب بغدادي ، 13/423) و محتملاً اين اقامت ، پس از نخستين سفر وي به مكه و مدينه بوده است . زيرا گفته اند كه وي نخست در كوفه ابوحنيفه را ملاقات كرد و احاديث مالك بن انس را بر او عرضه داشت و به دنبال او به بغداد رفت و تا درگذشت او همانجا ماند (مالك ، 19، 20)؛ احتمالاً ابن طهمان در مدينه از مالك حديث شنيده بوده است ، خاصه كه چند سال بعد حديثى از مالك بن انس به روايت ابن طهمان بر خود مالك در مدينه عرضه داشتند (خطيب بغدادي ، 6/107- 108). از اينجا مى توان دريافت كه ابن طهمان قبل از ملاقات ابوحنيفه در كوفه ، در حجاز بوده است . به هر حال ابن طهمان از عراق به خراسان بازگشت و در باشان رحل اقام افكند، اما مدتى بعد دوباره قصد حج كرد و چون به نيشابور رسيد، ارشاد مردم را كه به عقايد جهميه گرويده بودند، به ادمة سفر ترجيح داد و مدتى ماند و عقايد ارجاء را تبليع كرد (تميمى ، 1/199)، از آنجا رهسپار بغداد شد و در اين شهر مدتى به املاء حديث پرداخت و گويا از خليفه مهدي (خلافت : 158-169ق /775- 785م ) در آغاز خلافتش مقرري دريافت مى كرده است (خطيب بغدادي ، 6/110). با اينهمه اقامت وي در عراق به درازا نكشيد و رهسپار حجاز شد، زيرا در 160ق /777م على بن حسين بن واقد در مكه از قول ابن طهمان حديث نوشته است (همو، 6/107).

در برخى منابع به نقل گروهى از محدثان تاريخ درگذشت وي ، 158ق /775م ذكر شده است (خطيب بغدادي ، 6/111؛ مري ، 2/115)، اما خطيب بغدادي (همانجا) سال 163ق را درست دانسته است .

ابن طهمان در روزگاري مى زيست كه جدالهاي كلامى در ابوابى چون اصول اعتقادات و افعال خداوند و كفر و ايمان ، ميان فرقى چون مرجئه و جهميه و خوارج سخت گرم بود. او خود به ارجاء گرويد و برخلاف خوارج ، ارتكاب گناه به طور مطلق را موجب كفر و خروج از دين نمى دانست ، بلكه براي مرتكبان گناهان كبيره نيز اميد عفو و غفران از سوي پروردگار داشت (مزي ، 2/111؛ تميمى ، 1/199). وي همچنين بر جهميه مى تاخت (ذهبى ، تذكرة، 1/213؛ ابن حجر، 1/130) و حتى آنها را مانند قدريه كافر مى شمرد (ذهبى ، سير، 7/381) و چنانكه گفتيم براي ارشاد مردم نيشابور كه به جهميه گرويده بودند، فسخ عزيمت حج كرد. كتاب سنن وي (نك: بخش پايان همين مقاله ) نيز حاوي اخباري است كه عقايد جهميه را باطل مى كند (مالك ، 44- 45).

با اينهمه گفته اند كه در اواخر عمر از عقيدة ارجاء عدول كرد (ابن حجر، 1/131؛ خزرجى ، 1/247؛ داوودي ، 1/11). هيچ يك از منابع به صراحت و قطعيت دربارة مذهب وي در فقه سخن نگفته اند و اصولاً در روزگار او اين مذاهب يا هنوز پديد نيامده بود يا زعماي آنها هم طراز و هم عصر او بوده اند و ابن طهمان گرايش فقهى به آنها نداشته است . اگر چه برخى نام او را در شمار حنفيان (عبّادي ، 4؛ تميمى ، همانجا) ذكر كرده اند، اما ابن طهمان فقط در اعتقاد به ارجاء به روش ابوحنيفه بوده است . ابن حنبل در روزگار ابن طهمان هنوز متولد نشده بود، ولى به روايت سمعانى (2/38) و صفدي (6/23) وي به ابن طهمان اعتقاد بسيار داشت . دربارة مالك بن انس اگر چه ابن طهمان در مدينه در محضر او بود و از او حديث شنيد، اما دليلى بر گرايش فقهى ابن طهمان به او در دست نيست . محمد بن ادريس شافعى نيز به هنگام فوت ابن طهمان حدود 15 سال بيش نداشته است . قابل توجه است كه برخى تشيع او را نيز محتمل دانسته اند (امين ، 2/168)، ولى دليل قاطعى بر اين امر در دست نيست .

ابن طهمان نيز همچون ساير محدثان در معرض جرح و تعديل بوده است ، خاصه كه به مكتبى كلامى «ارجاء» هم گرايش داشته و اين معنى در اظهار نظر رجال شناسان دربارة او دخيل بوده و شايد از همين روست كه برخى اين گرايش را موجب جرح او دانسته (ذهبى ، المغنى ، 17) و كسانى چون محمد بن عبدالله بن عمار موصلى او را مضطرب الحديث و ضعيف محسوب داشته اند (خطيب بغدادي ، 6/108؛ ابن حجر، 1/130)، در حالى كه بيشتر محدثان او را به طور مطلق ثقه شمرده اند و با عناوين ثقة فى الحديث ، صدوق ، حسن الحديث ، صحيح الحديث و حسن الرواية از او ياد كرده اند (عجلى ، 52، 57؛ ابن ابى حاتم ، 2/107؛ خطيب بغدادي ، 6/106؛ ذهبى ، سير، 7/379؛ ابن ابى الوفاء، 39- 40).

از بررسى اين منابع آشكارا مى توان دريافت كه وي در روزگار خود از جملة محدثان و فقهاي معتبري به شمار مى رفته است كه مؤلفان صحاح عموماً از وي روايت كرده اند (مثلاً: بخاري ، 1/108، 4/30، 65؛ ابوداوود، 4/126؛ نسائى ، 7/23؛ دارقطنى ، 3/81) و به احاديث وي رغبت بسيار نشان داده اند (سمعانى ، 2/38). حتى برخى از مشايخ ابن طهمان ، مانند صفوان بن سليم ، ابوحنيفه نعمان بن ثابت ، عبدالله بن مبارك ، سفيان بن عيينه و خالدبن نزار، از خود ابن طهمان نقل حديث كرده اند (خطيب بغدادي ، 6/105؛ تونكى ، 3/197). برخى ابن طهمان را در طبقة سوم محدثان جاي داده اند (خليفة بن خياط، 2/835) و برخى ديگر در طبقة مالك بن انس يعنى طبقة پنجم (سيوطى ، 96). گذشته از خود ابن طهمان ، در پاره اي مآخذ (حاكم نيشابوري ، 156؛ سمعانى ، 9/108-109؛ ابن اثير، 2/291) از «طهمانى »ها نيز نام برده شده است كه بعضى از آنها از فرزندان و نوادگان ابن طهمان بوده اند يا از جملة شاگردان مكتب و گردآورندگان احاديث او به شمار مى رفته اند، همچون ابوعبدالله بن البيع الضبى ، ابوبكر محمد حمويه ، ابوالعباس عيسى بن محمد، على بن حجر و على بن حشرم .

آثار

ابن نديم (ص 228) 4 كتاب به ابن طهمان نسبت داده است بدين قرار: السنن ، المناقب ، العيدين و كتاب التفسير. ظاهراً به دليل كتاب اخير است كه او را مفسر ناميده اند (داوودي ، 1/10) و به سبب كتاب سنن ، فقيهش دانسته اند (عبادي ، همانجا). سزگين يادآوري كرده كه هيچ يك از آثاري كه ابن نديم معرفى كرده ، در دست نيست ، ولى نسخه اي خطى دربارة شيوخ ابن طهمان متشكل از 20 ورق در كتابخانة ظاهريه موجود است (1(1)/170). محمد طاهر مالك (ص 6) پس از پژوهشهاي بسيار در باب كتاب مشيخة ابن طهمان ، بر آن شده كه اين كتاب ، همان سنن ابن طهمان است كه قبل از صحاح تصنيف شده و حاوي 208 حديث ، مشتمل بر ابواب فقهى و اصول عقايد است . اين اثر نخستين بار در مجلة معهد المخطوطات العربية (مجموعة 22، ج 2، سال 1976م ) به چاپ رسيد و سپس با مقدمه اي مفصل همراه با متن آن در مجمع اللغة العربية بدمشق منتشر شد.

مآخذ

ابن ابى حاتم ، محمد، الجرح و التعديل ، حيدرآباد دكن ، 1371ق / 1952م ؛ ابن ابى الوفاء، عبدالقادر، الجواهر المضيئة، حيدرآباد دكن ، 1332ق /1914م ؛ ابن اثير، عزالدين ، اللباب ، بيروت ، دارصادر؛ ابن جوزي ، عبدالرحمان ، الضعفاء و المتروكين ، بيروت ، 1406ق /1986م ؛ ابن حجر عسقلانى ، احمد، تذهيب التهذيب ، حيدرآباد دكن ، 1327ق /1909م ؛ ابن كثير، البداية؛ ابن نديم ، محمد، الفهرست ، به كوشش فلوگل ، لايپزيگ ، 1871م ؛ ابوداوود، سليمان ، سنن ، به كوشش محمد محيى الدين عبدالحميد، استانبول ، المكتبة الاسلامية؛ امين ، محسن ، اعيان الشيعة، بيروت ، 1403ق /1983م ؛ بخاري ، محمد، صحيح ، استانبول ، المكتبة الاسلامية؛ تميمى ، تقى الدين ، الطبقات السنية فى تراجم الحنفية، به كوشش عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ، 1403ق /1983م ؛ تونكى ، محمد، معجم المصنفين ، به كوشش عثمان على خان ، بيروت ، 1344ق / 1925م ؛ حاكم نيشابوري ، محمد، معرفة علوم الحديث ، به كوشش سيد معظم حسين ، مدينه ، 1397ق /1977م ؛ خزرجى ، صفى الدين احمد، خلاصة تذهيب التهذيب الكمال ، به كوشش محمود عبدالوهاب فايد، قاهره ، مكتبة القاهرة؛ خطيب بغدادي ، احمد، تاريخ بغداد، قاهره ، 1349ق /1930م ؛ خليفة بن خياط، الطبقات ، به كوشش سهيل زكار، دمشق ، 1966م ؛ دارقطنى ، على ، سنن ، به كوشش عبدالله هاشم يمانى ، مدينه ، 1386ق /1966م ؛ داوودي ، محمد، طبقات المفسرين ، به كوشش على محمد عمر، قاهره ، 1392ق /1972م ؛ ذهبى ، شمس الدين محمد، تذكرة الحفاظ، به كوشش عبدالرحمان بن يحيى معلمى ، بيروت ، 1374ق /1955م ؛ همو، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و على ابوزيد، بيروت ، 1405ق /1985م ؛ همو، المغنى ، به كوشش نورالدين عتر، حلب ، 1391ق /1971م ؛ سزگين ، فؤاد، تاريخ التراث العربى ، ترجمة محمود فهمى حجازي ، رياض ، 1403ق /1983م ؛ سمعانى ، عبدالكريم ، الانساب ، به كوشش سيد شرف الدين احمد، حيدرآباد دكن ، 1398ق / 1978م ؛ سيوطى ، طبقات الحفاظ، بيروت ، 1403ق /1983م ؛ صفدي ، خليل ، الوافى بالوفيات ، به كوشش س . ددرينگ ، بيروت ، 1393ق /1972م ؛ طبري ، محمد، تاريخ ، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم ، بيروت ، 1960- 1968م ؛ عبّادي ، محمد، طبقات الفقهاء الشّافعية، به كوشش گوستا ويتستام ، ليدن ، 1964م ؛ عجلى ، احمد، تاريخ الثقات ، به كوشش عبدالمعطى قلعجى ، بيروت ، 1405ق /1985م ؛ مالك ، محمد طاهر، مقدمة مشيخة ابن طهمان ، دمشق ، 1403ق / 1983م ؛ مزي ، جمال الدين يوسف ، تهذيب الكمال ، به كوشش بشار عواد معروف ، مدينه ، 1404ق /1984م ؛ نشايى ، احمد، سنن ، استانبول ، 1981م . جعفر سجادي

/ 479