ابن ظفر
جلد: 4نويسنده: عنايت الله فاتحي نژاد شماره مقاله:1449اِبْن ِ ظَفَر، ابوعبدالله ، محمدبن عبدالله بن محمد (497- 565ق / 1104-1170م )، اديب ، لغوي ، مفسّر و شاعر. تاريخ درگذشت او را 567 و 568ق و كُنية او را ابوجعفر (ياقوت ، 19/48) و ابوهاشم (المكتبة، 665) نيزگفته اند. ياقوت (همانجا) و صفدي (1/141) زادگاه او را صقليه ، فاسى (2/344، 345) و سيوطى (1/142) مكه دانسته اند. ابن ظفر دوران كودكى را در مكه گذرانيد (ياقوت ، صفدي ، همانجاها) و نسبت مكّى وي نيز از همين جاست . در كودكى موطن خود را ترك كرد و براي كسب دانش راهى ِ مصر، مغرب و اندلس شد. در اسكندريه با ابوبكر طرطوشى و در اندلس با ابوبكر ابن عربى (ه م ) و ابو مروان باجى و ابوالوليد دبّاغ و ابن مَسرّه (ه م ) ملاقات كرد (ياقوت ، همانجا؛ فاسى ، 2/346) و احتمالاً از محضر آنان بهره برد. وي مقامات حريري را نيز نزد حافظ ابوطاهر سلفى فراگرفته (ابن حجر، 5/372) و خود از راويان او بوده است ( المكتبة، 667). ابن ظفر در ادبيات و تفسير اطلاعات وسيع داشته و شاگردان بسياري در اين رشته ها تربيت كرده است . عمادالدين كاتب (3/49) وي را در تفسير و ادبيات ، امام عصر دانسته و گفته است كه ضمن ملاقاتى با او در حماه ، طالبان علم را شيفتة وي يافته است . از ميان شاگردان او مى توان از ابوالمحاسن عمر بن قرشى (فاسى ، 2/344)، ابوالمواهب ابن بصري و موفق بن قدامه (ابن حجر، همانجا) نام برد. وي بيشتر عمرش را در سفر گذرانيد، مدتى را در مهديه سپري كرد و در آنجا شاهد جنگهاي صليبى و سقوط اين شهر به دست صليبيان بود. در 554ق /1159م به صقليه رفت و در آنجا اثر معروف خود سُلوان المطاع را نوشت و به يكى از حكمرانان محلى تقديم كرد. سپس به مصر بازگشت و پس از اقامتى كوتاه در آنجا به حلب رفت و در مدرسة ابن ابى عصرون اقامت گزيد و به تدريس پرداخت و تفسير بزرگ خود را نوشت ، اما در جريان منازعاتى كه ميان شيعيان و سنيان حلب رخ داد، بيشتر آثار و كتابهاي او به يغما رفت (عمادالدين ، 3/49؛ ياقوت ، همانجا؛ سيوطى ، 1/142؛ قفطى ، 3/75). پس از اين رخداد، اقامت در حلب را جايز ندانست و راهى حماة شد و در آنجا ضمن پرداختن به كار تأليف (نك: سيوطى ، همانجا) به تحصيل فقه شافعى نيز همت گماشت (فاسى ، همانجا). در حماة نورالدين محمود زنگى مقرري ماهانة ناچيزي معادل 7 درهم براي وي معين كرد كه كفايت زندگى او را نمى كرد و او ناچار در نهايت تنگدستى روزگار مى گذرانيد (قفطى ، 3/75-76). چنانكه گويند از شدت نياز دختر خود را به ازدواج با مردي در آورد كه او را از حماه برده و در شهري ديگر به معرض فروش گذاشت (ابن خلكان ، 4/397؛ صفدي ، 1/141). اين وضع تا پايان عمر ابن ظفر ادامه داشت . مرگ وي نيز در همان شهر روي داده است .آثار
آثاري كه از ابن ظفر بر جاي مانده ، اينهاست :الف - چاپى
1. اَنباء نجباء الاَبناء، در موضوعات مختلف ادبى و شرح حال مشاهير كه با سيرة حضرت محمد(ص ) آغاز مى شود. اين كتاب يك بار در 1315ق و بار ديگر به كوشش مصطفى قَبّانى در 1322ق در قاهره به چاپ رسيده است ؛2. خَيْرُالبِشَر بخير البَشَر، شامل پيشگوييهاي مربوط به رسالت پيامبر اكرم (ص ). اين كتاب نخستين بار در 1280ق /1863م در قاهره به چاپ رسيده است ؛
3. سُلوان المُطاع فى عدوان الاَتْباع . اين كتاب كه در خلال اقامت كوتاه ابن ظفر در صقليه نوشته شده به سبك كليله و دمنه و مشتمل بر 5 «سُلوانه » در تفويض ، صبر، تأسّى ، رضا و زهد است . اين اثر به 4 زبان ترجمه شده است :
الف - به فارسى ، با نام رياض الملوك توسط شخصى به نام نظام الدين ، براي شيخ اويس بهادرخان جلايري در بغداد. نسخه اي از آن در كتابخانة مجلس موجود است (نك: شورا، 6/190)؛
ب - به تركى توسط قره خليل زاده كه در 1285ق در استانبول به چاپ رسيده است ؛
ج - به ايتاليايى توسط آماري كه در 1851م در فلورانس چاپ شده است ؛
د - به انگليسى در 1852م در لندن منتشر شده است . اصل كتاب نخستين بار در 1278ق /1861م در قاهره چاپ سنگى شده و از آن پس بارها در تونس و بيروت و قاهره به چاپ رسيده است .
ب - خطى
1. ابهام الغواص فى ايهام الخواص ، كه ذيلى است بر درّة العواص حريري و نسخه هايى از آن در دارالكتب و آصفيه موجود است I/488) )؛ GAL,S.2
. زاد الملوك المظفري ، منسوب به وي ، مشتمل بر 3 بخش كه به نام سلطان امير حاج بن محمد بن قلاوون تأليف شده و نسخه اي از آن در ازهريه موجود است (ازهريه ، 3/48)؛
3. شرح غريب المقامات يا التنقيب على ما فى المقامات من الغريب ، كه شرحى است بر مقامات حريري . نسخه هايى از آن در كتابخانه هاي بارودي در بيروت (معلوف ، 134)، گارت (حتى ، و موجود است ؛
4. ينبوع الحياة، در تفسير كه نسخه هايى از مجلدات مختلف آن در آصفيه (1/403)، دارالكتب مصر، برلين وپاريس ( دوسلان ، 141 -140 ؛ بلوشه ، GAL,S,I/596 I/432; موجود است .