ابن ظهير - دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 4

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن ظهير

جلد: 4

نويسنده: ابوالفضل بيرجندي

شماره مقاله:1450

اِبْن ِ ظَهير، ابوعبدالله ، محمد بن احمد اِرْبِلى ، ملقب به مجدالدين (602 -677ق /1205- 1278م )، اديب ، شاعر و فقيه حنفى . از آنجا كه پدرش ظهيرالدين لقب داشت ، به ابن ظهير شهرت يافت . وي در اربل به دنيا آمد و در همانجا به طلب علم پرداخت (ابن رافع ، 176؛ ابن تغري بردي ، 7/283). در اربل از ابن مكرم (ذهبى ، سير، 22/246-247) و در بغداد از ابوبكر ابن خازن و كاشغري و در دمشق از سخاوي ، كريمه دختر عبدالوهاب قرشى و تاج الدين ابن حمويه حديث شنيد (ابن شاكر، فوات ، 3/301؛ ابن تغري بردي ، 7/284) و گروهى چون ابوشامة، دمياطى ، ابن عطار، ابن خباز، از وي روايت حديث كرده اند (همانجاها؛ صفدي ، 2/123) و او به ذهبى اجازة نقل همة روايات خود را داده بود (ذهبى ، معجم ، 2/152). احمد بن محمد بن غانم نيز از او دانش آموخت (ابن حجر، 1/314- 315) و شهاب الدين محمود از شاگردان خاص او بود كه فنون نظم و نثر را نزد وي فراگرفت (ابن شاكر، فوات ، 4/82) و هموست كه چون استادش درگذشت ، قصيده اي بزرگ در رثاي او سرود و مناقب او را در آن برشمرد (ابن شاكر، عيون ، 9/318-320). وي بعد از پدر و برادرش شمس الدين به سرپرستى مدرسة قايماريه برگزيده شد (ابن شداد، 212؛ شميسانى ، 125). ابن ظهير به مصر نيز مسافرت كرد و در آنجا به نقل احاديثى كه از كريمه و سخاوي فراگرفته بود، پرداخت (سيوطى ، 1/37).

ابن ظهير شاعري زبردست بود و در اين باب شهرت بسزايى داشت و بيشتر اشعار او در قالب غزل است با اينهمه از عهدة ديگر انواع شعر چون مرثيه ، اخوانيّات ، خمريّه نيز به نيكى برمى آمد (ابن شاكر، فوات ، 3/302-310؛ همو، عيون ، 320-323؛ ابن فرات ، 7/127-129؛ ذهبى ، معجم ، همانجا). او را قصيده اي است در اشتياق به دمشق كه در آن زندگى شيرين خويش و نيز مناظر، تفرجگاهها، كوه قاسيون ، غوطه ، آبگيرها و مسجد جامع دمشق را به زيبايى تمام وصف كرده است . اين قصيده به تصريح خود او در مصر سروده شده و چنين پيداست كه از اقامت در مصر ناخشنود بوده است (ابن شاكر، فوات ، 3/304- 308؛ مقري ، 2/393- 395).

وي سرانجام به دمشق بازگشت و باقى عمر را در آنجا سپري كرد و پس از مرگ در مقابر الصوفيه به خاكش سپردند (ابن شاكر، عيون ، 9/318؛ ابن رافع ، 177). تا آنجا كه اطلاع داريم ، هيچ يك از آثار او به چاپ نرسيده است .

آثار او عبارتند از:

1. تذكرة الاريب و تبصرة الاديب ، كه نسخه اي از آن در پاريس موجود است

I/291) )؛ GAL,S,

2

. مختصرامثال الشريف الرضى (سيد، 3/27- 28)؛

3. اشعاري از وي در ضمن مجموعه هايى در بغداد و برلين موجود است (نقشبندي ، 303-304؛ آلوارت ، شم .(8251 ديوانى كه برخى چون ابن تغري بردي (7/284) به او نسبت داده اند، ظاهراً مفقود شده است .

مآخذ

ابن تغري بردي ، النجوم ؛ ابن حجر، احمد، الدرر الكامنة، حيدرآباد دكن ، 1392ق /1972م ؛ ابن رافع ، محمد، تاريخ علماء بغداد، به كوشش عباس عزاوي ، بغداد، 1357ق /1938م ؛ ابن شاكر، محمد، عيون التواريخ ، نسخة خطى كتابخانة فيض الله افندي ، استانبول ؛ همو، فوات الوفيات ، به كوشش احسان عباس ، بيروت ، 1973م ؛ ابن شداد، محمد، الاعلاق الخطيرة، به كوشش سامى الدهان ، دمشق ، 1375ق /1956م ؛ ابن فرات ، محمد، تاريخ ، به كوشش قسطنطين زريق ، بيروت ، 1942م ؛ ذهبى ، محمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش بشار عواد معروف و محيى هلال السرحان ، بيروت ، 1405ق /1985م ؛ همو، معجم الشيوخ ، المعجم الكبير، به كوشش محمد حبيب الهيلة، طائف ، 1408ق /1988م ؛ سيد، خطى ؛ سيوطى ، بغيةالوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم ، قاهره ، 1384ق ؛ شميسانى ، حسن ، مدارس دمشق فى العصر الايوبى ، بيروت ، 1403ق /1983م ؛ صفدي ، خليل ، الوافى بالوفيات ، به كوشش هلموت ريتر، بيروت ، 1381ق /1961م ؛ مقري تلمسانى ؛ احمد، نفح الطيب ، به كوشش احسان عباس ، بيروت ، 1388ق / 1968م ؛ نقشبندي ، اسامة ناصر و طمياء محمد عباس ، مخطوطات الادب فى المتحف العراقى ، كويت ، 1985م ؛ نيز:

Ahlwardt; GAL,S.

ابوالفضل بيرجندي

/ 479