شماره مقاله:1940
اَبو اُسامه، جُناده بن محمد بن حسين ازدي هروي (مق 399ق/1009م)، اديب، لغوي و
نحوي سد? 4ق. وي در هرات متولد شد (EI2, S)، مدتي در شيراز زيست (سيوطي، 1/489) و
سپس به مصر رفت (ياقوت، 7/209). ابواسامه با عبدالغني بن سعيد مصري و ابوالحسن علي
بن سليمان (د 399ق/1009م)، مُقري و نحوي انطاکي، انس و يگانگي داشت و با آن دو در
دارالعلم مصر به مباحثات ادبي ميپرداخت. گويند او در لغت و غرائب و نوادر آن يگان?
عصر خويش بود و در حفظ و نقل آن سعي وافر داشت (ابن خلکان، 1/372). نيز گويند روزي
در شيراز با ظاهري آشفته و جامهاي مندرس و آلوده، به مجلس صاحب بن عباد درآمد و
نزديک او نشست. صاحب از مشاهد? او روي ترش کرد و او را سگ ميشناسد. صاحب به غراست
او را شناخت و نزديک خويشتن نشانيد (سيوطي، همانجا).
ياقوت (7/210) دربار? قتل ابواسامه چنين مينويسد: «از مردم مصر شنيدم که وي در
مسجد قياس که عمود اندازهگيري سطح آب رودخان? نيل در آن بود، تدريس ميکرد. در يکي
از سالها سطح آب به قدر کافي بالا نيامد. به خليف? فاطمي، الحاکم
(375-411ق/985-1021م) گفتند که جناده مردي نامبارک است و در مسجد نحو ميآموزد و
نيل را افسون ميکند. الحاکم نيز از سر جهالت فرمان داد تا به قتلش رسانند». در اين
ماجرا ابوالحسن علي بن سليمان نيز همراه ابواسامه کشته شد و حافظ عبدالغني از ترس
خود را پنهان کرد (ابن خلکان، همانجا).
جناده لغت را از ابومنصور ازهري فرا گرفته و از ابواحمد عسکري روايت کرده است.
ابوسهل هروي از جمل? شاگردان او در مصر بوده است (ياقوت، 7/209، 210).
تنها اثر بازمانده از ابواسامه، کتاب نظم التفسير در شرح مُعَلّق? امرؤالقيس است که
نسخ? دستنويس آن در موز? بريتانيا موجود است (GAS, II/52). کتاب ديگري نيز با
عنوان الزهکال في حصر الحروف و المصادر والافعال به او نسبت دادهاند که اثري از آن
در دست نيست (ابوحيان، 25).
مآخذ: ابن خلکان، وفيات؛ ابوحيان غرناطي، محمدبن يوسف، تذکره النّحاه، به کوشش عفيف
عبدالرحمن، بيروت، 1406ق/1982م؛ سيوطي، بغيه الوعاه، به کوشش محمد ابوالفضل
ابراهيم، قاهره، 1384ق/1964م؛ ياقوت، ادبا، نيز:
EI2, S; GAS.
سعيد عليزاده