دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 5

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابو اسحاق ابرهيم بن آلپ تکينجلد: 5نويسنده: فريبا شکوهي 
 
 
شماره مقاله:1941














اَبو اِسْحاقْ اِبراهيمِ بْنِ آلْپْ تَکين (د 355ق/966م)، سپهسالار سامانيان که
چندي بر جاي پدر در غزنين حکومت کرد. از زندگاني ابواسحاق آگاهي اندکي در دست است.
در برخي منابع نام وي اسحاق بن آلپ تکين آمده است (ابن بابه، 314؛ شبانکاره‌اي،
31). ابواسحاق در زمان حيات پدرش آلپ تکين (ه م) و احتمالاً توسط همو در دربار
سامانيان مقامي يافت. گرديزي (ص 352) به مأموريتي اشاره دارد که ابواسحاق فرمان
سپهسالاري خرايان را به ابوالحسن سيمجور رساند. وي خود نيز چندي امارت بلخ داشت
(شبانکاره‌اي، همانجا). آنگاه که عبدالملک بن نوح ساماني درگذشت، آلپ تکين به شهر
غزنه گريخت و بنيان دولت غزنوي را در آنجا پي ريخت. وي به هنگام مرگ (352ق)
ابواسحاق را به جانشيني خود برگزيد (ابن بابه، همانجا؛ منهاج سراج، 1/226).
ابواسحاق پس از مرگ پدر «لشکر و رعايا را بنواخت و خلعت و صله داد» (شبانکاره‌اي،
همانجا). ابن بابه که کتاب رأس مال النديم را در 501ق تأليف کرده (ص 327)، گفته است
که ابواسحاق پس از چندي به بخارا نزد منصوربن نوح ساماني رفت و از اعمال خودسران?
پدر پوزش خواست و به اطاعت از امير گردن نهاد و با دريافت فرمان حکومت غزنين به اين
شهر بازگشت. در پي آن امير خراسان نيز منشور حکومت آن شهر را به نام وي صادر کرد
(همو، 314).
روايات مورخان دربار? سفر يا سفرهاي ابواسحاق به بخارا مبهم به نظر مي‌رسد. منهاج
سراج (1/227) که ظاهراً از آثار مفقود? ابوالفضل بيهقي بهره برده، اشاره کرده است
که امير ابوعلي لاويک (يا انوک) حاکم پيشين غزنين که پيش‌تر از آلپ تکين شکست خورده
بود، به غزنين حمله برد و ابواسحاق را از آن شهر بيرون راند. آنگاه ابواسحاق به
بخارا رفت و به منصوربن نوح پناه برد و به ياري سپاهياني که امير ساماني در اختيار
وي نهاده بود، توانست در 354ق لاويک را بار ديگر از غزنين بيرون رانده، خود به
حکومت بنشيند (نيز نک‍ : ايرانيکا؛ بارتولد، 1/536). اما شبانکاره‌اي بر آن است که
ابواسحاق به رغم نصايح حاجب خود، سبکتکين (که پيش از اين حاجب پدرش بود)، به بذل و
بخشش از خزاين پدر پرداخت تا مفلس شد. از اين روي ترکان او را از حکومت خلع کردند و
ابواسحاق همراه سبکتکين به بخارا گريخت (احتمالاً در 353ق، نک‍ : فصيح، 2/71) «و
پيش تخت امير بگريست» و يک سال در اين شهر اقامت گزيد. امير ساماني عهد و منشور
حکومت غزنين را به او داد و با سپاهي که در اختيارش نهاده بود، وي را بار ديگر
روان? اين شهر کرد و او لشکر لاويک را شکست و وارد غزنين شد (شبانکاره‌اي، همانجا).
برخي از مورخان عصر غزنوي چون عتبي (نک‍ : جرفادقاني، 19-20) و بعدها ابن اثير
(8/683-684) و ابن خلکان (5/175) به يکي از سفرهاي ابواسحاق و سبکتکين به بخارا
بدون ذکر علت آن، اشاره کرده‌اند. باسورث (1/36-37) به دو سفر ابواسحاق به بخارا
اشاره کرده است: نخست براي عذرخواهي از خطاي پدر و دريافت منشور حکومت غزنين و ديگر
بار براي ياري گرفتن از امير ساماني براي مقابله با لاويک.
با اينهمه دور نيست که وي فقط يک بار به بخارا رفته و چنانکه شبانکاره‌اي اشاره
کرده است، در همان سفر، منشور حکومت و نيز مدد نظامي از امير ساماني گرفته باشد. به
هر حال ابواسحاق پس از 3 سال حکومت در 355ق درگذشت (ابن بابه، همانجا؛ قس:
شبانکاره‌اي، 32، که مدت حکومت وي را 4 سال دانسته است) و پس از او يکي از غلامان
ترک آلپ تکين به نام بلکاتکين به حکومت رسيد (ابن بابه، منهاج سراج، همانجاها؛ نيز
نک‍ : باسورث، 1/37).
برخي از مورخان عصر غزنوي (مثلاً نک‍ : گرديزي، 369) سبکتکين را جانشين بلافصل آلپ
تکين دانسته و به 3 تن جانشينان وي تا روي کار آمدن سبکتکين هيچ اشاره‌اي
نکرده‌اند. گروهي ديگر چون جرفادقاني (همانجا) گرچه ابواسحاق را جانشين آلپ تکين
ذکر کرده‌اند، اما گفته‌اند که رشت? کارها به دست سبکتکين، حاجب وي بوده است (ابن
اثير، ابن خلکان، همانجاها). چنين مي‌نمايد که اهميت سبکتکين به عنوان پدر محمود،
مؤسس امپراتوري غزنوي، سبب شده است که اين مورخان به ابواسحاق چندان نپردازند يا به
وي اشاره نکنند. در مقابل، منهاج سراج (همانجا) به نقل از آثار مفقود? ابوالفضل
بيهقي چنين روايت کرده است که پس از مرگ ابواسحاق و پيش از حکومت سبکتکين چندي نيز
بلکاتکين و پيري تکين دو تن از غلامان آلپ تکين بر غزنين فرمان راندند (نيز نک‍ :
ابن بابه، همانجا؛ شبانکاره‌اي، 32-34؛ قس: اشپولر، 181).
مآخذ: ابن اثير، الکامل؛ ابن بابه، احمدبن علي، رأس مال النديم، نسخ? خطي کتابخان?
نور عثمانيه، شم‍ 3296؛ ابن خلکان، وفيات؛ اشپولر، برتولد، تاريخ ايران در قرون
نخستين اسلامي، ترجم? جواد فلاطوري، تهران، 1364ش؛ بارتولد، ولاديمير،
ترکستان‌نامه، ترجم? کريم کشاورز، تهران، 1352ش؛ باسورث، ادموند کليفورد، تاريخ
غزنويان، ترجم? حسن انوشه، تهران، 1356ش؛ جرفادقاني، ناصح بن ظفر، ترجم? تاريخ
يميني، به کوشش جعفر شعار، تهران، 1357ش؛ شبانکاره‌اي، محمدبن علي، مجمع الانساب،
به کوشش ميرهاشم محدث، تهران، 1363ش؛ فصيح خوافي، احمد بن محمد، مجمل فصيحي، به
کوشش محمود فرخ، مشهد، 1340ش؛ گرديزي، عبدالحي بن ضحاک، تاريخ، به کوشش عبدالحي
حبيبي، تهران، 1363ش؛ منهاج سراج، عثمان بن محمد، طبقات ناصري، به کوشش عبدالحي
حبيبي، کابل، 1342ش؛ نيز:
Iranica.
فريبا شکوهي

 





/ 494