شماره مقاله:1967
اَبوالْبَرَکاتِ زِيْدي، عمربن ابراهيم بن محمد (442-15 شعبان 539ق/1050-10
فوري? 1145م)، نحوي و محدث. وي که شريف عمر نيز خوانده ميشد، به زيد بن علي بن
حسين(ع) نسب ميبرد. در کوفه زاده شد و در همانجا پرورش يافت (سمعاني، 6/366-367؛
ابن عنبه، 263؛ درباره اختلاف در تاريخ تولد او، نک : ابن نجار، 5/14) و به سبب
اقامت در محل? قلعه الضِباب واقع در منطق? سَبيع کوفه، او را ضِبابي و سَبيعي نيز
خواندهاند (سمعاني، 7/68-69، 8/374؛ ابن نقطه، 3/101، 289). پدرش ابوعلي از عالمان
کوفه بود و در شعر و ادب تبحر داشت (براي شرح حال وي، نک : ابن عساکر، تاريخ،
2/544؛ ياقوت، 1/10-14).
ابوالبرکات در کوفه از پدرش و نيز از محمدبن احمدبن علان خازن، يحيي بن محمد اقساسي
و معمر بن محمد حبال حديث شنيد. چندي نيز در بغداد نزد کساني چون خطيب بغدادي،
ابوالحسن احمدبن محمدبن نَقّور و ابويوسف عبدالسلام بن محمد قزويني به استماع حديث
پرداخت (سمعاني، 6/366؛ ابن عساکر، همان، 12/694). در نوجواني همراه پدر به شام رفت
و مدتي در دمشق اقامت گزيد و از کساني مانند عبدالرحمن بن احمدبن حسين مفيد
نيشابوري بهر? علمي برد. در 455ق در حلب حضور داشت و در آنجا نزد ابوالقاسم زيدبن
علي فارسي نحو آموخت و الايضاح ابوعلي فارسي را در محضر وي خواند (همانجا؛ قفطي،
2/325). از ديگر استادان او ميتوان ابوالقاسم ابن بسري، ابوعبداللـه محمدبن حسن
انماطي، محمدبن احمدبن بحشل عطار و دايياش عبدالجبار بن معيّ? حسيني نسّابه را نام
برد. همچنين براي وي، چنانکه مرسوم بود، در کودکي اجازهاي از ابوعبداللـه علوي
شجري (د 445ق) محدث کوفه گرفته شد و او را آخرين کسي دانستهاند که به اجازه از وي
نقل حديث کرده است (عمادالدين طبري، 43؛ ابن جوزي، 10/114؛ ذهبي، سير، 17/637،
20/146؛ ابن عنبه، همانجا).
ابوالبرکات را به سبب تبحر در نحو و لغت علامه خواندهاند. او در فقه و تفسير نيز
دستي داشت. در حديث سع? روايت وي مورد تأکيد قرار گرفته است. عمر دراز او نيز موجب
شد که از سندي عالي برخوردار گردد (سمعاني، ابن جوزي، ابن عنبه، همانجاها).
ابوالبرکات در قرائت نيز استاد بوده و يعيش بن صدق? فراتي نزد وي قرائت آموخته است
(ذهبي، همان، 20/146). وي در کوفه در مسجدي که به مسجد ابواسحاق سبيعي شهرت داشت،
تدريس ميکرد، کساني چون سمعاني و ابن عساکر در همين مسجد از او بهره بردهاند
(سمعاني، همانجا؛ ابن عساکر، معجم، برگ 168، الف و ب). در ميان شاگردان و
روايتکنندگان از او همچنين بايد ابوالسعادات ابن شجري، محمدبن ناصر سلامي، ابوموسي
مديني، عمادالدين طبري و نيز فرزندش حيدره را برشمرد (عمادالدين طبري، همانجا؛
ياقوت، 15/258؛ ابن نجار، همانجا؛ ذهبي، المختصر، 178).
بنابر تصريح منابع، وي زيدي مذهب بود، (سمعاني، 8/374؛ ابن ابي الرجال، 3/197-198)،
چنانکه سمعاني (همانجا) او را شيخ و پيشواي زيديه خوانده است و ابن عساکر (تاريخ،
همانجا) به نقل از ابن هرّاس دمشقي آورده که ابوالبرکات بر قول به قدر و خلق قرآن
تصريح داشته است. همچنين بر پاي? حکايتي که ابن جوزي (همانجا) نقل کرده، ابوالبرکات
نسبت به عايشه بياعتقاد بوده است. در حالي که ابوطاهر سلفي که درکوفه با
ابوالبرکات ديدار کرده و از وي بهره برده است، يادآور ميشود که وي نسبت به ياران
پيامبر(ص) حسن نظر داشت و کساني را که از برخي از آنان تبري ميجستند، دشمن ميداشت
(ابن نجار، 5/12). ابوالغنائم نرسي نيز ضمن جارودي خواندن وي قول غريبي از او نقل
کرده است (نک : ابن جوزي، همانجا).
ابوالبرکات مفتي کوفه بود و در عين زيدي بودن، به نقل سمعاني (6/366) از خوي وي، بر
مذهب ابوحنيفه فتوا ميداد (نيز نک : ابن عساکر، همانجا). اينکه ابوطاهر سلفي
متذکر شده (نک : ابن نجار، همانجا) که ابوالبرکات بر مذهب زيدي فتوا ميداد،
باتوجه به رابط? مذهب زيدي با فقه حنفي در آن دوره شايان تأمل است. به هر روي برخي
چون تميمي در الطبقات السنيه (ص 600) و ابن قطلوبغا در تاج التراجم (ص 48) وي را در
شمار حنفيان آوردهاند.
ابوالبرکات زهد پيشه بود و به اندک قناعت ميکرد (ابن جوزي، ياقوت، همانجاها). وي
در کوفه درگذشت. جمع کثيري (ح 000‘30 تن) پيکرش را تشييع کردند و در گورستان علويان
به خاک سپردند (ابن عساکر، همان، 12/695؛ ابن انباري، 281).
از ابوالبرکات دو فرزند به نامهاي ابوالحسن علي و ابوالمناقب حيدره (د 563ق) باز
ماند که هر دو از عالمان کوفه بودند و سمعاني از آن دو در همين شهر حديث شنيده است
(نک : 8/374؛ ابن نقطه، 3/102).
گرچه گفته شده که ابوالبرکات تأليفاتي در نحو و غير آن داشته (ابن جوزي، همانجا؛
ابن حجر، 4/281)، اما در منابع تنها از يک اثر وي با نام شرح اللمع ياد شده که شرحي
است بر کتاب ابن جني و نسخههايي از آن در کتابخانههاي ظاهري? دمشق و آصف افندي
ترکيه نگهداري ميشود (ظاهريه، 338-339؛ GAL, S, I/192).
مآخذ: ابن ابي الرجال، احمد، مطلع البدور، نسخ? عکسي موجود در کتابخان? مرکز؛ ابن
انباري، عبدالرحمن بن محمد، نزهه الالباء، به کوشش ابراهيم سامرائي، بغداد، 1959م؛
ابن جوزي، عبدالرحمن، المنتظم، حيدرآباد دکن، 1358ق؛ ابن حجر عسقلاني، احمدبن علي،
لسان الميزان، حيدرآباد دکن، 1330ق؛ ابن عساکر، علي بن حسن، تاريخ مدينه دمشق،
عمان، دارالبشير؛ همو، معجم التراجم، بغداد، 1962م؛ ابن نجار، محمدبن محمود، ذيل
تاريخ بغداد، حيدرآباد دکن، 1406ق/1986م؛ ابن نقطه، محمدبن عبدالغني، تکلمه
الاکمال، به کوشش عبدالقيوم عبدرب النبي، مکه، 1410ق/1989م؛ تميمي، تقيالدين بن
عبدالقادر، الطبقات السنيه، نسخ? عکسي موجود در کتابخان? مرکز؛ ذهبي، محمدبن احمد،
سير اعلام النبلاء، به کوشش شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت، 1406ق/1986م؛ همو،
المختصر المحتاج اليه من تاريخ ابن الدبيثي، بيروت، 1405ق/1985م؛ سمعاني،
عبدالکريم، الانساب، حيدرآباد دکن، 1382ق/1962م؛ ظاهريه، خطي (نحو)؛ عمادالدين
طبري، محمدبن ابيالقاسم، بشاره المصطفي، نجف، 1383ق/1963م؛ قفطي، علي بن يوسف،
انباه الرواه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهيم قاهره، 1371ق/1952م؛ ياقوت، ادبا؛
نيز:
GAL, S.
حسن انصاري