شماره مقاله:1970
اَبوبَشْرِ دولابي، محمدبن احمد بن حمّاد بن سعد انصاري رازي (224-310ق/839-922م)،
محدث و مورخ ايراني. گويا نسبت دولابي به يکي از نياکان او باز ميگردد که برخاسته
از دولاب، قريهاي در نزديکي ري باستان (از محلات کنوني تهران) بود (سمعاني،
5/412-414؛ قس: ابن حجر، 5/42). نسب انصاري او نيز از رابط? ولاء با قبايل انصار
حکايت دارد (نک : سمعاني، همانجا).
ابوبشر براي آموختن علم به بغداد، بصره، حجاز، شام و مصر سفر کرد، اما چگونگي و
زمان اين سفرها چندان روشن نيست. تنها ميدانيم که در 224ق در بغداد بوده و در آنجا
از ابومحمد محمودبن خداش حديث شنيده است (ابوبشر، الکني، 1/62). وي در سفرهاي ياد
شده از گروهي چون عبداللـه بن احمد بن حنبل، ابن ابي الدنيا، ابوقلاب? رقاشي،
ابوعبداللـه منتوف، محمدبن عبداللـه بن يزيد مقري، احمدبن ابي شريح رازي، ابراهيم
بن مرزوق بصري، محمدبن بشار بندار بصري، علي بن حرب طائي، يزيد بن سنان، علي بن
حسين بن حرب قاضي و ابوعبداللـه نجار استماع کرده (همان، 1/83، 91، 111، 124، 169،
176، جم ، الذريه، 71، 133، جم ؛ ابن عساکر، 14/678؛ سمعاني، 5/414-415؛ کندي،
524) و در دمشق از محمدبن اسماعيل بن عليه، محمدبن عبدالرحمن بن اشعث، ابوبکر ابن
اخت جعفي و ابن ابي اسام? حلبي حديث شنيده است (ابن عساکر، همانجا؛ ابوبشر، الکني،
1/66، الذريعه، 83، جم(.
ابوبشر در حدود سال 260ق به مصر رفت و در آنجا اقامت گزيد. او در مصر ضمن پرداختن
به پيش? «وراقي» از دانش اندوختن و دانش آموختن غفلت نورزيد (ابن عساکر، 14/679؛
سمعاني، ابن حجر، همانجاها). کسان زيادي همچون طبراني، ابن حبّان، ابن عدي، کندي،
ابن مقري، حسن بن رشيق عسکري و ابوبکر احمد بن محمد مهندس از او روايت کردهاند
(نک : طبراني، 2/7؛ ابن عدي، 7/2482-2483؛ کندي، 73، 318؛ ابن عساکر، 14/678؛
سمعاني، همانجا). ابوبشر هنگامي که عازم حج بود، بين مکه و مدينه در محلي به نام
«عرج» يا در ذوالحليفه درگذشت (ابن عساکر، 14/679).
در فقه، ابوبشر بر مذهب ابوحنيفه بود و در اين مورد بسيار پافشاري داشت، تا آنجا که
ابن عدي وي را به جهت تعصب بيش از اندازهاش در اينباره سرزنش کرده و از بدگماني
ابوبشر نسبت به نعيم بن حماد به دليل سختگيري نعيم بر اهل رأي سخن گفته است
(7/2482). شايان ذکر است که ابوبشر، نعيم بن حماد را تضعيف و ادعا مي کند که او
براي تقويت مذهب خويش، احاديثي جعل ميکرده و به منظور بدنام ساختن ابوحنيفه،
حکاياتي را به دروغ برساخته است (همانجا). ذهبي بر آن است که ابوبشر در تکذيب نعيم
بن حماد به افراط گراييده بود (تذکره، 2/760).
ابوبشر را در دانش حديث، عالمي چيرهدست شمردهاند (ابن عساکر، همانجا)، ولي برخي
از پيشينيانِ ناشناخته به دليلي نامعلوم به حديث او خرده گرفته، ضعيفش دانستهاند
(نک: ابن جوزي، 6/169؛ ذهبي، سير، 14/310، به نقل از دارقطني و ابن يونس). علاوه
بر حديث، ابوبشر در تاريخ و رجال نيز تبحر داشته و در اين زمينهها تأليفاتي بر جاي
نهاده است (نک : ابن خلکان، 4/352). برخي چون ابن خلکان و ابن کثير در کتب خويش از
روايات تاريخي و رجالي وي بسيار بهره جستهاند و اقوال او در ولادت و وفات علما و
حکايات تاريخي، يکي از مراجع مهم آنان بوده است (همو، 1/350، 2/66، 4/352، جم ؛
ابن کثير، 5/78-79، 9/252). مسعودي (1/23) و ابن خلکان (1/350) از يک اثر ابوبشر با
عنوان تاريخ ياد کردهاند و حاجي خليفه (1/26) اثري با عنوان اخبار الخلفاء بدو
نسبت داده است.
آثار چاپي: الکني و الاسماء، در علم رجال که در حيدرآباد دکن (1322ق) به چاپ رسيده
است؛ الذريه الطاهره، در فضائل اهل بيت(ع) که به کوشش محمد جواد حسيني جلالي همراه
با مقدمه اي مفصل در شرح حال ابوبشر دولابي در قم (1407ق) به چاپ رسيده است.
آثار يافت نشده: کتاب المولد و الوفاه (ابن خير، 208)؛عقلاء المجانين (همو، 408)؛
مسند ديث سفيان بن عُيينه؛ مسند حديث سفيان بن سعيد الثوري (همو، 147؛ واديآشي،
205)؛ مسند حديث شعبه بن الحجاج، در 9 جزء (ابن خير، 146). به گفت? قاضي عياض،
ابوبشر دولابي در مناقب مالک نيز تأليفي داشته است (نک : ذهبي، همان، 8/81). به هر
روي چنانکه از کتب فهارس مغربي بر ميآيد، آثار ابوبشر در مغرب اسلامي از رواج
ويژهاي برخوردار بوده است.
مآخذ: ابن جوزي، عبدالرحمن بن علي، المنتظم، حيدرآباد دکن، 1357ق؛ ابن حجر عسقلاني،
احمدبن علي، لسان الميزان، حيدرآباد دکن، 1331ق؛ ابن خلکان، وفيات؛ ابن خير، محمد،
فهرسه، به کوشش فرانسيسکو کودرا، بغداد، 1963م؛ ابن عدي، عبداللـه، الکامل في ضعفاء
الرجال، بيروت، 1405ق/1985م؛ ابن عساکر، علي بن حسن، تاريخ مدينه دمشق، عمان،
دارالبشير؛ ابن کثير، البدايه؛ ابوبشر دولابي، محمدبن احمد، الذريه الطاهره، به
کوشش محمدجواد حسيني جلالي، قم، 1407ق؛ همو، الکني والاسماء، حيدرآباد دکن،
1388ق/1968م؛ همو، سيراعلام النبلاء، به کوشش شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت،
1405ق/1985م؛ سمعاني، عبدالکريم بن محمد، الانساب، حيدرآباد دکن، 1385ق/1966م؛
طبراني، سليمان بن احمد، المعجم الصغير، به کوشش عبدالرحمن محمد عثمان، قاهره،
1388ق/1968م؛ کندي، محمدبن يوسف، الولاه و کتاب القضاه، به کوشش روون گِست، بيروت،
1908م؛ مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب، به کوشش يوسف اسعد داغر، بيروت،
1385ق/1965م؛ وادي آشي، محمدبن جابر، برنامج، به کوشش محمد محفوظ، بيروت، 1982م.
سيمين محقق