دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 5

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابو بصيرجلد: 5نويسنده: احمد پاکتچي 
 
 
شماره مقاله:1973














اَبوبَصير، عنوان مشترک دو تن از راويان اماميه و اصحاب امام باقر و امام
صادق(ع) به نامهاي يحيي بن ابي‌القاسم اسدي و ليث بن بَخْتَري مرادي. در بسياري از
روايات اماميه نام ابوبصير بدون افزودن هيچ قيدي، در سلسل? اسناد قرار گرفته و تنها
با کمک گرفتن از قراين خارجي ممکن است هويت راوي را حدس زد؛ اما شمار اسانيدي که
هويت ابوبصير در آنها با قيدي تعيين شده، بسيار اندک است و گاه برخي از اين قيود
ذکر شد نيز به خودي خود چندان استوار نيست و احتمال مي‌رود ناشي از خلط بوده باشد.
اشتراک عنوان «ابوبصير» ميان يحيي اسدي و ليث مرادي سبب شده است تا بحث و پژوهش در
هويت ابوبصير در اسانيد گوناگون در بين محدثان و رجال شناسان امامي کمابيش از همان
سده‌هاي نخستين مطرح گردد و تا امروز ادامه يابد. از اين‌رو تفکيک اين دو شخصيت
هم‌عصر که هر دو در کوفه متوطن بوده‌اند، در پاره‌اي موارد نمي‌تواند از قطعيّت
برخوردار باشد.
1. ابوبصير يحيي بن ابي‌القاسم اسدي (د 150ق/767م)، از رجال امامي کوفه. کني? او
ابومحمد بود و شايد از آن رو ابوبصير خوانده مي‌شد که از بينايي محروم بود (کشي،
173، 476؛ طوسي، رجال، 140، 333). ابوالقاسم کني? پدر وي بوده و نام او اسحاق ثبت
شده است (همان، 140؛ مفيد، الاختصاص، 83)، ولي در برخي از منابع ابوالقاسم به صورت
قاسم و به عنوان نام پدر يحيي آمده است (مثلاً نک‍ : نجاشي، 441). نسبت اسدي به جهت
رابط? ولاي خاندان او با قبيل? عرب بني‌اسد بود (کشي، 173؛ طوسي، همان، 333؛ مفيد،
همانجا). طوسي در رجال (همانجا) او را از اهل کوفه شمرده است. همو و نجاشي
(همانجاها) به سال وفات وي تصريح کرده‌اند.
ابوبصير اسدي چندي در صحبت امام محمدباقر(ع) (امامت: 95-114ق) بود و پس از آن در
جرگ? اصحاب امام جعفر صادق(ع) (امامت: 114- شوال 148) درآمد. انبوهي از روايات بر
جاي ماند? اعتقادي و فقهي در کتب حديث اماميه که از طريق ابوبصير از آن امام روايت
شده است، نشان از ميزان اين بهره‌گيري دارد (نيز نک‍ : برقي، الرجال، 11، 17؛ طوسي،
همان، 140، 333؛ نجاشي، همانجا). طوسي (همان، 364) وي را در شمار اصحاب امام موسي
کاظم(ع) (امامت: 148-183ق) نيز آورده است (قس: نجاشي، همانجا)، ولي بايد در نظر
داشت که وي تنها حدود 2 سال از امامت آن حضرت را درک کرده و شمار روايات موجود به
نقل ابوبصير (بدون قيد) از امام کاظم(ع) بسيار اندک است. ابوبصير اسدي بجز محضر
امامان، از برخي راويان امامي چون ابوحمز? ثمالي و صالح (عمران) بن ميثم نيز روايت
کرده است (نک‍ : برقي، المحاسن، 309؛ کليني، 7/185-186؛ ابن بابويه، محمد، امالي،
268).
ابوبصير اسدي به‌سان يکي از حاملان پراندوخت? حديث اهل بيت در کوفه شناخته مي‌شد و
در ميان آنان که از او حديث فرا گرفتند، نام رجالي چون ابان بن عثمان احمر، عاصم بن
حميد حناط، حسين بن ابي‌العلاء و عبداللـه بن حماد انصاري به چشم مي‌خورد (نک‍ :
ابن بابويه، محمد، فقيه، 4/121؛ طوسي، الفهرست، 178، امالي، 2/95، 157). همچنين
بايد از علي بن ابي حمز? بطائدي، عبداللـه بن وضاح و شعيب عقرقوفي، خواهرزاد?
ابوبصير اسدي، نام برد که شاگردان خاص وي بوده‌اند (نک‍ : نجاشي، 215، 249؛ کشي،
171).
ابوبصير اسدي در پي سالها درک صحبت امام محمد باقر و امام صادق(ع) طبعاً يکي از
قطبهاي رهبري فکري جامع? امامي کوفه محسوب مي‌شد، روايات متعددي در دست است که نشان
مي‌دهد ابوبصير (ظاهراً اسدي) در صحنه‌هاي مبارز? فکري با گروههاي مخالف چون
مختاريه و زيديه حضور داشته است (نک‍ : کليني، 1/291؛ کشي، 240-241، جم‍(.
در 148ق به دنبال وفات امام جعفر صادق(ع)، فرزند ارشد او موسوم به عبداللـه دعوي
امامت کرد و پيروان او که «فطحيه» ناميده مي‌شدند، در مقابل گروهي از شيعيان قرار
داشتند که بلاواسطه پس از امام صادق(ع) به امامت امام کاظم(ع) قائل بودند. وقوع اين
بحران با سالهاي پاياني عمر ابوبصير اسدي مصادف بود و موضع‌گيري او در مقابل فطحيه
از وي چهره‌اي وجيه نزد پيروان امام کاظم(ع) ترسيم نمود؛ چنانکه در روايات آنان
ابوبصير در زمر? گروهي از اصحاب امام صادق(ع) شمرده شده است که از آغاز به عبداللـه
پشت کرده، به امام کاظم(ع) روي آوردند (نک‍ : کليني، 1/351-352؛ کشي، 282-284). در
منابع گوناگون مطالبي از طريق علي بن ابي‌حمزه روايت شده است که بيان مي‌دارد
ابوبصير (اسدي) اندکي پس از وفات امام صادق(ع) در حالي که عبداللـه افطح هنوز زنده
بود، براي گزاردن حج به حجاز رفته و ضمن ديدار با امام کاظم(ع) مراتب وفاداري خود
را به امام اعلام کرده است (نک‍ : حمري، 146؛ کليني، 1/285، 2/124؛ مسعودي،
167-168؛ دلائل الامامه، 163، 193).
در رواياتي که پيروان امام کاظم(ع) از زبان ابوبصير نقل کرده‌اند، وي پايه‌هاي
عقيدتي فحيه دربار? امامت را مورد حمله قرار داده است (نک‍ : ابن بابويه، علي، 49،
74؛ مسعودي، 161). اگرچه در روايات مذکور تصريح نشده که کدام ابوبصير مورد نظر بوده
است، ولي حرمت ويژ? ابوبصير مرادي نزد فطحيان، اين احتمال را که وي ابوبصير اسدي
باشد، مرجح مي‌سازد. شايد به سبب همين شخصيت ضدفطحي ابوبصير اسدي بوده باشد که ابن
فضال، رجال‌شناس نامي فطحيه، در نقد رجالي ابوبصير اسدي، او را «مخلّط» قلمداد کرده
است (نک‍ : کشي، 173، 476).
در زمان افتراق بعدي اماميه و تقسيم پيروان امام کاظم(ع) به واقفه (منکران وفات وي
و قائلان به مهدويت آن حضرت) و قطعيه (قائلان به جانشيني امام رضا(ع))، سالها از
وفات ابوبصير اسدي مي‌گذشت و همين امر موجب آن بود که هر دو دسته در شخصيت ابوبصير
اسدي با ديد? احترام بنگرند. علي بن ابي حمز? بطائني که در گذشته از شاگردان خاص
ابوبصير اسدي بود و اکنون از سران واقفه به‌شمار مي‌رفت، با نقشي که در انتقال آثار
ابوبصير و روايات او به آيندگان ايفا کرد، موجب شد که حتي در آثار قطعيه (در
دوره‌هاي بعد اثناعشريه) به عنوان راوي درج? اول ابوبصير اسدي شناخته شود (نک‍ :
ابن بابويه، محمد، «مشيخه»، 18؛ طوسي، الفهرست، همانجا؛ نجاشي، 441).
علي بن ابي حمزه و فرزندش حسن که او هم مذهب واقفي داشت، در اثار خود بسيار بيش از
ديگر اصحاب ائمه، از روايات ابوبصير بهره گرفته‌اند (نک‍ : همو، 250، به نقل از
تفسير علي بن ابي‌حمزه؛ ابن بابويه، محمد، ثواب الاعمال، 130 به بعد، به نقل از
فضائل قرآن حسن بن علي؛ قس: نجاشي، 37). به علاوه در منابع واقفي، برخي روايات در
اثبات باورهاي مذهب واقفه از زبان ابوبصير (اسدي، نقل شده است (نک‍ : علوي، شم‍ 21،
23، 33؛ کشي، 474-476). از سوي ديگر قطعيه، ابوبصير اسدي را به عنوان يک راوي «وجيه
و ثقه» مي‌شناختند، همان تعبيري که نجاشي دربار? او به کار برده است (ص 441). نام
او در شمار 6 تن «اصحاب اجماع» از ياران امام باقر و امام صادق(ع) آورده شده است که
«طايفه» بر صدق حديث و فقاهت آنان اجماع نموده‌اند (نک‍ : کشي، 238؛ طوسي، عده
الاصول، 1/384). همچنين در منابع اثناعشري به روايت حديثي از ابوبصير برخورد
مي‌کنيم که به «حديث لوح» شهرت دارد و در آن اعتقاد به امامان دوازده‌گانه با تفصيل
نسبي مطرح شده است (نک‍ : کليني، 1/527-528؛ نعماني، 42-44؛ ابن بابويه، محمد،
کمال‌الدين، 1/308-311) و به قرين? همراهي عبدالرحمن بن سالم (راوي اين حديث) با
علي بن ابي حمزه در روايت از ابوبصير در برخي از اسانيد مي‌توان به احتمال قوي‌تر
ابوبصير اسدي را موردنظر در اين حديث دانست (نک‍ : طوسي، تهذيب، 1/443، الاستبصار،
1/203).
برخي از رجال شناسان متأخر اماميه همچون علام? حلّي (ص 264) در اثر آشفتگي موجود در
عبارات کشي (ص 474-476)، شخصيت ابوبصير يحيي بن ابي‌القاسم اسدي را با يحيي بن قاسم
حذّاء واقفي يکي دانسته و بر اين پايه به واقفي بودن ابوبصير اسدي حکم رانده‌اند که
باتوجه به وفات وي در 150ق و آغاز افتراق واقفه در 183ق، واقفي بودن وي منتفي است.

افزون بر روايات بسيار پراکنده در کتب حديث اماميه، آنچه به عنوان آثار ابوبصير
اسدي با نام از آنها ياد شده، دو عنوان زير است: کتاب مناسک الحج، به روايت علي بن
ابي حمزه و حسين بن علاء (طوسي، الفهرست، همانجا) و کتاب يوم و ليله، به روايت علي
بن ابي حمزه (نجاشي، همانجا). ابن بابويه نيز مجموعه‌اي از روايات فقهي او به روايت
علي بن ابي حمزه را در فقيه من لايحضره الفقيه مورد استفاده قرار داده است (نک‍ :
ابن بابويه، محمد، «مشيخه»، همانجا). همچنين مجموعه‌اي مشتمل بر حدود 20 حديث در
موضوع «علل» به روايت حسين بن يزيد نوفلي از علي بن ابي حمزه به‌طور پراکنده در علل
الشرائع ابن بابويه مورد استفاده واقع شده است (1/15، 16، جم‍(.
ابن بابويه ضمناً تلفيقي از روايت ابوبصير و محمدبن مسلم را از «کتاب حديث اربعمأه»
به تمامي در الخصال (2/610-637) نقل کرده است. علاوه بر آنچه ذکر شد، نوشتاري از
ابوبصير در زمين? احوال ائم? نخستين به روايت محمدبن سنان (در بعضي اسانيد با واسط?
ابن مسکان) وجود داشته که در آثار کهن اماميه و غيرايشان مورد استفاده قرار گرفته
است (نک‍ : ابن ابي الثلج، 15؛ کليني، 1/461، 463، 468؛ خصيبي، 39؛ ابوالفرج، 50؛
ابن خشاب، 161، جم‍(. خصيبي (همانجا) تصريح نموده که ابوبصير مورد نظر در اين سند
ابوبصير اسدي است.
2. ابوبصير ليث بن بختري مرادي، از رجال امامي کوفه در نيم? نخست سد? 2ق/8م. کني?
اصلي او را ابن غضائري (نک‍ : علام? حلّي، 137) و نجاشي (ص 321) «ابومحمد» و ابن
نديم (ص 275) و طوسي (رجال، 278) «ابويحيي» آورده‌اند و طوسي (همان، 134) او را از
اهل کوفه شمرده است. وي در منابع رجالي هم از اصحاب امام باقر(ع) و هم از اصحاب
امام صادق(ع) محسوب شده است (برقي، الرجال، 13، 18؛ کشي، 170؛ مفيد، الاختصاص، 83؛
طوسي، همان، 134، 278؛ نجاشي، همانجا). ولي در اسانيد روايات، نمونه‌اي قطعي براي
روايت او از امام باقر(ع) ديده نمي‌شود (براي موارد قابل ترديد، نک‍ : مفيد،
المقنعه، 38، سطر 27؛ فخاربن محمد، 84؛ قس: کليني، 3/509؛ مجلسي، 35/112). ابوبصير
مرادي همچنين از برخي راويان حديث اهل بيت چون عبدالکريم بن عتب? هاشمي (از اصحاب
امامان صادق و کاظم(ع)) روايت کرده است (ابن بابويه، محمد، «مشيخه»، 55). در سلسل?
سند حديثي از المحاسن برقي (ص 37) روايت ليث مرادي از ابوبصير (شايد اسدي) ديده
مي‌شود و باتوجه به آنچه ذکر شد و اينکه نجاشي (همانجا) ليث مرادي را «ابوبصير
اصغر» خوانده است، دور نيست که وي قدري نسبت به ابوبصير اسدب تأخر طبقه داشته باشد.

از مهم‌ترين شاگردان ابوبصير مرادي که روايات زيادي از او نقل کرده است، ابوجميله
مفضل بن صالح اسدي است و در درج? بعد مي‌توان از عبداللـه بن مسکان، عبداللـه بن
بکير و عبدالکريم بن عمرو خثعمي ياد کرد که روايت آنان از ابوبصير مرادي مورد تصريح
قرار گرفته است (نک‍ : کليني، 2/60، 7/310، جم‍ ؛ ابن بابويه، محمد، همانجا؛ نجاشي،
همانجا).
ابوبصير مرادي، همان‌طور که شعيب عقرقوفي اظهار داشته است (کشي، 172)، وفات امام
صادق(ع) را درک کرده است، ولي گزارش صريحي در مورد موضع‌گيري او در قبال فطحيه ديده
نمي‌شود. روايت عقرقوفي حاکي است که ابوبصير مرادي به امامت امام کاظم(ع) باور
نداشته است (کشي، همانجا، شم‍ 293، نيز شم‍ 292؛ طوسي، تهذيب، 10/25) و گفتار ابن
غضائري، رجال‌شناس اثناعشري اشارت دارد که مذهب وي مستقيم نبوده است (نک‍ : علام?
حلي، همانجا).
در مورد رابط? او با امام کاظم(ع)، اگرچه طوسي در الفهرست (ص 130) و رجال (ص 358)
او را در زمر? اصحاب آن حضرت آورده است، ولي اين نکته در کلام برقي، کشي و نجاشي
تأييد نشده و در اسانيد روايات نيز روايت او از امام کاظم(ع) به اثبات نرسيده است.
اگر شواهد پراکند? ياد شده را در کنار روايات ستايش‌آميز فطحيان دربار? ابوبصير
مرادي قرار دهيم، به نتيجه‌گيري دربار? گرايش مذهبي ابوبصير مرادي کمک خواهد کرد.

از آن جمله بايد به روايتي به نقل از علي بن اسباط فطحي اشاره کرد که در آن نام
ابوبصير مرادي در شمار چند تن از اصحاب امامان باقر و صادق(ع) ياد شده و در انتخاب
شخصيتها تأثير ديدگاه فطحي احساس مي‌شود (نک‍ : کشي، 9-10؛ مفيد، الاختصاص، 61-62).
در روايتي ديگر از طريق علي بن اسباط، ابوبصير مرادي يکي از چهار تن دانسته شده که
در حيات و ممات، زينت و آبروي اهل بيت بوده، از مصاديق قوّامون به قسط، سابقون و
مقرّبون شمرده مي‌شدند (کشي، 170، شم‍ 287، نيز 238-239، شم‍ 432). در روايت ديگر
نيز از طريق علي بن اسباط و علي بن حديد فطحي، ابوبصير مرادي در عداد چهار تن اوتاد
زمين و اعلام دين محسوب شده است (همو، 238، شم‍ 432).
اما از ديدگاه منابع غيرفطحي در بادي امر بايد به روايات پراکنده‌اي توجه کرد که
کشي نقل کرده و اين در حالي است که خود در تمييز ابوبصيرها (دست کم براساس نسخ?
موجود از کتاب وي) به شدت دچار خلط بوده است. کشي علاوه بر روايات علي بن اسباط و
علي بن حديد فطحي، ابوبصير مرادي در عداد چهارتن اوتاد زمين و اعلام دين محسوب شده
است (همو، 238، شم‍ 432).
اما از ديدگاه منابع غيرفطحي در بادي امر بايد به روايات پراکنده‌اي توجه کرد که
کشي نقل کرده و اين در حالي است که خود در تمييز ابوبصيرها (دست کم براساس نسخ?
موجود از کتاب وي) به شدت دچار خلط بوده است. کشي علاوه بر روايات علي بن اسباط و
علي بن حديد که ياد شد، دو روايت ديگر نقل کرده که در آنها ابوبصير مرادي يکي از
چهار تن «مخبتين» مژده‌ور به بهشت و نيز از احياکنندگان حديث اهل حديث(ع) و
امانتداران حلال و حرام خداوند دانسته شده است (ص 136، شم‍ 219، نيز 170، شم‍ 286).
باتوجه به قراين مختلف، ازجمله وجود روايتي ديگر با همين مضمون (همو، 136، شم‍ 218)
که در آن نام ابوبصير (بدون قيد) آمده است، مي‌توان گفت? کشي را درست دانست، با اين
احتمال که قيد «ليث مرادي» و «ليث بن بختري مرادي» در روايت پيشين از افزوده‌هاي
بعدي بوده باشد. کشي همچنين يادآور شده که بعضي در شمار 6 تن «اصحاب اجماع» از
ياران امام باقر و امام صادق(ع) به جاي ابوبصير اسدي، ابوبصير مرادي را قرار
داده‌اند (ص 238). از ديگر رجال‌شناسان اماميه ابن غضائري ضمن اينکه مذهب او را
مورد طعن دانسته، يادآور شده است که اعتبار روايي او مورد طعن نيست (علام? حلي،
همانجا) و نجاشي در شرح احوال وي هم در گرايش مذهبي و هم در اعتبار رجالي او سکوت
کرده است (همانجا).
تنها اثر ياد شده از ابوبصير مرادي کتابي در مسائل فقهي است که بيشتر به روايت ابن
فضال فطحي از ابوجميله مفضل بن صالح از وي شهرت داشته است (همانجا؛ نيز نک‍ : ابن
نديم، همانجا؛ طوسي، الفهرست، همانجا). اين کتاب در سطح محدودي مورد استفاد? محدثان
چون برقي در المحاسن (ص 337)، کليني در الکافي (3/460، 4/342، جم‍(، ابن بابويه در
فقيه (2/274)، طوسي در تهذيب (1/165، 180، جم‍( و همو در الاستبصار (1/154، جم‍(
قرار گرفته و آنگونه که از موارد نقل بر مي‌آيد، مشتمل بر پاسخهاي امام صادق(ع) به
سؤالات ابوبصير مرادي است.
در منابع رجالي و حديثي شيعه از شخصيتهاي ديگري نيز نام برده شده که «ابوبصير»
خوانده مي‌شده‌اند: ابوبصير عبداللـه بن محمد اسدي کوفي از اصحاب امام باقر(ع)
(کشي، 174؛ طوسي، رجال، 129)؛ ابوبصير يوسف بن حارث از اصحاب بتري مذهب امام
باقر(ع) (همان، 141) و ابوبصير ثقفي (خصيبي، 39).
در سده‌هاي اخير چندين اثر مستقل دربار? شخصيت رجالي ابوبصير تأليف شده است که
عبارتند از: 1. ترجمه ابي‌بصير، از محمد مهدي خوانساري (د 1246ق)، که همراه الجوامع
الفقهيه در 1276ق چاپ سنگي شده است؛ 2. ترجمه ابي‌بصير و تحقيق احواله، از محمدباقر
شفتي (د 1260ق)، که همراه مجموعه‌اي از رسايل رجالي وي در 1314ق به چاپ رسيده است؛
3. ترجمه ابي‌بصير، از محمدهاشم خوانساري (د 1318ق)، همراه مجمع الفوائد در 1317ق
چاپ شده است؛ 4. ترجمه ابي‌بصير و اسحاق بن عمار، از ابوتراب خوانساري (د 1346ق)؛
5. الرساله المبصره في احوال ابي‌بصير، از محمدتقي شوشتري، چاپ شده به عنوان ملحق
درج 11 قاموس الرجالِ مؤلف (نيز نک‍ : آقابزرگ، 4/147-148، 11/223)؛ 6. اسانيد
ابي‌بصير، از موسي شبيري زنجاني که عکس نسخ? دست‌نويس آن در کتابخان? مرکز موجود
است.
مآخذ: آقابزرگ، الذريعه؛ ابن ابي الثلج، محمدبن احمد، «تاريخ الائمه»، مجموع?
نفيسه، قم، 1406ق؛ ابن بابويه، علي بن حسين، الامامه و التبصره من الحيره، قم،
1404ق؛ ابن بابويه، محمدبن علي، امالي، بيروت، 1400ق/1980م؛ همو، ثواب الاعمال،
نجف، 1392ق/1972م؛ همو، الخصال، به کوشش علي‌اکبر غفاري، قم، 1362ش؛ همو، علل
الشرائع، نجف، 1385ق/1966م؛ همو، فقيه من لايحضره الفقيه، به کوشش حس موسوي خرسان،
نجف، 1376ق؛ همو، کمال‌الدين، به کوشش علي‌اکبر غفاري، تهران، 1390ق؛ همو، «مشيخه
الفقيه»، همراه ج 4 فقيه؛ ابن خشاب، عبداللـه بن نصر، «تاريخ مواليد الائمه و
وفياتهم»، مجموعه نفيسه، قم، 1406ق؛ ابن نديم، الفهرست؛ ابوالفرج اصفهاني، مقاتل
الطالبيين، نجف، 1385ق/1965م؛ برقي، احمدبن محمد، الرجال، تهران، 1342ش؛ همو،
المحاسن، به کوشش جلال‌الدين محدث، قم، 1371ق؛ حميري، عبداللـه بن جعفر، قرب
الاسناد، تهران، 1369ق؛ خصيبي، حسين بن حمدان، الهدايه الکبري، بيروت، 1406ق/1986م؛
دلائل الامامه، منسوب به ابن رستم طبري، نجف، 1383ق/1962م؛ طوسي، محمدبن حسن،
الاستبصار، به کوشش حسن موسوي خرسان، تهران، 1390ق؛ همو، امالي، بغداد،
1384ق/1964م؛ همو، تهذيب الاحکام، به کوشش حسن موسوي خرسان، تهران، 1390ق؛ همو،
رجال، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، 1381ق/1961م؛ همو، عده الاصول، به کوشش
محمد مهدي نجف، قم، 1403ق/1983م؛ همو، الفهرست، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف،
کتابخان? مرتضويه؛ علام? حلي، حسن بن يوسف، رجال، نجف، 1381ق/1961م؛ علوي، علي بن
احمد، نصره الواقفه، به کوشش احمد پاکتچي، منتشر نشده؛ فخاربن معد موسوي، ايمان
ابي‌طالب، به کوشش محمد بحرالعلوم، نجف، 1384ق/1965م؛ کشي، محمد، معرفه الرجال،
اختيار طوسي، به کوشش حسن مصطفوي، مشهد، 1348ش؛ کليني، محمدبن يعقوب، الکافي، به
کوشش علي‌اکبر غفاري، تهران، 1388ق؛ مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت،
1403ق/1983م؛ مسعودي، علين بن حسين، اثبات الوصيه، نجف، 1374ق؛ مفيد، محمدبن محمد،
الاختصاص، به کوشش علي‌اکبر غفاري، قم، جماعه المدرسين؛ همو، المقنعه، تهران،
1276ق؛ نجاشي، احمدبن علي، رجال، به کوشش موسي شبيري زنجاني، قم، 1407ق؛ نعماني،
محمدبن ابراهيم، الغيبه، بيروت، 1403ق/1983م.
احمد پاکتچي

 





/ 494