شماره مقاله:1852
اِبْنِ نَبيْه، ابوالحسن کمالالدين عليبن محمد (ح 559-619ق/1164-1222م)، شاعر،
اديب و کاتب ايوبيان (ه م). وي ظاهراً در فسطاط زاده شد، اما در قاهره نشو نما يافت
(نک : ابن نبيه، 19-20، ابيات 6 و 16؛ قس: EI2). از دوران کودکي، تحصيلات و
استادان او اطلاعي نداريم، اما سرودههاي وي، نشان از وسعت اطلاع او در ادب و لغت و
جز آن دارد.
ابن نبيه ظاهراً در حدود 30 سالگي و احتمالاً از طريق قاضي فاضل (د 596ق)، وزير
معروف ايوبيان به دربار الملکالعادل (د 615ق) در قاهره راه يافت و به مقامهاي
بلندي، از جمله رياست ديوان اوقاف جامعالمعمور و ديوان خراج و حساب رسيد و گويا
مدتي نيز منصب قضا را برعهده داشت (عباس، 7/341، به نقل از ابن شعار؛ ابن اياس، 1
(1)/257؛ خوانساري، 5/264؛ فروخ، 3/473). وي با قصيدههايي که در مدح الملکالعادل
(نک : ص 9-12) و رجال و اعيان مصر از جمله قاضي اسعدبن ممّاتي (نک : ص 76، 77) و
بهويژه قاضي فاضل (نک : ص 66، 77-79، 85-88) و ابن شاکر (ه م) وزير الملکالعادل
(نک : ص 68-69) ميسرود (نيز نک : خوانساري، 5/263-264؛ عليخان مدني، 2/250)،
پايگاه دولتي و اداري خود را استحکام ميبخشيد و زندگي را به دلخواه خود در آرامش و
رفاه مي گذراند (رکابي، 82-83؛ EI2). در 598ق الملکالاشرف موسي (د 635ق) به فرمان
پدر از مصر راهي بلاد جزيره شد و شهر رها را به تصرف درآورد (نک : زرکلي، 7/327،
328) و در 600ق موصل را بر قلمرو خويش افزود(نک : رکابي، 83). احتمالاً ابن نبيه
در اين احوال همراه الاشرف بوده، خاصه که ميدانيم چون وي در نصيبين استقرار يافت،
ابن نبيه سرپرستي ديوان رسائل او را عهدهدار شد و کاتب خاص وي گرديد (نک : ابن
خلکان، 5/334؛ ابن شاکر، 3/66؛ ابن عماد، 5/85). در 609ق که الملکالاشرف مناطق
ديگري را متصرف شد و محل اقامت خود را به شهر رَقّه منتقل کرد، ابن نبيه همچنان در
نصيبين ماند، زيرا در منابع ما به حضور او در رقه اشاره نرفته است و نيز زماني که
الملکالاشرف پس از مرگ پدر در حلب مستقر گرديد، ابن نبيه گاه مدايحي براي وي ارسال
ميداشت (نک : رکابي، 86). همچنين فتح دمياط (618ق) را با قصيدهاي که گويند آخرين
سرود? اوست، در قلع? نصيبين به الملکالاشرف شادباش گفت (ص 64-66، 79-81؛ ابن اياس،
همانجا؛ رکابي، 85). ميتوان گفت، ابن نبيه پس از ترک ديار مصر، مدايح خود را (بالغ
بر 35 قصيده و 2 موشح، نک : ابن نبيه، جم(، به الملکالاشرف اختصاص داده است (نيز
نک : ابن اياس، 1 (1)/259؛ رکابي، 83). هرچند قصيدههايي از او در مدح الناصرلدين
اللّه (حک : 575-622ق) سي و چهارمين خليف? عباسي، نيز در دست است (ابن نبيه، 2-8؛
رکابي، 94) که البتّه انگيز? سرودن آنها و چگونگي روابط او با خليفه معلوم نيست. به
هر حال، ابن نبيه تا پايان عمر در ظل حمايت ايوبيان در نهايت عزت و حرمت زيست و چون
وفات يافت، الملکالاشرف از درگذشت شاعر سخت اندوهناک شد (نک : عباس، 7/341، به
نقل از ابن شعار) و يکي از شاعران نيز شعري در رثاي وي سرود (خوانساري، 5/267-268).
شايد بتوان ابن نبيه را که در شمار نوخاستگان نهادهاند (مثلاً قلقشندي، 1/292)،
يکي از پيشتازان تجديد حيات شعر و ادب در مصر و شام در عصر ايوبيان به شمار آورد،
هرچند شعر او به رغم حلاوتي که دارد، از جزالت و بلاغت چندان برخوردار نيست (نک :
ابن خلدون، 1 (5)/69؛ قس: ابن اياس، همانجا). وي در بديههسرايي استاد بوده (نک :
ابن نبيه، 40-42، 49-50) و لغز نيز ميسروده است (همو، 70). تفننهاي ديگر نيز در
شعر داشته است، ازجمله آنکه قصيد? «مِضمارالخواطر» را که خود آن را بيمانند خوانده
است، چنان برساخته که حروف نقطهدار و بينقطه از آغز تا انجام، يک درميان قرار
گرفتهاند (خوانساري، 5/264، اين قصيده در ديوان نيامده است) يا آنکه در يک بيت،
کلماتي را پشت سر هم آورده که هريک مقلوب کلم? پيشين است (ابن نبيه، 88).
ابن نبيه کلمات و تعبيرات قراني را فراوان و بيمحابا در اشعارش اقتباس و تضمين
ميکرده و در اين کار، راه افراط ميپيموده است (براي نمونه: نک : همو، 5-7،
66-69)، تا آنجا که بزرگاني علم و ادب آن را بر او خرده گرفتهاند (ذهبي، همانجا؛
عليخان مدني، 2/250-251). بدينسان، سرودههاي ابن نبيه آکنده از صنعت است و در
اين باب تکي? وي بر تشبيه، خصوصاً تشبيه بليغ است. در مدح نيز از افراط و غلوّ
پرهيز نکرده است (نک : ابن نبيه، 57، جم(. در اشعار او پارهاي کلمات فارسي به
کار رفته که برخي از آنها کهن است و برخي ديگر از دوران اسلامي است (مثلاً بستان، ص
14؛ هميان، ص 14؛ ديوان، ص 15؛ تاج، ص 15، 16؛ ايران، ص 15، 24؛ شاه ارمن، ص 15،
16، 21، 24، که به عنوان لقبي براي الملکالاشرف به کار رفته رفته؛ نرجس، ص 16؛
بهرمان، ص 21؛ جلنار، ص 23؛ کيوان، ص 24؛ ديباج، ص 25). علاوه بر اين، گاه کلماتي
به کار برده که شايد تا آن زمان در شعر عربي به کار نرفته باشد: کُلَهْبَند (ص 14)
و نيز شکل کاملاً فارسي چوگان (ص 14) به جاي صولجان که در ميان عربها معروف بوده
است يا سوسان (ص 14، 23) به جاي سوسن و نيز کلم? شرپوشه (= نوعي کلاه، ص 15) نيز
قابل توجه است.
ابن نبيه علاوه بر مدح، در رثاء (نک : همو، 8-9، 73-76)، غزل و خمريات نيز
طبعآزمايي کرده است (نک : همو، جم(. برخي از اشعار وي چندان شيوا و استوار بود
که شاعراني چون صفدي و ابن نبات? مصري را به معارضه با قصيدههاي وي وا ميداشت
(رکابي، 929. او همواره قصايد خود را به شيو? قدما، با نسيب آغاز ميکرده است.
لطافت شعر وي آنچنان است که کارلايل ، يکي از قصيدههاي او را به انگليسي
برگردانيده و در «نمونههايي از شعر عرب » آورده است (GAL, I/304؛ زيدان، 3/16؛ قس:
EI2).
تنها اثر بر جاي مانده از ابن نبيه ديوان شعر اوست. به گمان صفدي، شاعر از نابترين
اشعار خود گلچيني فراهم ساخته بوده است. ديواني که اينک در دست داريم، احتمالاً
ديوان جمعآوري شد? خود وي و شامل هم? آثار او نسبت (ابن شاکر، همانجا؛ خوانساري،
5/263). بيشتر اشعار موجود را مدايحي تشکيل ميدهند که برحسب نام ممدوح، «خليفيات»،
«عادليات»، «اشرفيات» خوانده شدهاند (قس: GAL، همانجا). ديوان ابن نبيه نخستينبار
در قاهره (1280ق) به کوش عبداللّه پاشافکري چاپ سنگي شده، سپس در بيروت (1299ق) و
در قاهره (1313 و 1315ق) به کوشش همو به چاپ رسيده است. نسخ? چاپ بيروت علاوه بر دو
موشح، حدود 1570 بيت از سرودههاي ابن نبيه را که در قالب قصيده، قطعه، دو بيت و تک
بيت سروده شده است، دربردارد. عمر محمداسعد نيز ديوان ابن نبيه را با مقدمه و
تعليقات خويش در دمشق (1389ق/1969م) در 527 صفحه به چاپ رسانيد که عيناً در بيروت
(1969-1970م) تجديد چاپ گرديد.
مآخذ: ابن اياس، محمدبن احمد، بدائعالزهور في وقائعالدهور، به کوشش محمد مصطفي،
قاهره، 1402ق/1982م؛ ابن خلدون، العبر؛ ابن خلکان، وفيات؛ ابن شاکر کتبي، محمد،
فواتالوفيات، به کوشش احسان عباس، بيروت، 1974م؛ ابن عماد، عبدالحيبن احمد،
شذراتالذهب، قاهره، 1351ق؛ ابن نبيه، عليبن محمد، ديوان، بيروت، 1299ق؛ خوانساري،
محمدباقر، روضاتالجنات، تهران، 1382ق/1962م؛ ذهبي، محمدبن احمد، سيراعلام النبلاء،
به کوشش بشار عواد معروف و محيي هلال سرحان، بيروت، 1405ق/1985م؛ رکابي، جودت،
الادبالعربي منالانحدار اليالازدهار، دمشق، 1982م؛ زرکلي، اعلام؛ زيدان، جرجي،
تاريخ آداب اللغهالعربيه، به کوشش شوقي ضيف، قاهره، 1957م؛ عباس، احسان، تعليقات
بر وفياتالاعيان (نک : هم ، ابن خلکان)؛ عليخان مدني، انوارالربيع، به کوشش
شاکر هادي شکر، کربلا، 1388ق/1968م؛ فروخ، عمر، تاريخالادبالعربي، بيروت،
1401ق/1981م؛ قلقشندي، احمدبن علي، صبحالاعشي، 1383ق/1963م؛ نيز:
EI2, GAL.
عباس حجت جلالي