دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 5

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابوثورجلد: 5نويسنده:  
 
 
شماره مقاله:2030


















اَبو ثور، ابراهيم بن خالدبن ابي اليمان کلبي (د 240ق/854م)، فقيه بغدادي که خود
مذهبي مستقل داشت. گفته شده که کني? وي ابوعبداللّه بوده است (مزي، 2/81). در برخي
از منابع توليد او را در حدود 170ق/786م دانسته‌اند (نک‍ : ذهبي، 12/73، 74).
ابوثور در مجلس محدثان عُليّه، و کيع بن جراح و عبدالرحمن بن مهدي به فراگيري حديث
پرداخت (ابن ابي حاتم، 1(1)/98؛ مزي، همانجا) و نزد فقيهان بغداد از پيروان
ابوحنيفه فقه آموخت (خطيب، 6/67-68). به هنگام ورود شافعي به بغداد (195ق) وي در
زمر? ملازمان درس او درآمد و فقه قديم شافعي را از او فرا گرفت (همانجا). ابوثور تا
آنجا مورد احترام معاصران خود بود که فقيهي چون احمدبن حنبل او را در کنار سفيان
ثوري قرار داده و بنابر حکايتي، در پاسخ يک سؤال فقهي، پرسش کننده را به ابوثور
احاله کرده است (همو، 6/66-68؛ ابواسحاق شيرازي، 101-102).
در حديث، کساني چون نسايي، ابن حبان و خطيب بغدادي او را مورد وثوق شمرده‌اند و
روايات وي در کتب معتبر حديث چون سنن ابو داوود و سنن ابن ماجه وارد شده است (نک‍ :
ابن حبان، 8/74؛ خطيب، 6/65-66؛ مزي، 2/80). محدثان ناموري مانند ابوداوود سجستاني،
ابن ماج? قزويني، ابوحاتم رازي و ابوالقاسم بغوي از او حديث شنيده‌اند (نک‍ : ابن
ابي حاتم، همانجا؛ مزي، 2/81). با وجود جايگاه خاص ابوثور در حديث، وي بيشتر به
عنوان فقيه شهرت داشته است (عبادي، 22). در ميان کساني که از او فقه آموخته‌اند،
مي‌توان از داوودبن علي اصفهاني بنيان‌گذار فقه ظاهري، جنيد بغدادي صوفي مشهور و
عبيدبن خلف بزّاز ياد کرد (ابواسحاق شيرازي، 102؛ سلمي، 141؛ هجويري، 161؛ ابن
نديم، 265). ابوثور در دوران تحصيل خود با مذاهب گوناگون فقهي از اصحاب حديث، اصحاب
رأي و مذهب شافعي آشنايي يافت، اما خود صاحب مذهبي مستقل بود که از سويي به مذهب
شافعي و از سوي ديگر به اصحاب حديث نزديک بود. وي يکي از 4 راوي اصلي فقه قئيم
شافعي به‌شمار مي‌رود (نووي، 1(2)/200) و در نقل از شافعي غرايبي دارد که مورد توجه
نويسندگان متأخر قرار گرفته است (مثلاً نک‍ : عبادي، همانجا؛ ابن هبيره، 1/60، جم‍
؛ سبکي، 2/78-80). کتابي نيز در اختلافات بين مالک و شافعي گرايش داشته است (ابن
عبدالبر، 107). با اينهمه ابوثور در بسياري از مسائل با شافعي همراه نبود و نظر
مخالف ابراز مي‌داشت (نک‍ : ابن نديم، همانجا). از همين‌رو بوده که نويسندگان شافعي
عمدتاً آراء او را به عنوان يکي از «وجوه» مذهب خود تلقي نکرده‌اند (نک‍ : نووي،
1(2)/200-201؛ سبکي، 2/77). در اينگونه مسائل که ابوثور با شافعي مخالفت ورزيده،
مي‌توان گفت که بيشتر به طريق? اصحاب حديث به‌ويژه آراء ابوعبيد گرايش داشته است
(نک‍ : مروزي، 108، 146، جم‍(، اما گاه نيز در کنار اصحاب رأي قرار گرفته است
(مثلاً نک‍ : همو، 180، 235). درواقع چنانکه برخي از پيشينيان يادآور شده‌اند، فقه
ابوثور منزلتي است ميان فقه روايي و فقه درايي (نک‍ : خطيب، 6/65).
در بررسي برخي از موارد اختلاف ابوثور با ديگر فقها، مي‌توان نظر خاص او را حاصل
ويژگي استناد او به کتاب دانست. در مورد مسائلي چون شير دادن مادر به فرزند، سوگند
خوردن به عتق و بريدن دست سارق، ابوثور يک حکم کلي را از قرآن استنباط کرده، با
قرار دادن موضوع مسأله در شمار مصاديق آن حکم کلي، نظري را در مورد مسأله ابراز
مي‌دارد که خاص خود اوست (نک‍ : مروزي، 154-155، 219، 223). گاه نيز پيروي او از
حديثي بخصوص موجب شده تا در يک مسأله، نظري برخلاف نظر ديگر فقها ابراز نمايد
(مثلاً نک‍ : همو، 111، 158). ابوثور نظرات خود را در کتابي مبسوط تحرير کرده و در
تأليف آن از اسلوب آثار شافعي بهره گرفته بود. ابن نديم از بخشهاي مختلف اين اثر
«کتاب الطهارة»، «کتاب الصلاة»، «کتاب الصيام» و «کتاب المناسک» را ياد کرده است
(همانجا).
به هر روي آراء ابوثور در کتب فقهي بعدي مورد توجه بوده و کساني چون مروزي در
اختلاف العلماء (ص 24، 25، جم‍(، طبري در اختلاف الفقهاء (ص 35، جم‍(، ابن منذر در
الاجماع (ص 24، 35)، ابن حزم در المحلّي (1/94، 102، جم‍(، طوسي در الخلاف (1/21،
65، جم‍( و ابن رشد در بدايه المجتهد (1/8، 10، جم‍( به نقل آراء وي پرداخته‌اند و
حتي فضل بن شاذان نيشابوري، عالم امامي (د 260ق) در کتابي به بررسي نظرات ابوثور در
کنار شافعي، داوود اصفهاني و ديگر فقها پرداخته بود که بعدها الديباج نام گرفت
(طوسي، الفهرست، 125). محمدبن نصر مروزي (د 294ق) در مواضع مکرر از کتاب خود، مذهب
ابوثور را بر ديگر فقيهان ترجيح داده (نک‍ : ص 155، 172، جم‍( و ابن نديم (همانجا)
برخي از پيروان آغازين مذهب وي چون ابوجعفر احمدبن محمد عيالي و منصوربن اسماعيل
مصري را نام برده و آثاري را در فقه به آنان نسبت داده است. همچنين به گفت? ابن
زولاق و ابن يونس، مورخان مصر، قاضي ابوعبيد ابن حربوي? بغدادي (د 319ق) که چندي در
مصر منصب قاضي القضاتي داشته، دست کم مدتي بر مذهب ابوثور بوده است (نک‍ : ذهبي،
14/537-538). بر پاي? گزارش ابن نديم (همانجا)، درنيم? دوم سد? 4ق/10م مذهب ابوثور
در آذربايجان و ارمنستان، مذهب غالب بوده است، ولي بايد يادآور شد که مقدسي در همان
دور? زماني، در مقام گفت و گو از مذاهب مردم آذربايجان و ارمنستان (ص 378-379) در
اين‌باره سکوت کرده است.
مآخذ: ابن ابي حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعديل، حيدرآباد دکن،
1371ق/1952م؛ ابن حبان، محمد، الثقات، حيدرآباد دکن، 1402ق/1982م؛ ابن حزم، علي بن
احمد، المحلي، بيروت، دارالآفاق الجديدة؛ ابن رشد، محمدبن احمد، بدايه المجتهد،
بيروت، 1406ق/1986م؛ ابن عبدالبر، يوسف، الاتتقاء، بيروت، دارالکتب العلميه؛ ابن
منذر، محمدبن ابراهيم، الاجماع به کوشش عبداللّه عمر بارودي، بيروت، 1406ق/1986م؛
ابن نديم، الفهرست؛ ابن هبيره، يحيي بن محمد، الافصاح عن معاني الصحاح، حلب،
1366ق/1947م؛ ابواسحاق شيرازي، ابراهيم بن علي، طبقات الفقهاء، به کوشش خليل ميس،
بيروت، دارالقلم؛ خطيب بغدادي، احمدبن علي، تاريخ بغداد، قاهره، 1349ق؛ ذهبي،
محمدبن احمد، سيراعلام النبلاء، به کوشش شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت،
1403-1404ق/1983-1984م؛ سبکي، عبدالوهاب بن علي، طبقات الشافعيه الکبري، به کوشش
عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحي، قاهره، 1383ق/1964م؛ سلمي، محمدبن حسين،
طبقات الصوفيه، به کوشش پدرسن، ليدن، 1960م؛ طبري، محمدبن جرير، اختلاف الفقهاء،
بيروت، دارالکتب العلميه؛ طوسي، محمدبن حسن، الخلاف، قم، 1403ق/1983م؛ همو،
الفهرست، نجف، کتابخان? مرتضويه؛ عبادي، محمدبن احمد، طبقات الفقهاء الشافعيه، به
کوشش گوستا ويتسنام، ليدن، 1964م؛ مروزي، محمدبن نصر، اختلاف العلماء، به کوشش صبحي
سامرايي، بيروت، 1406ق/1986م؛ مزي، يوسف بن عبدالرحمن، تهذيب الکمال، به کوشش يشار
عواد معروف، بيروت، 1404ق/1984م؛ مقدسي، محمدبن احمد، احسن التقاسيم، به کوشش
دخويه، ليدن، 1906م؛ نووي، يحيي بن شرف، کشف المحجوب، به کوشش و. ژوکوفسکي،
لنينگراد، 1344ق/1926م.
بخش فقه، علوم قرآني و حديث

 





/ 494