شماره مقاله:1861
اِبْنِ نَحْوي، ابوالفضل يوسف بن محمد بن يوسف نحوي تَوزَري تلمساني (433ـ محرم
513ق/1041 ـ آوريل 119م)، فقيه مالکي صوفي مسلک. اصل او از توزر بود و در قلع? بني
حماد اقامت داشت. وي براي کسب دانش به سجلماسه و فاس مسافرتهايي نمود و سپس به قلع?
بني حماد بازگشت و در همانجا وفات يافت (ابن زيارت، 72). بيشتر شهرت وي به فقاهت
اوست که به گفت? ابن ابار (2/740) از تقليد دور بوده و به اجتهاد تمايل داشته است.
او در زندگيِ خود داراي شيوهاي زاهدانه بود، تا آنجا که برخي او را از رجال تصوف
دانستهاند (نک : ابن زيارت، همانجا). در علوم ديني و از جمله فقه مشايخ و اساتيد
متعددي را براي وي ذکر نمودهاند که از جمله ميتوان محمد بن ابي الفرج مازري،
ابوالحسن علي بن محمد لخمي و ابوزکرياء شقراطيسي را نام برد (نک : قاضي عياض،
4/792، 797؛ ابن ابار، همانجا؛ ابن قاضي مکناسي، 2/552). همچنين ابوعبداللّه محمد
بن علي ابن رمامه، ابوعمران موسي بن حماد صنهاجي و ابومحمد عبداللّه بن سليمان
تاهرتي از راويان و شاگردان وي به شمار ميآيند (ابن زيارت، ابن ابار، ابن قاضي
مکناسي، همانجاها؛ سيوطي، 424). بيشترين مطالب دربار? تصوف ابن نحوي به واسط?
ابوالحسن علي ابن حِرْزِهمْ (د 559ق/1164م) که يکي از صوفيان مشهور بوده، نقل شده و
از قرائن چنين معلوم ميگردد که ابن حرزهم از او بهره گرفته است (براي آگاهي بيشتر،
نک : ابن زيارت، 73- 78). ابن نحوي به غزالي و آثار او علاق? فراوان داشته است، به
گونهاي که بنا به گفت? ابن حرزهم کتاب احياء علومالدين غزالي را در 30 جزء نوشته،
در ماه رمضان هر روز، جزئي از آن را قرائت ميکرد (همو، 73).
هنگامي که فقهاي مغرب به سوزاندن کتب غزالي فتوا دادند و علي بن يوسف بن تاشفين،
امير مرابطي نيز فرمان سوزاندن اين آثار را صادر کرد، ابن نحوي استقلال رأي و نظر
خود را از دست نداد و در اين زمينه به سلطان نامهاي نوشت. سلطان طي فرماني هم?
مردم را موظف ساخته بود تا سوگند ياد کنند که هيچ نسخهاي از احياء العلوم نزد
ايشان نيست. ابن نحوي به الزام آورد نبودن اين سوگند فتوي داد (همو، 72-73). ابن
زيارت به نقل از ابن حرزهم و ديگران کراماتي هم به وي نسبت داده است (نک : ابن
ابار، همانجا) که نام هيچيک از آنها ذکر نشده است. غير از قصيد? معروف وي، ابياتي
از اشعار او در بعضي منابع آمده است (قاضي عياض، 1/252؛ عمادالدين کاتب، 1/325،
326؛ ابن ابي زرع، 33، 34). اثرِ مهم باقي باقي مانده از ابن نحوي که انتساب آن به
وي مورد ترديد برخي از نويسندگان قرار گرفته، قصيد? منفرجه يا الفرج بعدالشده است
که سبکي آن را به محمد بن احمد بن ابراهيم اندلسي نسبت داده و متذکر شده که در کتاب
الغُرَّه اللائح? ابوعبدالله محمدبن علي توزري، اين قصيده بارها از جمله در آستانه
(1288ق)، اسکندريه (1304ق/1886م) و قاهره (1321ق/1903م) به چاپ رسيده است. بر اين
قصيده شروح متعدد و تخميسهايي نيز نوشته شده که بعضي از آنها به چاپ رسيدهاند از
جمله: شرح زکريا بن محمد انصاري با عنوان الاضواء البهجه في ابراز دقائق المنفرجه،
قاهره (1323ق)؛ شرح اسماعيل بن احمد اتقروي با عنوان الحکم المندرجه في شرح
المنفرجه، بولاق (1300ق)؛ تخميس ابن ملک (مالک) که همراه با قصيد? منفرجه در
اسکندريه (1304ق) چاپ سنگي شده است؛ تخميس عبداللّه بن نعيم حضرمي قرطبي که متن آن
در عنوان الدراي? غبريني (ص 326-333) آمده است (نک : GAL, I/316; GAL, S,
I/473-474).
مآخذ: ابن ابار، محمدبن عبدالله، التکلمه لکتاب الصله، به کوشش فرانسيسکو کودرا،
مادريد، 1882م؛ ابن ابي زرع فاسي، علي، الانيس المطرب، رباط، 1972م؛ ابن زيات، يوسف
بن يحيي، التشوف الي رجال التصوفه، به کوشش آدولف فور، رباط، 1958م؛ ابن قاضي
مکناسي، احمد، جذوه الاقتباس، رباط، 1974م؛ سبکي، عبدالوهاب بن علي، طبقات الشافعيه
الکبري، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحي، قاهره، 1386ق/1967م؛
سيوطي، بغيه الوعاه، قاهره، 1326ق؛ عمادالدين کاتب، محمد بن محمد، خريده القصر، به
کوشش محمد مرزوقي و محمد عروسي مطوي، تونس، 1966م؛ غبريني، احمدبن احمد، عنوان
الدرايه، به کوشش عادل نويهش، بيروت، 1969م؛ قاضي عياض، عياض بن موسي، ترتيب
المدارک، به کوشش احمد بکير محمود، بيروت / طرابلس، 1387ق/1967م؛ نيز:
GAL; GA:, S.
حسن صفري نادري