دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 5

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن وردي، ابوحفص زين الدينجلد: 5نويسنده: محمد مهدي موذن جامي 
 
 
شماره مقاله:1882















اِبْنِ وَرْدي، ابوحفص زين‌الدين عمربن مظفربن ابي‌الفوارس (691-749ق/1292-1348م)،
فقيه، شاعر، اديب و مورخ صوفي. وي در مَعَرَّه النُعمان به دنيا آمد (ابن وردي،
زين‌الدين، 2/339) و نسبش به ابوبکر خليف? اول مي‌رسد (همو، 2/391). دوران جواني را
در تنگدستي و پريشاني گذراند (ابن اياس، 1(1)/524)، با اين حال از تحصيل علم باز
نماند و نزد عبس بن عيسي بن سرجاوي (نک‍ : ابن وردي، زين‌الدين، 1/385، 545، 2/364)
و سپس در خدمت شرف‌الدين بارزي در حماه (نک‍ : همو، 2/454؛ ابن حجر، 4/229) به کسب
دانش پرداخت.
وي چنانکه خود تصريح مي‌کند، در 715ق در دمشق نزد ابن تيميه (ه م) بوده و در حضور
او مباحثاتي در فقه و تفسير و نحو داشته که موجب شگفتي وي شده است (2/406-408).
گرچه لحن ابن وردي گوياي کوتاه بودن مدت شاگردي او نزد ابن تيميه است، اما وي
تأثيري عميق بر افکار ابن وردي باقي گذاشت (نک‍ : دنبال? مقاله). از ديگر استادان
او بايد به برهان‌الدين فزاري (همو، 2/392، 413-414) و ابن خطيب جبرين (همو، 2/457)
اشاره کرد. گرايشهاي صوفيان? برخي استادان او از جمله شرف‌الدين بارزي و عبس سرجاوي
بي‌گمان يکي از زمينه‌هاي پيدا شدن انديش? تصوف در ابن وردي بوده است (نک‍ : همو،
2/273، 453). با اينهمه بعيد نيست که لااقل نيم? اول زندگي ابن وردي با خوشگذراني و
لذت‌جويي همراه بوده باشد. اشعاري که وي در وصف خمر، مطايبه و غزل مذکر سروده، شايد
دليلي بر اين مدعا باشد (سلام، 2/138، 240).
ابن وردي از آغاز جواني نبوغ و استعداد خود را در مسائل فقهي و ادبي به ثبوت رسانيد
و داستان آن سندي که در حضور ابن صصري قاضي و ديگر بزرگان شام به شعر تنظيم کرد،
ماي? شهرت و آواز? بلند وي شد و در پي آن به قضاي شام برگزيده شد (ابن اياس
1(1)/524-525). از آن پس در شهرهاي حلب (ابن فضل‌اللـه، 16/293)، دمشق (ابن اياس،
همانجا)، مَنبِج (ابن حجر، همانجا) و شيزر (ابن وردي، زين‌الدين، 2/91) به کار قضا
پرداخت. مدتي نيز نيابت ابن نقيب، قاضي حلب را برعهده داشت و گرچه به گفت? ابن قاضي
شهبه (3/58) به سبب خوابي که ديده بود، از نيابت ابن نقيب کناره گرفت و سوگند خورد
که ديگر به قضا روي نياورد، اما او را تا واپسين سالهاي عمر در مناصب مختلف قضا
مي‌بينيم (ابن وردي، زين‌الدين، 2/91، 441؛ ابن شاکر، عيون، 654). با اينهمه دور
نيست که او نظر به گرايشهاي صوفيانه و زاهدانه‌اي که به تدريج در وي کمال مي‌يافت،
گه‌گاه مسند قضا را رها کرده باشد، به‌خصوص که مي‌دانيميک‌بار در 736ق، خود و
برادرش از مقام قضا استعفا کردند (ابن وردي، زين‌الدين، 2/441).
تأليفات گوناگون ابن وردي و نيز مجالس درس و شهرت وي به افتاء او را به عنوان فقيهي
بلندپايه، پرآوازه ساخت. ابن قاضي شهبه (همانجا) از او با عنوان فقيه حلب ياد
مي‌کند و پيداست که ابن وردي اين شهر را به عنوان اقامتگاه برگزيده بوده است. صفدي
که حداقل از 740ق با ابن وردي مکاتبه داشت (صفدي، 14/206)، در شعبان همين سال به
کسب اجازه از ابن وردي نايل شد (براي متن اجاز? ابن وردي، نک‍ : همو، 14/208-213).

انزواطلبي ابن وردي ظاهراً اسباب تنگدستي او را نيز فراهم مي‌کرد و او در شعرش دانش
را قسمت خود و مال و ثروت را قسمتجاهلان دانسته است (نک‍ : سلام، 2/240). به هر
تقدير، تمايز دوگان? دنياگرايي و دنياگريزي که بين دو مرحله از شعر او به چشم
مي‌خورد (همانجا)، نمودار دو مرحله از سير تحول فکري او در دوران جواني است.
از جمله کساني که بر انديش? صوفيان? ابن وردي تدثير داشته‌اند ــ چنانکه اشاره شد
ــ به‌ويژه عبس سرجاوي و ابن تيميه قابل ذکرند. وي نسبت به ابن تيميه ارادتي خاص
داشت (نک‍ : ابن وردي، زين‌الدين، 2/406-407، 408-412، قصيده در رثاي ابن تيميه) و
احتمالاً تحت تأثير همو بود که به خصومت با ابن عربي (ه م) برخاست و چنانکه خود
تصريح کرده است، در 744ق يک‌بار در مدرس? عصروني? حلب، پس از درس و به نشان? تحريم
انديشه‌هاي ابن عربي، فصوص او را پاره کرده، به آب شست (2/477-478). وي فتوايي نيز
در مخالفت با آيين فتوت خليفه الناصرالدين اللـه دارد (همو، 2/191-193).
شعر ابن وردي مورد ستايش بسيار قرار گرفته، چنانکه سبکي (6/243) آن را شيرين‌تر از
شکر و گرانبهاتر از گوهر دانسته است. ابن شاکر (فوات، 3/157)، ابن فضل‌ اللـه عمري
(16/293-294) و صفدي (ابن قاضي شهبه، 3/58-59) نيز نظري همانند دارند. با اينهمه،
صفدي معتقد است که ابن وردي بسياري از معاني شعر او را اخذ کرده است و رسال? الکلام
علي مائه غلام ابن وردي جز تقليدي از منظوم? الحسن الصريح في مائه مليح، اثر خود وي
نيست و او در قطعه شعري اين نکته را به ابن وردي گوشزد کرده، اما وي با ابياتي به
اين مضمون که «درهم خود را از دينار ديگران بيشتر دوست مي‌دارد» تلويحاً به رد
ادعاي صفدي پرداخته است (صفدي، 14/217-223). ابن حجر (4/229-230) نيز ادعاي صفدي را
بي‌دليل و غيرموجه دانسته و عکس آن را صحيح‌تر شمرده است. اشعار متعددي نيز بين
صفدي و ابن وردي مبادله شد که در اثري با نام الحان السواجع انعکاس يافته است
(زرکلي، 5/67). منتقدان معاصر، شعر ابن وردي را متوسط و مشحون از صنايع بديعي و و
به‌ويژه ايهام و جناس و بر روي هم متکلف و مصنوع مي‌دانند (اسکندري، 2/192؛ سلام،
2/21). نثر وي نيز به‌ويژه در مقامه‌نويسي، مانند نثر رايج در آن زمان، مسجع و
پرتکلف است (نک‍ : ابن وردي، زين‌الدين، 2/497-498؛ سلام، همانجا). علاوه بر اين،
وي ناظمي زبردست و کم‌نظير بود و کنتابهايي که در علم فقه به نظم درآورده و گاه سخت
مورد توجه دانشمندان بوده (مثلاً نک‍ : ابن حجر، همانجا)، بر اين امر دلالت دارند
(نک‍ : آثار). بيشتر شهرت ابن وردي، مربوط به کتاب تاريخي او موسوم به تتمه المختصر
است که در آن مختصر ابوالفداء را تلخيص و تذييل کرده است (نک‍ : آثار).
ابن وردي در معره مدرسه‌اي ساخت و گويا در ماههاي پاياني عم در آن اقامت گزيد. در
749ق ابن فضل‌ اللـه عمري در همين مدرسه او را ملاقات کرده است (ابن وردي،
زين‌الدين، 2/502-503؛ قس: ابن فضل‌اللـه، 16/293). کتاب تتم? ابن وردي، زين‌الدين،
با گزارش مرگ ابن فضل‌ اللـه بر اثر طاعون به پايان رسيده است (ابن وردي،
زين‌الدين، همانجا)، اما خود او نيز اندک زماني پس از ابن فضل‌ اللـه گرفتار طاعون
شد و درگذشت و صفدي در قطعه‌اي وي را رثا گفت (14/206).
آثار:
الف ـ چاپي:
1. الفيه في تعبير المنامات يا الالفيه الورديه في تعبير الرؤيا، مصر، 1285، 1303 و
1326ق.
2. البهجه الورديه يا بهجه الحاوي. اين اثر که منظوم الحاوي الصغير عبدالغافر
قزويني (د 665ق) است، در 730ق به پايان رسيده و شامل 063‘5 بيت است. ابن وردي چنان
به اين اثر شهرت يافت که گاه از او با عنوان ناظم الحاوي ياد مي‌کردند (مقريزي،
2(3)795؛ ابن تغري بردي، 10/240) و به گفت? ابن حجر (همانجا) پس از ابن وردي کسي در
نظم فقه به پاي? او نرسيده است. بر اين کتاب شرحهاي متعدد نوشته اند که قديم‌ترين
آنها را بايد شرح ابوزرعه که در 2 مجلد بوده، دانست (ابن قاضي شهبه، 4/105). البهجه
در 1311ق و 1905م (1323ق) در مصر به چاپ رسيده است.
3. تتمه المختصر في اخبار البشر يا تاريخ ابن وردي که خلاصه و نيز ذيلي است بر کتاب
المختصر في اخبار البشر ابوالفداء، اين اثر پس از مرگ ابوالفداء (732ق) (نک‍ : ابن
وردي، زين‌الدين، 1/9، 2/422) و پيش از 740ق (نک‍ : صفدي، 14/212-213) تأليف شده
است. وي حجم المختصر را به يک سوم تقليل داد و در مقابل نکاتي از نظم و نثر خود و
نيز برخي اخبار و روايات تاريخي، به آن افزود (نک‍ : 1/10، نيز براي نمونه: 1/152،
154، 161، 165، جم‍(. در ميان اضافات او، اخبار برخي زاهدان و متصوفان و ذکر اقوال
و کرامات ايشان درخور اعتناست (مثلاً نک‍ : 2/112، 130، 140، 144، 181). وي حتي
گاهي به ابوالفداء که در برخي موارد سخن را به درازا کشانده، خرده گرفته که در حق
اين بزرگان کوتاهي کرده است (2/111، نيز نک‍ : 1/547). ابن وردي در سبب تأليف کتاب
خود گويد (2/369) که چون ابوالفداء، المختصر را به حوادث 710ق خاتمه داده، وي ناچار
به تکميل آن پرداخته و ذکر وقايع را تا 749ق (که سال مرگ او نيز هست) کشانده است.
اين اثر در قاهره (1285ق)، استانبول همراه با تاريخ ابوالفداء (1286ق) و نيز به
کوشش احمد رفعت بدراوي در بيروت (2 ج، 1389ق/1970م) به چاپ رسيده است.
4. التحفه الورديه في مشکلات الاعراب يا النفحه الورديه، ارجوزه‌اي 153 بيتي در نحو
که با شرحي به زبان لاتين به کوشش ابيشت در برسلاو (1891م) به چاپ رسيده است.
5. ديوان، که علاوه بر اشعار، رسائل، مقامات و خطبه‌هاي او را نيز در بر دارد، از
آن جمله است: رسال? «السيف و القلم»، رسال? «صفوالرحيق في وصف الحريق»، «المقامه
الانطاکيه»، «المقامه الصوفيه»، «المقامه المنبجيه»، «المقامه المشهديه» و رساله‌اي
دربار? طاعون (آلوارت، شم‍ 7849؛ دانشنامه). ديوان ابن وردي همراه با آثاري ديگر به
کوشش فارِس شِدياق در مجموع? الجوائب در استانبول (1300ق) چاپ شده است.
6. لاميه يا نصيحه (وصيه) الاخوان و مرشده الخلان. ابن وردي اين منظومه را که مشتمل
بر پندها و توصيه‌هاي اخلاقي است، در 77 بيت خطاب به فرزندش سروده است. گفته مي‌شود
که اين لاميه در اصل ديوان او نبوده و سپس به آن اضافه شده است (زرکلي، همانجا؛
بستاني، 4/136). اين منظومه با شرح مسعود فناوي در قاهره (1301ق) و نيز به همراه
تخميس علي بن مرزوق رشدي در همانجا (1310ق) به چاپ رسيده است. ترجم? فرانسوي آن
يک‌بار همراه با متن توسط اسحاق قطان در مجله تونس (1900م) و بار ديگر توسط رو در
الجزيره (1905م) و نيز به کوشش محمد امين خانجي در قاهره (1910م) انتشار يافته است
(براي شروح مختلف آن نيز، نک‍ : GAL, II/176; GAL, S, II/174).
کتابي با عنوان خريده العجائب که نوعي کتاب جغرافيا و تاريخ طبيعي کم‌ارزش است، به
ابن وردي نسبت داده شده است که سالها مورد توجه خاورشناسان قرار داشت و چاپهاي
مختلفي از هم? کتاب يا بخشهايي از آن صورت گرفته است (حاجي خليفه، 1/701؛ بغدادي،
1/789؛ وانديک، 54)، اما امروزه محققان متفقند که اين اثر نه از زين‌الدين ابن وردي
که از سراج‌الدين ابوحفص عمربن وردي (د 861 يا 850ق) است که احتمالاً از خاندان ابن
وردي بوده است (نک‍ : کراچکوفسکي، 2/500). اين کتاب به ديگران هم نسبت داده مي‌شود
(نک‍ : زرکلي، 5/67، حاشيه). به هر حال باتوجه به اينکه مؤلف، اين کتاب را براي
شاهينمؤيد (نيم? اول سد? 9ق/15م) فراهم آورده (نک‍ : ابن وردي، سراج‌الدين، 3)،
انتساب آن به زين‌الدين ابن وردي نمي‌تواند درست باشد.
ب ـ خطي:
فقه: 1. المقلبات الورديه يا الوسائل المهذبه في المسائل الملقبه، منظومه‌اي در
برخي مسائل ارث کهنسخه‌هايي از آن در کتابخانه‌هاي ازهريه(ازهريه، 2/722)، دارالکتب
(خديويه، 3/316)، دانشگاه ملک سعود (فهرست مخطوطات، 6/315) و با نام الملقبات
الفرضيه در برلين (آلوارت، شم‍ 4713) موجود است؛ 2. منظومه في الشهود السوء و
التحرز منهم، موجود در قاهره (GAL, II/177).
نحو: 1. تحرير الخصاصه في تيسير الخلاصه، که در آن الفي? ابن مالک به نثر بازنويسي
شده است. نسخه‌هايي از آن در دارالکتب (خديويه، 4/96)، اسباث و رامپور موجود است
(GAL, S, II/175)؛ 2. شرح تذکره الغريب. اين اثر شرح منظومه‌اي است با نام تذکره
الغريب (نک‍ : صفدي، 14/212) که اصل آن در دست نيست. اين شرح در دانشگاه ييل
نگهداري مي‌شود (نموي، 27)؛ 3. شرح الورديه که شرح تحفه الورديه است. نسخه اي از آن
در کتابخان? برلين (آلوارت، شم‍ 6703) موجود است.
ادب: 1. بکاء الافکار (ابکار الافکار)، که شامل مقامه‌ها، خطبه‌ها، رساله‌ها و
اجازات مؤلف است. اصل کتاب در کتابخان? عمومي رباط و عکسي از آن در دانشگاه اردن
نگهداري مي‌شود (بخيت، 1/5)؛ 2. بحورالشعر، در واتيکان (GAS, S، همانجا)؛ 3. الکلام
علي مائه غلام، در ازهريه (ازهريه، 5/219) و اسکندريه (الفهرس التمهيدي، 285)؛ 4.
الکواکب الساريه في مائه جاريه، در ازهريه (ازهريه، 5/225) و اسکندريه (الفهرس
التمهيدي، همانجا).
ادب صوفيانه: 1. شهاب الثاقب، در اياصوفيه (GAL, II/177)؛ 2. قلاده الدر المنثور في
ذکر (يوم) البعث و النشور. در نسخ? کتابخان? جان رايلاندز منچستر، نامي از مؤلف
نيست و فهرست‌نويس احتمالاً براساس نظر بغدادي (1/581) آن را به ديريني نسبت داده
است (مينگاتا، 1102)، اما در دانشگاه ملک مسعود (فهرس مخطوطات، 5/275) به نام ابن
وردي نگهداري مي‌شود؛ 3. المقدمه (الالفيه) الورديه. نسخه‌هايي از آن در پاريس،
قاهره، گارت و کتابخان? برلين نگهداري مي‌شود (GAL، همانجا)؛ 4. المنح، در اسکندريه
(همانجا)؛ 5. منطق الطير. نسخه‌اي که از آن در مدرس? عمريه ظاهريه وجود دارد، مجهول
المؤلف است، ولي محتملاً همان اثر ابن وردي است (سواس، 41؛ ظاهريه، 2/319-320؛ قس:
صفدي، همانجا).
در ميان فهرستي که ابن وردي از آثار خود به دست مي‌دهد، نام 4 اثر نحوي به چشم
مي‌خورد که به دست ما نرسيده است: شرح الفيه ابن مالک؛ شرح الفي? ابن معطي با نام
ضوأالدرر؛ اختصار منظومه‌اي به نام ملحه الاعراب از حريري و نيز قصيده‌اي به نام
اللباب في علم الاعراب که خود وي آن را شرح نيز کرده است (صفدي، همانجا؛ نيز حاجي
خليفه، 1/155، 2/1543، 1817؛ بغدادي، 1/789). گذشته از اينها وي ارجوزه‌اي هم در
خواص سنگها و گوهرها داشته است (صفدي، همانجا).
مآخذ: ابن اياس، محمدبن احمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفي، قاهره،
1402ق/1982م؛ ابن تغري بردي، النجوم، ابن حجر عسقلاني، احمدبن علي، الدررالکامنه،
به کوشش عبدالوهاب بخاري، حيدرآباد دکن، 1395ق/1975م؛ ابن شاکر کتبي، محمد، عيون
التواريخ، نسخ? عکسي موجود در کتابخان? مرکز؛ همو، فوات الوفيات، به کوشش احسان
عباس، بيروت، 1974م؛ ابن فضل اللـه عمري، احمد ابن يحيي، مسالک الابصار، فرانکفورت،
1408ق/1988م؛ ابن قاضي شهبه، احمدبن محمد، طبقات الشافعيه، به کوشش حافظ عبدالعليم
خان، حيدرآباد دکن، 1399ق/1979م؛ ابن وردي، زين‌الدين عمر، تتمه المختصر في اخبار
البشر (تاريخ ابن الوردي)، به کوشش احمد رفعت بدراوي، بيروت، 1389ق/1970م؛ ابن
وردي، سراج‌الدين عمر، خريده العجائب و فريده الغرائب، بيروت، المکتبه الشعبيه؛
ابوالفداء، المختصر في اخبار البشر، بيروت، دارالمعرفه؛ ازهريه، فهرست؛ اسکندري،
احمد و ديگران، المفصل في تاريخ الادب العربي، قاهره، مکتبه الآداب؛ بخيت، محمد
عدنان و نوفان رجا محمود، فهرس المخطوطات العربيه المصوره، عمان، 1405ق/1985م؛
بستاني؛ بغدادي، هديه؛ حاجي خليفه، کشف؛ خديويه، فهرست؛ دانشنامه؛ زرکلي، اعلام؛
سبکي، عبدالوهاب بن تقي‌الدين، طبقات الشافعيه الکبري، بيروت، دارالمعرفه؛ سلام،
محمد زغلول، الادب في العصر المملوکي، قاهره، 1980م؛ سواس، ياسين محمد، فهرس مجاميع
المدرسه العمريه، کويت، 1408ق/1987م؛ صفدي، خليل بن ايبک، اعيان العصر و اعوان
النصر، نسخ? عکسي موجود در کتابخان? مرکز؛ ظاهريه، خطي (ادب)؛ الفهرس التمهيدي
للمخطوطات المصوره، قاهره، معهد المخطوطات؛ فهرس مخطوطات جامعه الملک سعود، رياض،
1404ق/1984م؛ کراچکوفسکي، ايگناتي يوليانويچ، تاريخ الادب الجغرافي العربي، ترجم?
صلاح‌الدين عثمان هاشم، قاهره، 1965م؛ مقريزي، احمدبن علي، السلوک، به کوشش محمد
مصطفي زياده، قاهره، 1958م؛ وانديک، ادوارد، اکتفاء القنوع، قاهره، 1896م؛ نيز:
Ahward; GAL; GAL, S; Mingana, A., Catalogue of the Arabic Manuscripts,
Manchester, 1934; Nemoy, L., Arabic Manuscripts in the Yale University Library,
New Haven, 1956.
محمد مهدي مؤذن جامي

 






/ 494