اِبْنِ وَرْدي، ابو.حَفص سراجالدين عمربن مظفربن وردي قرشي بکري معرّي حلبي شافعي،
کيهان نگار و مؤلف کتاب خريده العجائب و فريده الغرائب. ابن اياس او را سراجالدين
عمروروري ناميده (2/342) و سخاوي نيز نام او را عمربن عيسي بن ابي بکر بن عيسي
السراج الوروري نوشته است (6/112). از سال تولد او اطلاعي در دست نيست، ولي وفات او
را 861ق/1457م (ابن اياس، سخاوي، همانجاها) نوشتهاند. بروکلمان تاريخ در گذشت او
را 850ق/1446م ذکر کرده است (GAL, II/163). در مورد تعلق کتاب خريده العجائب به وي
نيز اختلاف نظر بسيار است. گروهي چون حاجي خليفه (1/701)، آماري (ص 158) و گابريل
فران (ص 408)، زينالدين ابن وردي را که حدود يک قرن پيش از سراجالدين ميزيسته و
احتمالاً در 749ق/1348م درگذشته است، مؤلف اين کتاب نوشتهاند و حتي زينالدين را
عمربن مظفر (حاجي خليفه، همانجا) و ابوحفص (آماري، فران، همانجاها) ناميدهاند، ولي
اکثر محققان سراجالدين را مؤلف کتاب دانسته اند. اين آشفتگي که به سبب چند نسخ?
خطي پيش آمده بود، به اروپا نيز راه يافت و ماي? گمراهي شد. محتمل است که شهرت
زينالدين ابن وردي سبب انتساب کتاب خريده العجائب به او شده باشد (کراچکوفسکي،
IV/490-491)، ولي از سراجالدين ابن وردي چندان اطلاعي در دست نيست؛ شايد از همان
دودمان بوده باشد، زيرا کتاب خود را به فرمان شاهين المؤيد نايب السلطنه و فرمانده
پادگان قلع? حلب نوشته و به او تقديم کرده است (ص 3؛ زيدان، 3/235). بعضي نيز او را
از مردم حلب نوشتهاند (سوسه، 451).
بخش عمد? کتاب خريده العجائب مختص مسائل کيهان نگاري است، ولي در فصول کتاب بيشتر
به شگفتيها توجه شده است که مهمترين آنها فصلهاي مربوط به عجايب محيط، درياي چين،
درياي فارس، درياي عمان، بحر احمر، درياي مغرب و عجايب چشمهها، چاهها، کوهها، نهها
و غيره است. چنين به نظر ميرسد که شگفتيهاي جهان بيشتر مورد توجه ابن وردي بوده و
شايد همين مطالب سبب اشتهار او در شرق گرديده است. در سراسر سد? 18م دانشمندان
اروپا تنها با سه تن از مؤلفان سدههاي 13 و 14م آشنا بودند. اين سه تن عبارت بودند
از ابوالفداء، ابن وردي و موفقالدين عبداللطيف بن يونس بغدادي
(557-628ق/1162-1231م) (کراچکوفسکي، IV/26). شايد شهرت ابن وردي موجب انتقال شمار
قابل توجهي از نسخههاي خطي کتاب او به اروپا شده باشد. اين نسخهها توجه اروپاييان
بهويژه محققان تازه کار را به خود معطوف داشت. اينان به سبب عدم دسترسي به ديگر
آثار، اغلب از کتاب ابن وردي براي نوشتن رساله استفاده ميکردند. محققان اروپايي به
آن بخش از مطالبي که در شرق موجب شهرت ابن وردي شده بود، چندان توجهي ابراز
نميکردند. نظر آنان بيشتر به تاريخ طبيعي و مطالب مربوط به گياهان معطوف بود (همو،
IV/492). هولاندر دانشمند سوئدي در 1823م بخشهايي از کتاب خريده العجائب را ترجمه
کرد و به چاپ رسانيد (همانجا). تورنبرگ دانشمند ديگر آن کشور نيز ترجم? بخشهاي 2،
3، 4 و 5 کتاب را در اوپسالا انتشار داد (GAL، همانجا). در ديگر کشورهاي اروپايي
نيز نسبت به کتاب ابن وردي بذل توجه شد. فرن تحقيقات علمي خود را از پژوهش دربار?
ابن وردي آغاز کرد و در 1804م نخستين ترجمه و تفسير خود را از بخش مربوط به مصر، به
طبع رسانيد (کراچکوفسکي، همانجا). گابريل فران بخشي از کتاب خود پيرامون سفرنامهها
و متون جغرافيايي را به خريده العجائب ابن وردي تخصيص داد (ص 408-425). با اين وصف
بايد افزود که از اواسط سد? 19م با کشف آثار ارزشمند جغرافيايي، شهرت ابن وردي رو
به کاستي نهاد و در صف آخر کيهاننگاران عرب جاي گرفت. تا يک صد سال اثر ابن وردي
نزد دانشمندان اروپا مشهور بود، ولي بعدها رفته رفته نسبت به ديگر آثار، موقعيت
پيشين خود را از دست داد (کراچکوفسکي، IV/492, 495, 496). اگرچه در اروپا دلسردي
نسبت به کتاب ابن وردي آغاز گرديد، ولي در کشورهاي اسلامي مدتها پيش از اروپا شک و
ترديدهايي نسبت بدان ابراز شده بود. حاجي خليفه (1/701) دربار? خريده العجائب چنين
نوشته است: «کتاب او يک جلد است که نيم? نخست آن در باب اقليتها و سرزمينها و باقي
ماند? آن در باب معادن، گياهان و جانوران است. مؤلف در آغاز دايرهاي مشتمل بر صور
اقاليم و درياها و آنچه در آنهاست به زعم خود رسم کرده و بدان صورتي واقعي داده است
که خطا و دور از واقعيت است، زيرا وي جغرافي نگار نبوده است. تصوير او را نميتوان
با ديگر نقشهها و تصاوير قياس کرد. با اينهمه وي در کتاب اخباري واهي و اموري
ناممکن آورده که شيو? عربي زبانان و ادباي غافل از علوم عقليه است و اين کتاب ميان
افراد کوته فکري چون او متداول است. در آغاز کتاب ستايش خداوند توبهپذير و
بخشايند? گناهان آمده است و شايد نويسنده دريافته که اين اثر و امثال آن از گناهان
است».
گرايش مطالب کتاب به قصهها و شگفتيها آن را شبيه داستانهاي قصهگوياني کرده است که
ميخواستند از اين رهگذر در ميان مردم عامي شهرتي بيابند. شتيد خيالپردازي و شرح
دربار? شگفتيها که بخش قابل توجهي از کتاب را فرا گرفته است، موجب چنين اظهار نظري
شده باشد. محمد بن شَنَب، خريده العجائب را راهنمايي معمولي و عادي در زمين?
جغرافيا و تاريخ طبيعي ناميده و آن را فاقد اهميت علمي دانسته است (EI2, S, 61-71).
به نظر وي گرچه اطلاعات واقعي در اين کتاب اندک است، اما در آن از ابن وردي مطالبي
نقل شده است که از گذشته مستقيماً به ما نرسيده است (همانجا). بنابراين نميتوان
همانند حاجي خليفه منکر فوايد اثر وي شد (کراچکوفسکي، IV/493، به نقل از تورنبرگ).
معمولاً کتاب خريده العجائب را انتحال از جامع الفنون و سلوه المحزون تأليف
نجمالدين احمد بن حمدان بن شبيب حرباني حنبلي که حدود 732ق/1322م در مصر ميزيسته،
ميدانند (EI1, S، هامنجا)، ولي به قول کراچکوفسکي (همانجا) اظهارنظر دربار? اين
حکم ساده نيست، زيرا ابن وردي منابع مورد استفاد? خويش را در مقدم? کتاب (ص 3) به
اين شرح معرفي کرده است: شرح تذکر? خواجه نصيرالدين طوسي، جفرالانبياء بطلميوس،
تقويم البلاد بلخي، مروج الذهب مسعودي، عجائب المخلوقات ابن اثير، مسالک و ممالک
مراکشي و کتاب الابتداء. معمولاً اشار? بعضي مؤلفان به نامهاي مؤلفان متقدم و صاحب
نام در حکم گونهاي دفاع از اثر خودشان است، ولي در اين موردِ خاص نام حراني در
کتاب نيامده است. گرچه در تأثير حراني بر ابن وردي جاي ترديد نيست، ولي نميتوان
آثار اين دو را از جميع جهات همسان شمرد (کراچکوفسکي، همانجا). اما دربار? ضعف
مطالب کتاب بايد گفت که کشورهاي واقع در شرق مصر طي يک سده پيش از تصرف آن سرزمينها
به دست ترکان، از ديدگاه آثار و تأليفات جغرافيايي، غناي چنداني نداشتهاند. با
اينهمه ميتوان کتاب خريده العجائب را عمدهترين آنها در زمين? کيهان نگاري به شمار
آورد. اين کتاب در زمين? کيهان نگاري به عجائب المخلوقات حمد اللـه قزويني و نخبه
الدهر شمسالدين محمدبن ابوطالب دمشقي نزديک است. ابن وردي در آغاز کتاب نقشهاي
مدور از صورت عالم با شرح ارائه کرده است (ص 4-6). اکثر نسخههاي خطي کتاب حمد
اللـه مستوفي و کيهان نگاران پس از او چون حراني و ابن وردي نيز داراي نقشههاي
مدوري از جهان هستند که از نوع نقش? اصطخري است. اين نقشهها به هيچ روي بدتر از
ديگر نقشههاي مشابه نيستند. از اينرو انتقاد حاجي خليفه در اين مورد خاص مفهوم به
نظر نميرسد و ميتوان گفت که در آن تا اندازهاي تعصب و غرض مشهود است
(کراچکوفسکي، IV/494). اين نقشه در آغاز سده 19م بر پاي? استفاده از نسخ? خطي پاريس
و بهرهگيري تورنبرگ از نسخ? خطي اوپسالا شناخته شد. بعدها ميلر 20 نسخ? خطي و 17
نقشه از اين کتاب را معرفي کرد که در بسياري موارد متفاوتند. او تفاوت در نقشهها
را حاصل دخالت کاتبان ميداند که گاه نظريات خود را در آن به کار بسته و تغييراتي
در نقشه دادهاند که در هم? موارد با متن کتاب دمساز نيست (همانجا). بجز نقش? مدور
جهن، نقش? قبله براي اداي نماز نيز در کتاب وجود دارد (ص 64-65). گرچه تواتر فصول
در نسخههاي خطي کتاب يکسان نيست، با اين وصف در مطالب آن تغييراتي مشاهده نميشود
(کراچکوفسکي، IV/491). بزرگترين بخش کتاب کشورها و سرزمينها همراه با ذکر نامهاي
شهرهاي مختلف است 0ص 17-90). در کتاب از درياها، جزيرهها، تنگهها، رودها و کوهها
نيز سخن رفته است. بخش تخصصي کتاب از فصل مربوط به سنگها و خواص آنها آغاز ميگردد
(ص 165) و در فصول ديگر از گياهان، ميوهها، سبزيجات و ترهبار، علوفه و گياهان
دانهدار، حيوانات و پرندگان بحث ميشود (ص 97-209). در بعضي نسخههاي خطي و
نسخههاي تصحيح شده، پس از اين بخشها مطالب مختلفي آمده است که نميتوان هم? آنها
را از مؤلف کتاب دانست و چه بسا از سوي کاتبان افزوده شده باشد. از آن جمله است
پرسشهاي عبداللبه بن سلام از پيامبر(ص) (کراچکوفسکي، همانجا). سرانجام بخش قابل
توجهي پيرامون معادشناسي به کتاب افزوده شده است که با قصيدهاي پايان ميپذيرد.
بخش جهانشناسي بيگمان متأثر از کتاب البدء و التاريخ بوده و حتي به آن نيز استناد
شده است (ص 249، 250). شرح مربوط به کشورهاي اروپا، شمال آسيا و هندوستان به ندرت
در کتاب آمده است. جالبترين بخش کتاب مربوط به اخبار افريقا، عربستان و سوريه است.
مؤلف دربار? اقوام ساکن اطراف رود ولگا، برداسها، بلغارها و روسها بر پاي?
نوشتههاي مسعودي و سلام ترجمان نيز مطالبي نگاشته است (ص 85-93). منقولات وي از
ابن فضلان گويا مستقيماً از خود وي صورت نگرفته، بلکه از طريق مؤلفان ديگر بوده است
(کراچکوفسکي، IV/493).
باوجود چندگونگي بسيار در محتوا، در بخشهاي مختلف کتاب مطالب و نکات ارزشمندي
ميتوان يافت. آماري مؤلف «تاريخ مسلمانان سيسيل » بر آن است که از مطالب جالب ابن
وردي، نوشت? او دربار? پل 150 متري است که تراپاني را به سيسيل متصل ميکرده است
(نک : کراچکوفسکي. IV/494). تِشنر ضمن بررسي اخبار قسطنطنيه پيش از ظهور دولت
عثماني معلوم داشت که کاملترين شرح را ابن وردي در کتاب خود آورده است (نک :
همانجا).
مآخذ: آماري، ميکله، المکتبه العربيه الصقليه، لايپزيک، 1857م؛ ابن اياس، محمدبن
احمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفي، قاهره، 1404ق/1984م؛ ابن وردي،
سراجالدين، خرده العجائب، بيروت، 1939م؛ حاجي خليفه، کشف؛ زيدان، جرجي، تاريخ آداب
اللغه العربيه، قاهره، 1957م؛ سخاوي، محمدبن عبدالرحمن، الضوء اللامع، قاهره،
1354ق؛ سوسه، احمد، الشريف الادريسي في الجغرافيا العربيه، بغداد، 1974م؛ نيز:
EI1, S; GAL; Ferrand, G., »Ibn al Wardi«, Relation de voyages et texts
géographiques arabes, persans et turks à l'extrêmeorient du VIIIe au XVIIIe
siècles, Frankfurt, 1986; Krachkovski?, I. Yu., »Arabskaya geograficheskaya
literature«, Izbrannye sochineniya, Moscow / Leningrad, 1957, vol. IV.
عنايت اللـه رضا