شماره مقاله:1891
اِبْنِ وَليدِ قُمي، ابوجعفر محمدبن حسن بن احمد (د 343ق/954م)، محدث و فقيه امامي.
تاريخ ولادت وي معلوم نيست، ولي از آنجا که از محمدبن حسن صفار (د 290ق) بسيار
روايت کرده (به عنوان نمونه، نک : ابن بابويه، «مشيخه»، 434) و از سوي ديگر به
قرين? عدم روايت مستقيم وي از احمدبن ابي عبداللـه برقي (د 280ق به بعد) ميتوان
ولادت او را درحدود 270ق تخمين زد. از جزئيات زندگي وي نيز چيزي نميدانيم، اما
باتوجه به عبارت نجاشي (ص 383) که او را «شيخ القمّيين...» ناميده است و با بررسي
مشايخ و شاگردان وي ميتوان نتيجه گرفت که ابن وليد زندگي خود را عمدتاً در قم
گذرانده است. سعدبن عبداللـه اشعري، احمدبن ادريس قمي، عبداللـه برقي (د 280ق) و
احمدبن محمدبن عيسي اشعري (د 280ق به بعد) ميتوان ولادت او را در حدود 270ق تخمين
زد. از جزئيات زندگي وي نيز چيزي نميدانيم، اما باتوجه به عبارت نجاشي (ص 383) که
او را «شيخ القمّيين...» ناميده است و با بررسي مشايخ و شاگردان وي ميتوان نتيجه
گرفت که ان ولد زندگي خود را عمدتاً در قم گذرانده است. سعدبن عبداللـه اشعري،
احمدبن ادريس قمي، عبداللـه بن جعفر حميري، محمدبن يحيي عطار، محمدبن ابيالقاسم
ماجيلويه و علي بن ابراهيم قمي از جمله مشايخ او بودهاند (ابن بابويه، الخصال، 21،
«مشيخه»، 515؛ نجاشي، 8؛ طوسي، الفهرست، 76، 89، 102). ا معروفترين کساني که از وي
روايت کرده اند، محمدبن علي ابن بابويه، ابن ابي جيد، احمدبن شاذان، جعفر ابن
قولويه، ابن داوود قمي و سلامه بن محمد ارزني شايان ذکرند (ابن قولويه، 15، جم ؛
ابن بابويه، همانجاها؛ اين شاذان، 97؛ نجاشي، 60، 192؛ طوسي، همان، 156). هارون بن
موسي تلعکبري نيز با مکاتبه از ابن وليد اجاز? روايت گرفته است (طوسي، الرجال، 495؛
دلائل الامامه، 141، 143، 187). در منابع رجالي بر وثاقت و تبحر وي در حديث، فقه و
رجال تأکيدشده است (نک : نجاشي، 383؛ طوسي، الرجال، الفهرست، همانجاها؛ ابن داوود،
383-384؛ به نقل از ابن غضائري). ظاهراً ابن وليد داراي روش خاص در جرح و تعديل
رجال و نقد احاديث بوده و از روايت برخي از احاديث و کتب روايي به جهت «موضوع»
دانستن آنها يا جهات ديگر خودداري ميورزيده است (نک : نجاشي، 329، 354، 373؛
طوسي، همان، 71، 76، 143، 146).
ابن وليد دربار? «غلوم داراي آراء و نظرات خاصي بوده است. او مفهوم غلو را تا آنجا
گسترش ميداد که حتي اعتقاد به عدم وقوع سهو از نبي و امام را از نخستين درجات غلو
ميشمرد (ابن بابويه، فقيه، 1/360؛ مفيد، «تصحيح الاعتقاد»، 63-66). از اينکه ابن
وليد روايات مرسل را در نوادر الحکمه نپذيرفته (نک : نجاشي، 348؛ طوسي، همان،
145)، شايد برآيد که وي در اينباره به «اصاله العداله» قائل نبوده است. اينکه آيا
ابن وليد خود اينگونه نظرات را در قم رواج داده يا آن را از پيشينيان گرفته بوده،
قابل مطالعه است، ولي به هر حال برخي از قميان همانند ابن بابويه و حتي در در
مواردي برخي از عراقيان چون ابن نوح سيرافي، شيخ طوسي و نجاشي در جرح و تعديل روات
از او پيروي نمودهاند (نک : ابن بابويه، همان، 2/90-91؛ نجاشي، 316، 329، 348؛
قس: 77، 333؛ طوسي، الرجال، 447، 469، الفهرست، همانجا). ابن وليد فرزندي به نام
ابوالحسن احمد داشته که از پدر روايت کرده و مفيد، غضائري و ابن عبدون نيز از او
روايت کردهاند (نک : مفيد، الامالي، 1، 11-12؛ طوسي، «مشيخه»، 58، 64-65). احمد
ظاهراً در بغداد اقامت داشته و چنانکه در داستان ابوبکر بغدادي ــ که ادعاي نيابت
امام زمان(ع) داشته ــ نقل شده، وي از جانب پدر و جماعتي ديگر در بصره نيز حاضر
ميشده است (نک : همو، الغيبه، 255).
آثار: از ابن وليد 3 اثر ميشناسيم که هيچيک اکنون در دست نيست: 1. الجامع (ابن
نديم، 279؛ نجاشي، 383؛ طوسي، الفهرست، 156). ابن بابويه در مقدم? فقيه (1/4) ضمن
بر شمردن الجامع در شمار منابع کتاب خود، آن را از مراجع اصلي حديث نزد محدثين
معرفي ميکند و اگرچه در آثار ابن بابويه نام اين کتاب به تصريح جز در موارد معدودي
(مثلاً التوحيد، 226) نيامده، ولي بسياري از روايات وي ميتواند از اين کتاب گرفته
شده باشد. نسخههاي الجامع تا سد? 7ق/13م و شايد مدتها پس از آن نيز وجود داشته است
(نک : ابن طاووس، الاقبال، 11، فرج المهموم، 139؛ آقابزرگ، 5/29)؛ 2. تفسير القرآن
(ابن نديم، نجاشي، طوسي، همانجاها)؛ 3. الفهرست، که مورد استفاد? نجاشي در رجال (ص
33، جم( و طوسي در الفهرست (جم( قرار گرفته است.
مآخذ: آقابزرگ، الذريعه، ابن بابويه، محمدبن علي، التوحيد، به کوشش هاشم حسيني
طهراني، تهران، 1387ق؛ همو، الخصال، به کوشش علياکبر غفاري، تهران، 1389ق؛ همو،
فقيه من لايحضره الفقيه، به کوشش علياکبر غفاري، تهران، 1390ق؛ همو، «مشيخه»،
همراه ج 4 فقيه (نک : ابن بابويه، در همين مآخذ)؛ ابن داوود حلي، حسن بن علي،
الرجال، به کوشش جلالالدين محدث، تهران، 1342ش؛ ابن شاذان، احمدبن محمد، مائه
منقبه، به کوشش نبيل رضا علوان، بيروت، 1409ق؛ ابن طاووس، علي بن موسي، الاقبال،
تهران، 1320ق؛ همو، فرج المهموم، نجف، 1368ق؛ ابن قولويه، جعفربن محمد، کامل
الزيارات، به کوشش عبدالحسين اميني، نجف، 1356ق، ابن نديم، الفهرست؛ دلائل الامامه،
منسوب به ابن رتم طبري، نجف، 1383ق؛ طوسي، محمدبن حسن، الرجال، به کوشش محمد صادق
بحرالعلوم، نجف، 1381ق/1961م؛ همو، الغيبه، نجف، 1385ق؛ همو، الفهرست، به کوشش محمد
صادق بحرالعلوم، نجف، کتابخان? مرتضويه؛ همو، «مشيخه»، همراه ج 10، تهذيب الاحکام،
به کوشش حسن موسوي خرسان، نجف، 1382ق/1963م؛ مفيد، محمدبن محمد، الامالي، به کوشش
حسين استاد ولي و علياکبر غفاري، قم، 1403ق؛ همو، «تصحيح الاعتقاد»، همراه اوائل
المقالات، به کوشش زنجاني و چرندابي، تبريز، 1371ق؛ نجاشي، احمدبن علي، الرجال، به
کوشش موسي شبيري زنجاني، قم، 1407ق.
محمّد جواد شبيري