شماره مقاله:1892
اِبْنِ وَنّان، ابوالعباس احمدبن محمد حِمْيَري فاسي (د 1187ق/1773م)، اديب و شاعر
مراکشي. ونّان، نام جد او بود که نسبش به اعراب بنو مَعقِل ساکن تُوات در صحراي
مغرب ميرسيد. اين اعراب بعدها به فاس نقل مکان کردند (کنون، شرح، 5؛ زرکلي،
1/243). خاندن وي در فاس به بنوملوک معروف بودند و او را از باب انتساب به قبايل
کهن يمن و يا انصار حميري ميخواندند (کنون، همان، 52-54). تاريخ و محل تولد او
روشن نيست.
وي نخست در خدمت پدر، نحو و ادب و شعر عرب آموخت و سپس نزد علماي فاس، چون محمد بن
قاسم جَسّوس، عمر فاسي، محمدبن حسن بَنّاني، محمد تاودي بن سوده و ديگران، فقه و
لغت فرا گرفت (همان، 6؛ بستاني، 4/140).
پدر ابن ونّان، با آنکه از شنوايي بيبهره بود، به برکت طبع شعر و نکتهپردازي و
لطيفه داني به بارگاهسلطان علوي، محمدبن عبداللـه (1170-1204ق/1757-1790م) راه يافت
و نديم او گرديد. سلطان نيز به سبب شوخطبعي و ظرافت او، وي را به نام شاعر
بذلهگوي کوفه، ابوالشمقمق (ه م) خواند. اين نام نه تنها بر وي که بر پسرش ابن
ونّان نيز باقي ماند. از همين جاست که ارجوز? معروف او را نيز شمقمقيّه ناميدهاند
(کنون، همان، 5-6، النبوغ، 1/326). ابن ونّان در دوران حيات پدر نتوانست شعر خود را
نزد سلطان بخواند، تا عاقبت چاره ا در آن ديد که خود بر سر راه سلطان بايستد و
قصيده را به بانگ بلند خواند. اين شيوه کارگر افتاد و ابن ونّان از آن پس از صلات
سلطان برخوردار گرديد (همو، شرح، 6-7، النبوغ، همانجا).
ابن ونان هم? شهرت خود را به همين ارجوز? شمقمقيه مديون است. وي اين ارجوزه را در
275 بيت به قافي? «قاف» و در مدح محمدبن عبداللـه سروده است (ناصري، 8(2)/71؛ کنون،
شرح، 9، جم(. مضامين عمومي اين ارجوزه عبارتند از: نسيب و ياد يار سفر کرده و زاري
بر اطلال و دمن، وصف دلدار، فخر، گفت و گو با حسود، امثال و پند و اندرز، مدح شعر،
مدح سلطان، ستايش از ارجوز? خويش. نيم? اول شعر که شامل حکم و امثال و وصاياست،
محشون از الفاظ غرب بياباني است. در نيم? دوم آن، شاعر خواسته است که روش ابن دُريد
را در المقصوره تقليد کند و در اين راه آنچنان پيچيده سخن گفته است که بدون شرح و
تفسير چيزي از کلام او فهميده نميشود (همان، 11). تنها فايدهاي که از اين ارجوزه
بر ميآيد، آن است که نشان ميدهد شاعر در لغت عرب و ايام و اخبار تبحر داشته و از
اين جهت ميتوان آن را يک اثر تعليمي تلقي کرد و بيگمان سبب شهرت وسيع ارجوزه نيز
همين بوده است (نک : ابن سوده، 478؛ کنون، همانجا، EI2). با اينهمه برخي از ادباي
مغرب در تمجيد وي مبالغه کردهاند، مثلاً ابن سوده (همانجا) آن را ماي? افتخار و
نمون? ارزند? شعر مغربي انگاشته است.
اين ارجوزه جداگانه ضمن مجموعهاي از متون علمي در فاس به سال 1315ق چاپ سنگي شده
است و بر آن شرح بسياري نوشتهاند که از آن جمله است: 1. زهر الافنان من حديقه ابن
الونّان، از ابوالعباس احمدبن خالد ناصري، فاس، 1314ق/1896م؛ 2. اقتطاف زهره
الافنان من دوحه قافيه ابن الونّان، از ابوحامد محمد مکي بن محمد بِطاوري، فاس،
1333ق/1915م؛ 3. شرح الشمقمقيه، از عبداللـه کنون حسني که بارها از جمله در 1979م
در قاهره به چاپ رسيده است. شروح ديگري نيز بر آن نوشته شده که نسخ خطي آنها در
مراکش و مکناس موجود است (نک : ابن سوده، 479-480).
مآخذ: ان سوده، عبدالسلام بن عبدالقادر، دليل مؤرخ المغرب الاقصي، تطوان،
1369ق/1950م؛ بستاني؛ زرکلي، اعلام؛ کنون، عبداللـه، شرح الشمقمقيه، بيروت، 1979م؛
همو، النبوغ المغربي، بيروت، مکتبه المدرسه و دارالکتاب اللبناني؛ ناصري، احمدبن
خالد، الاستقصاء، به کوشش جعفر ناصري و محمد ناصري، دارالبيضاء، 1956م؛ نيز:
EI2.
سيمين محقق