شماره مقاله:1908
اِبْنِ هِشام، ابوعبداللـه (ابوعلي) محمّد بن احمد بن هشام لخمي (د 577ق/1181م)،
اديب، نحوي و لغوي اندلسي. وي احتمالاً در اشبيليه به دنيا آمده، اما بيشتر عمر خود
را در سبته گذرانده، از اينرو علاوه بر لخمي نسبت سبتي نيز يافته است (نک : ابن
دحيه، 183؛ ابن عبدالملک، 6/70؛ EI2, S).
وي نزد ابوبکر ابن عربي و ابوطاهر سلفي به تحصيل علم پرداخت و از آنان روايت کرد
(ابن ابار، 2/675) و پس از آنکه در نحو، لغت، شعر و ادب تبحر يافت، در سبته به
تأليف و تدريس مشغول شد. از جمل? شاگردان او ابوالحسن ابن احمد خولاني، ابوعبداللـه
ابن سعيد کناني، ابوعبداللـه ابن غازي، ابوعلي حسن بن محمّد جذامي و ابوعمر يوسف بن
عبداللـه غافقي را ميتوان نام برد (نک : همو، 2/675-676؛ ابن عبدالملک، همانجا؛
فيروزآبادي، 210). برخي (عبيد، 10) ابن ابّار را نيز از شاگردان او دانستهاند، اما
ميدانيم که ابن ابار در 595ق يعني 18 سال پس از وفات ابن هشام به دنيا آمده است
(نک : ه د، ابن ابار) و از اينرو اين سخن درست نمينمايد.
به گفت? ابن عبدالملک (6/71) او را با محمّد بن احمد بن طاهر انصاري (د 580ق)
مناظرات و مباحثات نحوي بوده که در آنها ابن هشام بر او برتري داشته است. همو
(همانجا) از وي به عنوان نحوي، لغوي، اديب و عالمي آگاه به مسائل تاريخي و اوضاع و
احوال مردم در گذشته و حال ياد کرده است. برخي از نويسندگان، خاصه ابن دحيه که او و
پدرش را ديده بوده است، از او ستايش بسيار کردهاند (ابن دحيه، همانجا؛ سيوطي،
1/49). بيشترين شهرت ابن هشام در لغت و نحو است و آراء و نظريات او در اين زمينه
مورد استناد ابوحيان غرناطي (ص 461) و ديگران قرار گرفته است.
ابن هشام با اينکه اشعاري نيز سروده است، از او به عنوان شاعر ياد نکردهاند. چند
بيتي از او که در آنها معاني گوناگون «خال» را گنجانده و نشانههاي تکلّف و تصنّع
در آنها آشکار است، در منابع ديده ميشود (نک : ابن دحيه، ابن عبدالملک، سيوطي،
همانجاها) و از همينرو ابن ابار (2/675) شعر او را ضعيف خوانده است. ابن هشام در
اواخر عمر به اشبيليه بازگشت و در همانجا درگذشت (ابن عبدالملک، 1/75).
آثار: آثار و تأليفات وي که بيشتر آنها در نحو و لغت است، بدين قرارند:
الف ـ چاپي:
1. شرح مقصوره ابن دريد. مقصور? ابن دريد داراي شرحهاي بسياري است (نک : ه د، ابن
دريد) و شرح ابن هشام از بهترين آنهاست که مورد ستايش بسيار ابن خلکان (4/324) و
نيز عبدالقادر بغدادي (1/490) قرار گرفته است. ابن هشام در مقدم? کتاب (ص 141-147)
به اهميت اين قصيده و توجه خاص علما و ادبا نسبت به آن اشاره کرده و سپس جزئياتي از
زندگي ابن دريد از جمله نسب، زادگاه و شيوخ او را برشمرده و پس از آن به شرح ابيات
پرداخته است. وي پس از شرح معاني واژهها به جنبههاي نحوي و اِعراب هر بيت
ميپردازد و گاه علاوه بر مسائل نحوي و لغوي به مسائل تاريخي، فقهي، بلاغي و عروضي
نيز توجه دارد. اين کتاب نخستينبار به کوشش احمد عبدالغفور عطار با نام الفوائد
المحصوره في شرح المقصوره در 1980م در بيروت و بار ديگر به کوشش مهدي عبيد جاسم در
بيروت (1407ق/1986م) چاپ شده است.
2. المدخل الي تقويم اللسان و تعليم البيان، که داراي يک مقدمه و 6 باب است. باب
نخست آن ردّيّهاي است بر کتاب لحن العام? ابوبکر زبيدي (د 379ق) و باب دوّم آن
ردي? ديگري است بر کتاب تثقيف اللسان ابن مکي. اين کتاب را ميتوان به دو بخش عمده
تقسيم کرد که در بخش نخست مؤلف در انتقاد به دو اثر زبيدي و ابن مکي، به الفاظ
عاميانهاي که در مغرب اندلس رايج بوده، پرداخته و با استناد به آراء لغويان کهن،
در اثبات اصالت آنها کوشيده است و بخش دوم را به بررسي غلطهاي رايجي که زاييد?
تغييرات صرفي و صوتي و معنايي است، اختصاص داده، استعمال آنها را ناپسند شمرده و
سپس خود کلمات فصيح عربي را معادل آنها را ناپسند شمرده و سپس خود کلمات فصيح عربي
را معادل آنها نهاده است (نک : EI2, S). نخستين باب اين کتاب به کوشش عبدالعزيز
مطر، و بخشهاي ديگري از آن به کوشش عبدالعزيز اهواني در مجل? معهد المخطوطات
العربيه (ج 12 (2(، 1386ق/1966م؛ ج 3 (1 و 2)، 1376-1377ق/1957م) به چاپ رسيده است.
نسخهاي از باب سوم آن با عنوان «ماجاء عن العرب فيه لغتان فأکثر» در کتابخان?
صبيحي? سلا موجود است (نک : حجي، 379).
ب ـ خطي: 1. الدر المنظّم في المولد الاعظم، کتابي است در سير? نبوي مشتمل بر 50
فصل که نسخهاي از آن در کتابخان? اسکوريال (ESC1، شم 1736) موجود است؛ 2. شرح
الفصيح، شرحي است بر کتاب فصيح ثعلب (ابن ابار، همانجا). ابن هشام در اين اثر به
شرح شواهد فصيح پرداخته و در برخي مسائل نيز ثعلب را مورد انتقاد شديد قرار داده
است. 3 نسخه از اين اثر در رباط، الخزتانه الملکيه و کتابخان? محمّد الفاسي و
کتابخان? احمديه (زيتوني? سابق) موجود است (نک : عبيد، 13)؛ 3. شرح المقصوره
الکبري يا کتاب المقصور و الممدود. مولف در اين اثر با استشهاد به آيات قرآن و
احاديث نبوي و اشعار کهن عرب به شرح کتاب المقصور و الممدود ابن دريد پرداخته است.
نسخههايي از اين کتاب در اسکوريال و پاريس موجود است (همو، 13-14، 29-31).
ج ـ آثار يافت نشده: 1. شرح قصيده في الهيئه از ابوعلي حسن بن حسين بغدادي (حاجي
خليفه، 2/1345)؛ 2. شرح قصيده الحريري في الظاء؛ 3. شرح قصيده الهاشمي في ترحيل
النيرين (ابن عبدالملک، 6/71؛ عبيد، 16)؛ 4. الفصول و الجمل في شرح ابيات الجمل
(ابن ابار، همانجا؛ فيروزآبادي، 209)؛ 5. اصلاح ما وقع في ابيات سيبويه از اعلم
(ابن ابار، همانجا)، اسماعيل پاشا بغدادي (2/545) کتابي با عنوان المقرب في النحو
به او نسبت داده که در منابع کهن نامي از آن به ميان نيامده است. همچنين حاجي خليفه
(2/1269-1270) کتاب شرح الفصول الخمسين را که شرحي بر الفصول الخمسون ابن معطي است،
به او نسبت داده است، اما همانطور که عبيد (همانجا) ذکر کرده، اين کتاب بايد از آن
ابومحمد جمالالدين ابن هشام انصاري باشد، زيرا ابن هشام لخمي در 577ق درگذشته و
ابن معطي در آن هنگام 13 سال پيش نداشته و کتابي تأليف نکرده بوده است.
مآخذ: ابن ابار، محمدبن عبداللـه، التکلمه لکتاب الصله، به کوشش عزت عطار حسيني،
قاهره، 1375ق/1956م؛ ابن خلکان، وفيات؛ ابن دحيه، عمر بن حسن، المطرب من اشعار اهل
المغرب، به کوشش ابراهيم ابياري و ديگران، قاهره، 1374ق/1955م؛ ابن عبدالملک،
محمدبن محمد، الذيل و التکلمه، به کوشش احسان عباس، بيروت، 1973م؛ ابن هشام، محمدبن
احمد، «شرح مقصور? ابن دريد» (نک : هم ، عبيد)؛ ابوحيان غرناطي، محمدبن يوسف،
تذکره النحاه، به کوشش عفيف عبدالرحمن، بيروت، 1406ق/1986م؛ بغدادي، ايضاح؛ بغدادي،
عبدالقادربن عمر، خزانه الأدب، بولاق، 1299ق؛ حاجي خليفه، کشف؛ حجي، محمّد، فهرس
الخزانه العلميه الصبيحيه بسلا، کويت، 1406ق/1985م؛ سيوطي، بغيه الوعاه، به کوشش
محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384ق/1964م؛ عبيد جاسم، مهدي، ابن هشام اللخمي و
جهوده اللغويه، بيروت، 1407ق/1986م؛ فيروزآبادي، محمدبن يعقوب، البلغه في تاريخ
ائمه اللغه، به کوشش محمد المصري، دمشق، 1392ق/1972م؛ نيز:
EI2, S; ESC1.
عنايت اللـه فاتحينژاد