شماره مقاله:1912
اِبْنِ هُمام، ابوعبداللـه کمالالدين محمد بن عبدالواحد سيواسي (ح
790-861ق/1388-1457م)، فقيه و عالِم جامع الاطراف حنفي. پدرش همامالدين عبدالواحد
قاضي سيواس بود که در قاهره و اسکندريه نيز مناصبي يافت. مادر ابن همان دختر قاضي
اسکندريه بود (نک : ابن امير حاج، 1/5). او در اسکندريه به دنيا آمد (سخاوي،
الضوء، 8/127) و نزد پدر و ساير علماي آنجا درس خواند (لکنوي، 180) و در حدود 10
سالگي پدر را از دست داد و کفالتش را جدهاش برعهده گرفت. ابن همام همراه او به
قاهره رفت و در آنجا قرائت را از شهابالدين هيثمي و شمسالدين زراتيتي فرا گرفت و
مختصر قُدوري، مفصل زمخشري و الفيه را حفظ کرد و به همراه جدهاش به اسکندريه
بازگشت. وي پس از درنگي در آنجا که به دور از تحصيل علم نبود (نک : ابن همام،
1/6-7؛ سخاوي، همانجا)، به قاهره بازگشت و در رشتههاي گوناگون علمي چون منطق،
اصول، تفسير، تصوف، هندسه، شعر و ادب و احتمالاً موسيقي و طب و به خصوص فقه و کلام
دانش آموخت. برجستهترين استادان او در اين دوران کمالالدين شمني، شمسالدين
بوصيري، حفيد ان مرزوق و بدرالدين آقسرايي بودند (همانجا). در 813ق/1410م ابوالوليد
ابن شحنه به قاهره وارد شد و ابن همام ملازم او گشت. در 814ق ابن همام با وي به حلب
رفت و تا هنگام مرگ ابن شحنه با او بود (سخاوي، همان، 8/128؛ سيوطي، 1/166). او پس
از 818ق مدتي تجرد گزيد و با شيخ زينالدين خوافي صوفي همراه شد و با او به
بيتالمقدس رفت (تميمي، 2/780). وي بعد از بازگشت به قاهره به تدريس فقه در قب?
منصوريه گمارده شد (همانجا). در 829ق/1426م ملک اشرف بَرسباي او را به استادي مدرس?
اشرفيه گمارد، اما پس از واقعهاي در 833ق/1430م ابن همام از منصب خويش کناره گرفت
و به باب القرافه و سس به طُرا رفت و عزلت گزيد. پس از مرگ بدرالدين حسن قدسي در
847ق/1443م او به شيخ الشيوخي خانقاه شيخونيه انتخاب شد (سخاوي، همان، 8/130؛ ابن
اياس، 2/340؛ تميمي، همانجا). ابن همام در اواخر عمر به قصد مجاورت به مکه رفت (ابن
تغري بردي، 16/187)، ولي به سبب ضعف بنيه در 860ق/1456م به قاهره بازگشت (همانجا؛
سخاوي، همان، 8/132) و يک سال بعد در همانجا درگذشت (همانجا؛ تميمي، 2/781). سخاوي
(همان، 8/129) و سيوطي (1/166) فهرستي از مشايخ او به دست دادهاند که مشهورترين
آنان ابن حجر عسقلاني است. از برجستهترين شاگردان ابن همام ميتوان از سخاوي
(الاعلان، 29)، ابن امير حاج حلبي، محمد بن محمد بن شحنه و ابن قطلوبغا نام برد
(لکنوي، 181). ابن همام احاط? خاصي به فقه حنفي داشت، با اينهمه گاه برخلاف مذهب
حنفي و حتي مذاهب چهارگانه نظر ميداد (مراغي، 3/38). از ديگر خصوصيات وي ميتوان
از آگاهي او به رشتههاي مختلف علوم آن زمان و اطلاعش بر زبانهاي فارسي و ترکي ياد
کرد (سخاوي، الضوء، 8/131).
ابن همام شعر نيز ميسرود و سخاوي (همان، 8/132) و تميمي (2/781) چند بيت از اشعار
او را نقل کردهاند. بسياري از شعراي معاصرش از جمله شهابالدين منصوري او را مدح
گفتهاند (سيوطي، 1/168-169؛ تميمي، 2/781-782).
آثار:
الف ـ چاپي: 1. الاجوبه المرضيه عما اورده کمالالدين بن الهمام علي المستدلين
بثبوت سُنّه المغرب القبليه، که در 1336ق در دمشق منتشر شده است؛ 2. اعراب قوله(ص)
کلمتان خفيفتان علي اللسان، که به کوشش قحطان عبدالرحمن دوري در 1980م در بغداد به
چاپ رسيده است؛ 3. التحرير في اصول الفقه يا التحرير الجامع بين اصطلاحي الحنفيه و
الشافعيه، اين اثر همراه با شرح آن از شاگردش ابن امير حاج با عنوان التقرير و
التحبير در 1316ق و 1351ق در مصر به چاپ رسيده است؛ 4. زادالفقير در فروع فقه حنفي
که به گفت? زرکلي (6/255) چاپ شده است. بر اين کتاب سه شرح توسط عبدالرحيم منشاوي،
تاجالدين عبدالوهاب همامي با عنوان نزهه البصير لحَلّ زادالفقير و محمدبن عبداللـه
تمر تاشي با عنوان اعانه الحقير لزاد الفقير نوشته شده است (نک : حاجي خليفه،
1/946؛ آلوارت، IV/145؛ قس: GAL, II/99)؛ 5. فتح القدير للعاجز الفقير، از متون مهم
فقه حنفي که شرحي است بر الهداي? برهانالدين مرغيناني. وي در 829ق همزمان با اقراء
الهدايه به اين شرح دست يازيده است (ابن همام، 1/3)، اما موفق به اتمام آن نشده و
تا بخش مربوط به وکالت را شرح کرده است. اين کتاب ابتدا در 1292ق/1875م در لکهنو
همراه تکلم? آن نتايج الافکار اثر شمسالدين قاضيزاده به چاپ سنگي رسيده و سپس در
1319ق در مصر با تکلم? قاضيزاده و چند کتاب ديگر چاپ شده است؛ 6. المسايره في
العقائد المنجيه في الآخره در عقايد که يکبار در 1904م در دهلي و بار ديگر همراه
با شرح کمالالدين ابن ابي شريف موسوم به المسامره و حواشي ابن قطلوبغا در 1317ق در
بولاق مصر و سپس بهطور جداگانه در 1347ق در مصر به چاپ رسيده است.
ب ـ خطي: 1. الاصول المنيفه للامام ابي حنيفه، که گفتهاند توسط ابن همام تأليف شده
و دو نسخه از آن موجود است (ازهريه، 3/96)؛ 2. اقتداء الحنفيه بالشافعيه، که به
گفت? بروکلمان نسخهاي از آن در کتابخان? آصفيه وجود دارد (GAL, S, I/92)؛ 3.
عقيده، که نسخهاي از آن در کتابخان? گوتا نگهداري ميشود (پرچ، شم 652(3))؛ 4.
فواتح الافکار في شرح لمعات الانوار که شرحي است بر مقدم? او در علم تشريح که
نسخهاي از آن در برلين يافت ميشود (آلوارت، شم 6252).
مآخذ: ابن امير حاج، محمد بن محمد، التفرير و التحبير، 1316ق؛ ابن اياس، محمد بن
احمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفي، قاهره، 1404ق/1984م؛ ابن تغري بردي،
النجوم؛ ابن همام، محمدبن عبدالواحد، فتح القدير، مصر، 1319ق؛ ازهريه، فهرست؛
تميمي، تقيالدين بن عبدالقادر، التراجم السنيه، نسخ? عکسي موجود در کتابخان? مرکز؛
حاجي خليفه، کشف؛ زرکلي، اعلام؛ سخاوي، محمدبن عبدالرحمن، الاعلان بالتوبيخ، به
کوشش فرانتس روزنتال، ترجم? مقدمه از صالح احمد، بغداد، 1382ق؛ همو، الضوء اللامع،
قاهره، 1354ق/1964م؛ سيوطي، بغيه الوعاه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره،
1384ق/1964م؛ لکنوي، محمد عبدالحي، الفوائد البهيه، بيروت، 1324ق؛ مراغي، عبداللـه
مصطفي، الفتح المبين، بيروت، 1974م؛ نيز:
Ahlwardt; GAL; GAL, S; pertsch.
محمدهادي مؤذن جامي