اِبْنِ هَمّامِ اِسْکافي، ابوعلي محمد بن ابي بکر همام بن سهيل بن بيزان، ملقب به
کاتب (258-19 جماديالآخر 336ق/872-5 ژانوي? 948م)، از محدثان ايراني تبار امامي
مذهب. سبب انتساب وي به اسکاف (از نواحي نهروان بين بغداد و واسط) روشن نيست، ولي
احتمال ميرود نياکانش که زرتشتي بودهاند (نجاشي، 379)، در آنجا سکني داشتهاند.
همچنين به سبب انتساب وي به جدش بيزان، سمعاني (2/395) اورابيزاني خوانده است.
به گزارش نجاشي (ص 379-380)، نخستين کسي که از خاندان ابن همام به اسلام گرويده،
مابنداذ (ماه بنداد) برادر سهيل و عموي همام بوده است. از اينرو سابق? گروِش اين
خاندان به اسلام چندان دور نبوده است و ميبايست آنان را از زرتشتيهاي دور? اسلامي
در منطق? عراق بهشمار آورد که پس از قبول اسلام به مذهب شيعه گرويدهاند. نجاشي در
دنبال? گزارش خود، داستاني را در مورد چگونگي شيعه شدن مابنداذ و سهيل نقل ميکند.
به هر روي گرچه از ارتباط اين دو با ائم? اماميه اطلاعي نداريم، اما ميدانيم که
همام بن سهيل در حديث دستي داشته (نک : نعماني، 67) و يک بار با امام حسن عسکري(ع)
مکاتبه کرده است (نجاشي، 380).
زادگاه ابن همام دانسته نيست، اما ميدانيم که در بغداد سکني داشته است (خطيب،
3/365). از مشايخ وي بايد از پدر و نيز دايياش احمد بن مابنداذ، احمد بن ادريس
قمي، ابوجعفر ابن رستم نحوي، جعفر بن محمد بن مالک فزاري، حسن بن محمد بن جمهور
عمي، حميد بن زياد کوفي، عبدالـه بن جعفر حميري و محمدبن موسي بن حماد بربري نام
برد (نعماني، 24، 67، 140، 150؛ مفيد، الامالي، 59؛ خطيب، همانجا؛ ابن طاووس، علي،
اقبال، 322). در ميان اين مشايخ، بجز بغداديان، از ساکنان بصره و کوفه نيز ديده
ميشوند که نشان از سفر احتمالي ابن همام به اين دو شهر دارد. در سندي نيز از حضور
وي در رحبه سخن رفته که به قرين? روايت ابن همام از يک شخص کوفي در آنجا، بر ميآيد
که مقصود از رحبه جايي جز رحب? کوفه نيست و نميتوان آن را دليلي بر سفر ابن همام
به رحب? شام دانست (نک : خزاز، 31).
در برخي اسانيد، به روايت ابن همام از ابراهيم بن هاشم قمي و محمد بن عيسي بن عبيد
يقطيني اشاره رفته است که بايد در صحت ضبط اين روايات ترديد کرد (نک : طوسي،
الفهرست؛ 140-141؛ دلائل الامامه، 290). دربار? روايت ابن همام از ابن عقده و محمد
بن جرير طبري (احتمالاً طبري مورخ) که در «نوادر الاثر» ابن رازي (ص 42، 43) آمده
است، بايد با ترديد نگريست، چرا که اسناد اين روايات خالي از خدشه نيست و ابن رازي
نميتوانسته، چنانکه در اين دو روايت آمده است، بيواسطه از ابن همام نقل حديث کرده
باشد. در ميان مشايخ ابن همام، کساني با گرايشها و مذاهب گوناگون همچون اهل سنت،
واقفه و نيز غُلاتي چون اسحاق بن محمد احمر نخعي (نک : کشي، 258، که از اين شخص با
عنوان اسحاق بن احمد نخعي نام برده است)، وجود داشتهاند.
ابن همام در عصر خود به عنوان يکي از بزرگترين محدثان بغداد شناخته ميشده است،
چنانکه نجاشي و طوسي او را با عناوين «شيخ اصحابنا و متقدمهم» و «جليل القدر» ستوده
و پمن بيان عظمت منزلت وي، امانت در نقل حديث وسع? روايت او را مورد تأکيد قرار
دادهاند (نجاشي، 122، 379؛ طوسي، رجال، 494، الفهرست، 141، نيز نک : ابن ادريس،
1/656). از آنجا که ابن همام نزد مشايخ اهل سنت نيز به استماع حديث پرداخته بود، در
ميان روايات باقي مانده از او احاديثي با طرق روايي غير شيعي هم ديده ميشود (ابن
رازي، همانجا؛ خزاز، 69؛ نيز نک : خطيب، همانجا).
ابن همام به عنوان يک عالم برجست? امامي در بخش عمدهاي از دور? غيبت صغري و در
زماني مقارن با ايام نواب اربع? امام زمان(ع)، توانست در موقعيتهاي حساس بن تبيين
مباني اعتقادي و سياسي اماميه بپردازد. با بررسي آثاري چون کمالالدين ابن بابويه،
الغيب? طوسي و دلائل الامامه منسوب به ابن رستم طبري، ميتوان نقش ابن همام را در
تبيين مسائل مربوط به امام زمان(ع) و غيبت آن حضرت و اخبار مربوط به نواب اربعه تا
حدي تصوير کرد. رابط? نزديک ابن همام با محمد بن عثمان عمري و نقل برخي مسائل به
طريق خود از عمري نيز قابل ذکر است (نک : ابن بابويه، 2/483؛ طوسي، الغيبه، 297).
همچنين به هنگام مرگ محمد بن عثمان عمري، ابن همام و ابوسهل نوبختي و جمعي ديگر که
در دو روايت با عنوان «وجوه و اکابر شيعه» معرفي شدهاند، به عنوان شاهد بر نيابت
حسين بن روح نوبختي، نزد عمري حضور داشتهاند (همان، 371-372) و ابن مطلب باتوجه به
اينکه ابن همام در آن زمان در قياس با ابوسهل، سن زيادي نداشته است، مهمتر جلوه
ميکند. در دوران حسين بن روح نوبختي نيز ابن همام، معاشر وي شمرده ميشده است. به
عنوان نمونه ابن همام از طرف نوبختي مأمور ميشود تا توقيعي را که وي در ذيحج? 312
از زندان در باب لعن ابن ابي العزاقر شلمغاني به او داده بود، براي ديگران بازگو
نمايد (نک : همان، 307-308، 408-412). ابن همام با شلمغاني آشنايي نزديک داشته و
يک بار هم شلمغاني برخي سخنان غلوآميز خود را به او گفته بوده است (نک : همان،
408) و در ميان آثار ابن ابي العزاقر نيز کتابي با عنوان رساله الي ابن همام نام
برده شده که قابل تأمل است (نک : نجاشي، 378).
در ميان شاگردان ابن همام بايد از ابوالحسن ابن جندي، ابوغالب زراري، جعفربن محمد
ابن قولويه، محمد بن احمد صفواني، محمد بن ابراهيم نعماني، محمدبن احمد ابن داوود
قمي، محمدبن عباس ابن حجام، ابوالمفضل محمدبن عبداللـه شيباني، ابوالجيش مظفر بن
محمد بلخي، هارون بن موسي تلعُکبري و معافي بن زکريا ابن طرارا نام برد (نعماني،
24؛ ابن قولويه، 137، 185؛ ابوغالب، 176؛ غضائري، 190؛ مفيد، الامالي، 310؛ نجاشي،
380؛ طوسي، الغيبه، الفهرست، همانجاها؛ خطيب، همانجا؛ ابن طاووس، علي، اليقين، 89).
در نسخ? موجودِ تفسير علي بن ابراهيم قمي (2/102، جم( رواياتي هست که دلالت بر
استفاد? مؤلف از ابن همام دارد، اما باتوجه به طبق? رجالي علي بن ابراهيم و ابن
همام، احتمال ميرود که اين روايات از اضافات جامع اين تفسير بوده باشد. همچنين
روايتِ با واسط? کشي از ابن همام که در اختيار معرفه الرجال (همانجا) ديده ميشود،
نيز شايان تأمل است.
در منابع متقدم تنها نجاشي (همانجا) به يک اثر ابن همام با عنوان الانوار في تاريخ
الائمه(ع) اشاره کرده است. از کتاب الانوار که بنا بر برخي منقولات موجود، اثر مهمي
در زمين? تاريخ ائمه(ع) بوده است، امروزه نشاني در دست نيست، اما منقولاتي از آن در
عيون المعجزات منسوب به حسين بن عبدالوهاب ــ از مؤلفان سد? 5ق ــ ديده ميشود (نک
: ص 12، 16، 19، 59، 117). همچنين اين کتاب در سد? 6ق مورد استفاد? ابن شهر آشوب
(2/174، 3/275، 4/42، جم( و ابن ادريس (همانجا) و در سد? 7ق مورد استفاد?
عبدالکريم ابن طاووس (ص 109) قرار گرفته است. منتخبي از آن نيز نزد مجلسي (1/17)
موجود بوده است. ظاهراً منقولاتي که در زمين? تاريخ ائمه(ع) از ابن همام در آثاري
همچون الغيب? طوسي (ص 263، جم( و دلائل الامام? منسوب به ابن رستم طبري (ص 9، جم(
نقل شده، برگرفته از همين کتاب است (نيز نک : تاريخ اهل البيت، 124-125).
حر عاملي در وسائل الشيعه (20/48) کتابي با عنوان المزار به ابن همام نسبت داده که
مستند آن دانسته نيست؛ تنها ميدانيم که رواياتي در خصوص زيارات و ادعيه به نقل از
ابن همام در کامل الزيارات ابن قولويه (ص 137، جم(، المزار ابن داوود قمي (نک :
ابن طاووس، عبدالکريم، 86)، المزار شيخ مفيد (ص 48-49، جم( و برخي آثار ديگر نقل
شده است.
دربار? کتاب التمحيص که به ابن همام منسوب شده (نک : مجلسي، 1/17، 34) و در قم
(1404ق) به چاپ رسيده است، نميتوان به قطع سخن گفت، زيرا افزون بر اينکه در آثار
متقدمان اشارهاي به عنوان چنين اثري از ابن همام نشده است، در خود کتاب نيز قرين?
استواري بر اين انتساب وجود ندارد. نام ابن همام که در آغاز سند نخستين کتاب آمده
است (نک : ص 30)، نميتواند دليل کافي بر انتساب تأليف کتاب به ابن همام بوده
باشد.
ابن همام محدثي برجسته و حلقهاي اساسي در زنجيرههاي روايي اماميه محسوب ميشود،
چنانکه برخي از اصول حديث اماميه همچون اصلهاي زيد زراد و عاصم بن حميد (نک :
الاصول السته عشر، 2، 15، جم( و نيز کتاب الرساله الذهبيه (ص 3-4) و کتاب سليم بن
قيس هلالي (ص 64) از طريق او به آيندگان رسيده است. ظاهراً ابن همام کتابي در فهرست
آثار اماميه داشته که مورد استفاد? وسيع نجاشي در الرجال (ص 253، 293، جم( و طوسي
در الفهرست (ص 78، جم( قرار گرفته است. همچنين ابن نديم (ص 276، 278-279) و غضائري
(ص 190-192) از برخي گفتههاي رجالي وي بهره بردهاند.
ابن همام به گفت? خطيب بغدادي (همانجا) و طوسي (رجال، 494) در 332ق و به گفت? نجاشي
(ص 380) در 336ق درگذشته است، اما به جهت دقتي که در گفتار نجلاشي ديده ميشود،
تاريخ اخير مرجح مينمايد. خطيب بغدادي (همانجا) همچنين يادآور شده است که ابن همام
در بغداد درگذشت و در مقابر قريش به خاک سپرده شد.
مآخذ: ابن ادريس، محمد، السرائر، قم، 1410ق؛ ابن بابويه، محمدبن علي، کمالالدين،
به کوشش علياکبر غفاري، تهران، 1390ق؛ ابن رازي، جعفربن احمد، «نوادر الاثر»،
همراه جامع الاحاديث، تهران، 1369ق؛ ابن شهر آشوب، محمدبن علي، مناقب آل
ابيطالب(ع)، قم، چاپخان? علميه؛ ابن طاووس، عبدالکريم بن احمد، فرحه الغري،
نجف،1363ق؛ ابن طاووس، علي بن موسي، اقبال الاعمال، تهران، 1390ق؛ همو، اليقين،
نجف، 1369ق/1950م؛ ابن قولويه، جعفربن محمد، کامل الزيارات، نجف، 1356ق؛ ابن نديم،
الفهرست؛ ابوغالب زراري، احمدبن محمد، رساله في ذکر آل اعين، به کوشش محمدرضا
حسيني، قم، 1411ق؛ الاصول السته عشر، به کوشش حسن مصطفوي، تهران، 1371ق؛ تاريخ اهل
البيت(ع)، به کوشش محمدرضا حسيني، قم، 1410ق؛ التمحيص، منسوب به ابن همام اسکافي،
قم، 1404ق؛ حر عاملي، محمدبن حسن، وسائل الشيعه، به کوشش محمد رازي، تهران، 1389ق؛
خزاز، علي بن محمد، کفايه الاثر، قم، 1401ق؛ خطيب بغدادي، احمد بن علي، تاريخ
بغداد، قاهره، 1349ق؛ دلائل الامامه، منسوب به ابن رستم طبري، نجف، 1383ق/1963م؛
الرساله الذهبيه، به کوشش محمد مهدي نجف، قم، 1402ق/1982م؛ سمعاني، عبدالکريم بن
محمد، الانساب، حيدرآباد دکن، 1383ق/1963م؛ طوسي، محمدبن حسن، رجال، به کوشش
محمدصادق بحرالعلوم، نجف، 1380ق/1961م؛ همو، الغيبه، قم، 1411ق؛ همو، الفهرست، به
کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، کتابخان? مرتضويه؛ علي بن ابراهيم قمي، تفسير، به
کوشش طيب موسوي جزائري، نجف، 1387ق؛ عيون المعجزات، منسوب به حسين بن عبدالوهاب،
نجف، 1369ق/1950م؛ غضائري، حسين بن عبيداللـه، «تکلمه رساله ابي غالب...»، همراه
رساله في ذکر آل اعين (نک : هم ، ابوغالب زراري)؛ کتاب سليم بن قيس، بيروت، مؤسسه
الاعلمي؛ کشي، محمد، معرفه الرجال، اختيار طوسي، به کوشش حسن مصطفوي، مشهد، 1348ش؛
مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، 1403ق/1983م؛ مفيد، محمدبن محمد، الامالي، به
کوش غفاري و استادولي، قم، 1403ق؛ همو، المزار، قم، 1409ق؛ نجاشي، احمدبن علي،
الرجال، به کوشش موسي شبيري زنجاني، قم، 1407ق؛ نعماني، محمدبن ابراهيم، الغيبه، به
کوشش علياکبر غفاري، تهران، کتابخان? صدوق.
حسن انصاري