شماره مقاله:1914
اِبْنِ هَمُشْک، ابواسحاق ابراهيم بن احمد بن مُفَرُِج (د 572ق/1176م)، از امراي
مسلمان اسپانيا. مراکشي (ص 211) نام او را عبداللـه دانسته است. نياي وي، مفرج يا
همشک اهل قشتاله و از مسيحيان بود و يک گوش نداشت. وي نزد امراي بني هود در
سَرَقُسطه رفت و به دست انان مسلمان شد. به هنگام جنگ، وقتي مسيحيان او را مشاهده
ميکردند، با عبارت «هامشک» که اشاره بر بريئدگي گوش وي بوده است، او را مورد
استهزاء قرار ميدادند (ابن خطيب، الاحاطه، 1/305). از آن پس اين نام بر وي باقي
ماند.
ابن هشمک دوران کودکي و جواني را در سرقسطه گذراند. هنگامي که شهر به دست مسيحيان
سقوط کرد و بني هود آنجا را در 536ق/1141م ترک کردند، مدتي در گمنامي زيست. سپس نزد
موحدون رفت و در قشتاله به مسيحيان پيوست، اما قشتاله را نيز ترک گفت و به خدمت
مرابطون درآمد زماني که يحيي بن غانيه آخرين امير مرابطي بر قرطبه امارت يافت
(538ق)، ابن همشک به او پيوست و مقام و منزلت والايي نزد وي به دست آورد. پس از
آنکه ابن حَمَدين در قرطبه شورش کرد (539ق) و خود را اميرالمؤمنين ناميد، امير يحيي
او را براي انعقاد صلح نزد ابن حمدين فرستاد و از آن پس نام ابن همشک بر زبانها
افتاد. آنگاه که شورشها در اندلس بالا گرفت. ابن همشک بر زبانها افتاد. آنگاه که
شورشها در اندلس بالا گرفت، ابن همشک به شرق اندلس رفت و در بلنسيه به امير ابن
عياض پيوست. پس از مدتي قلع? شقوبس را تصرف کرد و بر شهر شقوره مسلط شد و به نوشت?
ابن ابار (المقتضب، 130) شهر جَيّان را هم تصرف کرد. سپس در 542ق با ابن مردنيش (ه
م) که به نوشت? ضبي (ص 44) در 542ق بر بلنسيه و مرسيه امارت بافته بود، بيعت کرد و
دخترش را به همسري او درآورد (قس: ابن صاحب الصلاه، 2/126-127) و پيوندي محکم ميان
آن دو ايجاد شد. ابن همشک از آن پس در سلک بزرگترين فرماندهان ابن مردنيش درآمد و
به فتح مناطق و شهرهاي مختلف و پيکار با موحدون پرداخت (ابن خطيب، همان، 1/305،
306؛ بستاني).
ابن همشک در 555ق به قرطبه حمله برد و کشتزارهاي آنجا را ويران ساخت و عبدالرحمن بن
تيجيت (عنان، 1/375؛ يکيت) والي شهر را به قتل رسانيد (ابن صاحب الصلاه، 75). سپس
در ربيعالاول همان سال به قرمونه حمله برد و بر آنجا مسلط شد (همو، 91)، اما دو
سال بعد موحدون آنجا را باز پس گرفتند (همو، 120). اين امر بر ابن مردنيش گران آمد
و در جماديالاول 557 ابن همشک را مأمور تصرف شهر غرناطه کرد (ابن خطيب، اعمال
الاعلام، 261) و او با کمک ابن دهري، شبانه با نيرنگ وارد شهر شد و بخش شرقي آن را
تصرف کرد، امّا بخش غربي همچنان در دست موحدون ياري خواست و پس از رسيدن نيروي
کمکي، آنان را به سختي در محاصره قرار داد. وقتي عبدالمؤمن از اين امر آگاه شد،
سپاهي را به فرماندهي فرزندش ابوسعيد عثمان همراه با امير اشبيليه، ابومحمد
عبداللـه بن ابي حفص، به غرناطه فرستاد و آنان در محلي به نام مرج الرَّقاد، در
چهار ميلي غرناطه، با سپاه ابن همشک به نبرد پرداختند. سپاه موحدون شکست خورد و
بسياري از آنان از جمله ابومحمد عبداللـه بن ابي حفص کشته شدند. آنگاه عبدالمؤمن
سپاه ديگري گرد آورد و فرندش ابويعقوب يوسف را به فرماندهي آن گماشت (ابن صاحب
الصلاه، 124-130). ابن مردنيش نيز با سپاهي به کمک ابن همشک آمد. ابويعقوب يوسف را
به فرماندهي آن گماشت (ابن صاحب الصلاه، 124-130). ابن مردنيش 28 صفر 557 بر مواضع
ابن همشک و ابن مردنيش حمله کرد. آن دو قدرت پايداري در خود نديدند و از غرناطه
گريختند و تا پنج سال از مقابله با موحدون دست کشيدند (همو، 133-134، 216).
در اين ميان روابط ابن همشک و ابن مردنيش به تيرگي گراييد. ابن خطيب (الاحاطه،
1/310) علت آن را جدايي ابن مردنيش از همسر خود (دختر ابن همشک) دانسته است، اما
ابن صاحب الصلاه (ص 302) گرايش ابن همشک به موحدون را سبب آن ميداند. شايد بتوان
گفت که شکست آنان در غرناطه، زمين? بروز اختلاف شده باشد. به هر حال ابن مردنيش
بسياري از متصرفات ابن همشک را تصاحب کرد و ابن همشک مجبور شد، به موحدون بپيوندد
(ابن خطيب، همان، 1/311). از اينرو وزيرش ابوجعفر احمدبن عبدالرحمن بن احمد الوقشي
را در 562ق براي ملاقات با امير ابويعقوب يوسف به مراکش فرستاد (ابن ابار، الحله
السيراء، 2/260). ابن همشک در رمضان 564/ ژوئن 1169 وارد قرطبه شد و در زمر? پيروان
موحدون درآمد و متصرفاتش ضميم? قلمرو آنان گرديد (ابن صاحب الصلاه، 303، 304). پس
از آن در 565ق به مغرب رفت و با امير ابويعقوب ديدار کرد. امير مقدمش را گرامي داشت
و او را بر متصرفاتش امارت داد (ابن خطيب، همانجا).
اتحاد ابن همشک با موحدون بر ابن مردنيش گران آمد و آهنگ تصرف باقيماند? قلمرو ابن
همشک را کرد. آن دو بيش از يک سال به زد و خورد پرداختند. سرانجام ابن همشک با ياري
گرفتن از موحدون در رجب 566 از اشبيليه به سوي قرطبه حرکت کرد و از آنجا به سوي
متصرفات ابن مردنيش رفت. ابتدا شهر قيجاطه را تصرف کرد و رهسپار مرسيه مقر ابن
مردنيش شد و بر حصن الفرج که گردشگاه ابن مردنيش بود، دست يافت و مرسيه را در
محاصره گرفت. در اين ميان بسياري از شهرها و مناطق تحت تسلط ابن مردنيش، از جمله
لورقه، حصن اِلج، بسطه و جزير? شوقر (شقر) به اطاعت موحدون درآمد و با مرگ ابن
مردنيش در رجب 567 موحدون به کمک ابن همشک بر تمامي مستملکات وي غلبه يافتند (ابن
صاحب الصلاه، 308، 312، 316، جم(. امير ابويعقوب، حصن بلج را نيز در 567ق جزو
مستملکات ابن همشک قرار داد. پس از آن ابن همشک در تصرف شهر ويذه در کنار امير
ابويعقوب شرکت کرد (همو، 401، 404، 411، 414).
در اوايل 571ق/1175م امير ابويعقوب، ابن همشک را با خانوادهاش به مغرب فرا خواند و
در مکناسه جاي داد و اقطاعاتي به او بخشيد. ابن همشک سرانجام به مرض فلج درگذشت
(ابن ابار، الحله السيراء، 2/267؛ ابن خطيب، همانجا).
تاريخنگاران ابن همشک را مردي مستبد، ستمگر و سنگدل، ولي سختدلير و چابک
دانستهاند. گويند که وي مردم را در آتش ميسوزاند و آنان را از بلنديها بر زمين
ميافکند و زنده زنده اعضاي بدنشان را جدا ميکرد (ابن سعيد، 2/52؛ ابن خطيب، اعمال
الاعلام، 263).
مآخذ: ابن ابار، محمدبن عبداللـه، الحله السيراء، به کوشش حسين مؤنس، قاهره، 1963م؛
همو، المقتضب، ابراهيم ابياري، بيروت، 1403ق؛ ابن خطيب، محمدبن عبداللـه، الاحاطه،
به کوشسش محمد عبداللّه عنان، قاهره، 1955م؛ همو، اعمال، به کوشش لوي پرووانسال،
بيروت، 1956م؛ ابن سعيد مغربي، علي بن موسي، المغرب، به کوشش شوقي ضيف، قاهره،
1955م؛ ابن صاحب الصلاه، عبدالملک، تاريخ المنّ بالامامه، السفرالثاني، به کوشش
عبدالهادي تازي، بيروت، دارالاندلس؛ همو، المن بالامامه، به کوشش عبدالهادي تازي،
بيروت، 1987م؛ بستاني؛ ضبّي، احمدبن يحيي، بغيه الملتمس، قاهره، 1967م؛ عنان، محمد
عبداللـه، عصر المرابطين و الموحدين، قاهره، 1383ق؛ مراکشي، عبدالواحد، المعجب، به
کوشش محمد سعيد عريان و محمد عربي علمي، قاهره، 1368ق.
علي بيات