شماره مقاله:1918
اِبْنِ هِيْصَم، امينالدين ابراهيم بن مجدالدين عبدالغني بن هيصم قبطي (ح 1800-18
صفر 859ق/1398-7 فوري? 1455م)، وزير و سياستمدار مصري. هيصم نياي او به مُقَوْقِس
فرمانرواي مصر نسب ميبرد (ابن تغري بردي، النجوم، 16/176). وي در قاهره زاده شد
(سخاوي، 1/67). در نوجواني پدرش را از دست داد و تحت سرپرستي عمويش تاجالدين
عبدالرزاق بن هيصم قرار گرفت و از او دانش آموخت و در کتابت و حساب مهارت يافت. در
828ق ملک اشرف بَرسياي (يکي از پادشاهان چرکسي مماليک) او را به جاي قاضي
کريمالدين عبدالکريم مشهور به ابن کاتب جَکَم به نظارت بر امور حکومتي گمارد. وي
در اين سمت تا 837ق ماند (ابن تغري بردي، المنهل، 1/93-94). در شعبان همان سال چون
کريمالدين عزل شد، او به کار وزارت پرداخت (ابن اياس، 2/155؛ ابن تغري بردي، همان،
1/94)، اما پس از چند ماه به دليل ناتواني در اجراي وظايف استعفا داد و چند ماهي
نيز پنهان گرديد، تا اينکه صاحب جمالالدين يوسف بن کاتب جکم به جاي او به وزارت
رسيد (همانجا). امير اينال ابوبکري در مورد او نزد سلطان وساطت کرد و ديگر بار بر
نظارت امور حکومتي گماشته شد. وي اين مقام را تا 8 جماديالآخر 851ق/21 اوت 1447م
حفظ کرد (همان، 1/94-95).
هنگامي که کريمالدين عبدالکريم به دليل بيماري از وزارت استعفا داد، ابن هيصم براي
بار دوم به جاي او به وزارت گمارده شد. اين بار وي به خوبي از عهد? مسئوليت خود
برآمد. در 854ق خشکسالي و قحطي در حوز? حکومت اوپ ديد امد و مردم شورش کردند؛ ابن
هيصم به تدبير امور پرداخت و به حل مشکل اهتمام کرد، اما سرانجام ناتوان شد و
استعفا داد. وي پس از کنارهگيري قلاوي در 19 صفر 857/ اول مارس 1453 بار ديگر به
وزارت رسيد. پس از چندي از وزارت ناتوان شد و اول رمضان همان سال مخفي گرديد و فرج
بن نحّال به جاي او به وزارت منصوب شد. اختفاي او ادامه يافت تا اينکه در 21
جماديالاول 858ق/19 م? 1454م، به دنبال کنارهگيري ابن نحال، يک بار ديگر به وزارت
گماشته شد. اما اين بار نيز وزارتش دوامي نيافت و باز در 11 ذيحج? همان سال پنهان
شد (همان، 1/95-96). زندگي سياسي وي پرفراز و نشيب بود. گاه در عزت و قدرت و گاه
مغضوب و متواري بود.
ابن هيصم حنفي مذهب بود (ابن تغري بردي، النجوم، 16/176). به گفت? سخاوي، او در
ميان فرمانروايان و وزيران «خفيف الظلم» بود (1/68). وي ميافزايد: امينالدين تجمل
پرست بود و لباس و مرکبي آراسته داشت، در زندگي بيشتر به خوشگذراني ميپرداخت، در
عين حال اهل بذل و بخشش بود و به تهيدستان و صالحان دلبستگي داشت و به ديدارشان
ميرفت و به آنان مال ميبخشيد. از آثار خير او حفر چاهي عميق در کامليه بود که
نمازگزاران از آب آن بهره ميگرفتند. با اينکه خود قبطي بود، ولي هرگز از قبطيان زن
نگرفت (همانجا).
مآخذ: ابن اياس، محمدبن احمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفي، قاهره،
1404ق/1984م؛ ابن تغري بردي، المنهل الصافي، به کوشش احمد يوسف نجاتي، قاهره،
1375ق/1956م؛ همو، النجوم؛ سخاوي، محمدبن عبدالرحمن، الضوء اللامع، قاهره،
1354-1355ق.
حسن يوسفي اشکوري