دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 5

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن يعيش، ابوالبقاءجلد: 5نويسنده: مريم صادقي 
 
 
شماره مقاله:1925















اِبْنِ يَعيش، ابوالبقاء موفق‌الدين يعيش بن علي بن يعيش اسدي
(553-643ق/1158-1245م)، نحوي و مُقري. وي را ابن صائغ (يا صانع) نيز خوانده‌اند
(نک‍ : ابن خلکان، 7/47؛ ابوالفداء، 3/174؛ سيوطي. 2/351). بيشترين آگاهي ما از
زندگي وي محدود به اخباري است که شاگردش ابن خلکان نقل کرده است و ديگران چيز
عمده‌اي بر آن نيفزوده‌اند. خاندان ابن يعيش از موصل برخاسته بود، اما خود او در
حلب به دنيا آمد و همانجا پرورش يافت، ولي نم‌دانيم چرا فيروزآبادي (ص 289) اصل او
را اندلسي دانسته است.
وي در جواني به قصد تحصيل علم از محضر ابن انباري (د 577ق) رهسپار بغداد شد، اما
زماني که به موصل رسيد، خبر درگذشت وي را شنيد، لذا پس از چندي اقامت در آنجا و
استماع حديث از استاداني چون خطيب طوسي و ابن سويد? تکريتي به حلب بازگشت. وي در
حلب نحو را نزد ابوالسخاء فتيان حلبي و ابوالعباس مغربي نيروزي فرا گرفت و از جمعي
چون قاضي ابن ابي عصرون، ابوالحسن طرسوسي، يحيي ثقفي و نيز خالدبن محمد قيسراني
حديث شنيد و قبل از آنکه منصب اقراء را در حلب بر عهده گيرد، براي ديدار با
تاج‌الدين کندي به دمشق رفت و کندي در نوشته‌اي مقام علمي او را بسيار ستود (نک‍ :
ابن خلکان، 7/47-48؛ يافعي، 4/106-107؛ ذهبي، سير، 23/145؛ سيوطي، همانجا).
ابن يعيش بيشتر عمر خود را در حلب گذراند. حلب در آن روزگار به يکي از مراکز بزرگ
علم و ادب تبديل شده بود و دانش‌پژوهان بسياري از نقاط مختلف بدانجا مي‌آمدند تا از
مجالس درس انديشه‌وران آن شهر بهره برند. ابن خلکان يکي از همين کسان بود که در
626ق به حلب آمد و از مجالس درس ابن يعيش که در آن زمان در مقصور? شمالي جامع حلب و
نيز مدرس? رواحيه به تدريس قرائات مشغول بود، بهر? فراوان برد و همچنين بخش عظيمي
از کتاب اللمع ابن جني را نيز نزد وي خواند. از ديگر شاگردان وي ابن مالک نحوي، ابن
رزين، ابن نحّاس، ابوبکر احمدبن محمد دشتي، ابن عديم و ابن واصل را مي‌توان نام برد
(ابن خلکان، 7/48؛ ابن عديم، 282-283؛ ابن شاکر، 3/294؛ ابن قاضي شهبه، 2/147-148،
194؛ ذهبي، العبر، 3/345، نيز نک‍ : سير، همانجا؛ سالم مکرم، 154). ابن خلکان علاوه
بر نقل اخباري از او، وي را به خوش‌رويي و سرزندگي وصف کرده و روايات متعددي دربار?
شوخ‌طبعي و بذله‌گويي او نقل کرده است (7/48-50).
ابن يعيش، به خصوص به نحوداني شهره است و ذهبي وي را بزرگ‌ترين نحوي حلب در روزگار
خود دانسته است (العبر، 3/249). وي پيرو مکتب بصره بوده و در شرح المفصل خود به
تأييد و تقويت آراء آنان پرداخته است (نک‍ : 1/23، 54، 84، جم‍(، اما گاهي نيز آراء
نحويان کوفه را بر بصريان ترجيح داده است (همو، 1/68-69، جم‍(. از همين‌رو برخي از
معاصران، او را از پيروان مکتب بغداد دانسته‌اند (ضيف، 280-281؛ محمود، 401). ابن
يعيش در حلب درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد (ابن خلکان، 7/53).
آثار:
الف ـ چاپي: 1. شرح التصريف الملوکي. اين کتاب شرحي است بر التصريف الملوکي ابن جني
(ه م). برخي باتوجه به آراء وي در اين کتاب است که او را از پيروان مسلّم مکتب نحوي
بغداد دانسته‌اند (ضيف، محمود، همانجاها). اين اثر در 1973م و به کوشش فخرالدين
قباوه در حلب به چاپ رسيده است؛ 2. شرح المفصل زمخشري. ابن يعيش اين کتاب را در 70
سالگي به اتمام رساند (ابن يعيش، 1/2-3) و هم? شهرت خود را مرهون همين اثر است. سبک
نگارش مؤلف در اين اثر همانند ديگر شارحان هم‌روزگارش، ساده و گاه با ضعف و سستي در
الفاظ و اطناب بيش از حد همراه است. استناد فراوان به آراء نحويان برجسته و به‌ويژه
سيبويه، اخفش، ابوعلي فارسي، جرمي، ماني و ابن جني، اين کتاب را به صورت
دائره‌المعارفي در زمين? نظرهاي مختلف نحويان درآورده است (فوک، 229؛ ضيف، محمود،
همانجاها). تمايلات ابن يعيش در مکتب بصره از فحواي اين شرح به وضوح روشن است. اين
کتاب که در 10 مجلد است، در لايپزيک (1876-1886م) به کوشش يان و نيز در قاهره
(1980م) و بيروت به چاپ رسيده است. رودلف زلهايم رساله‌اي از او را با عنوان مسائل
اجاب عنها ابن يعيش که در آن به 13 سؤال نحوي ابونصر دمشقي پاسخ گفته، در «مجل?
دانشگاه سن ژوزف » (1973-1974م) به چاپ رسانيده است.
ب ـ خطي: تفسير المنتهي من بيان في اعراب القرآن. نسخه‌اي از اين اثر که در بيان
وجوه مختلف قرائات نگارش يافته، در کتابخان? سلطان محمود مدينه نگهداري مي‌شود
(اشپيس، 107).
مآخذ: ابن خلکان، وفيات؛ ابن شاکر کتبي، محمد، فوات الوفيات، به کوشش احسان عباس،
بيروت، 1974م؛ ابن عدم، عمرن احمد، بغيه الطلب، به کوشش علي سويم، آنکارا، 1976م؛
ابن قاضي شهبه، ابوبکر بن احمد، طبقات الشافعيه، به کوشش حافظ عبدالعليم خان،
بيروت، 1407ق/1987م؛ ابن يعيش، يعيش بن علي، شرح مفصل، بيروت، عالم الکتب؛
ابوالفداء، المختصر في اخبار البشر، بيروت، دارالمعرفه؛ ذهبي، محمد بن احمد، سير
اعلام النبلاء، به کوشش بشار عوّاد معروف و محيي هلال سرحان، بيروت، 1405ق/1985م؛
همو، العبر، به کوشش محمد سعيد زغلول، بيروت، 1405ق/1985م؛ سالم مکرم، عبدالعال،
المدرسه النحويه في مصر و الشام، قاهره، 1400ق/1980م؛ سيوطي، بغيه الوعاه، به کوشش
محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384ق/1965م؛ ضيف، شوقي، المدارس النحويه، قاهره،
1370ق/1951م؛ فيروزآبادي، محمد بن يعقوب، البلغه في تاريخ ائمه اللغه، دمشق،
1392ق/1972م؛ محمود، محمود حسيني، المدرسه البغداديه، بيروت، مؤسسه الرساله؛ يافعي،
عبداللـه بن اسعد، مرآه الجنان، حيدرآباد دکن، 1339ق؛ نيز:
Spies – Alligarh, Otto, »die Bibliotheken des Hidschas«, ZDMG, Leipzig, 1966,
vol. XC.
مريم صادقي

 






/ 494