شماره مقاله:4375
باغْچهبان، جبار (عسكرزاده) (1264- 1345ش/1885- 1966م)، مبتكر آموزش
ناشنوايان در ايران، پايه گذار آموزش و پرورش پيش دبستانى و از پيشگامان
شعر و ادبيات كودكان.
نياكان باغچهبانازمردم تبريزبودند،اما او در ايروان(مركزجمهوري ارمنستان
امروزي) زاده شد. پدرش عسكر در ايروان به كارهايى، همچون معماري،
مجسمهسازي و قنادي مىپرداخت ( دانشنامه...،1/605؛ مرسلوند، 2/12). باغچهبان
در زادگاه خود، به مكتب خانه رفت، ولى در 15 سالگى براي گذران زندگى
مجبور به ترك تحصيل شد و به كارهاي پدر روي آورد (همانجاها) و در 1284ش/
1905م به علت درگيريهاي قومى و مذهبى به ويژه جنگهاي مسلمان و ارمنى كه
در منطقة قفقاز به اوج خود رسيده بود، مدتى به زندان افتاد. زندان در افكار
و اعتقادات او چنان اثر گذاشت كه پس از رهايى، فعالانه وارد زندگى فرهنگى
و اجتماعى شد (احيايى، 58؛ دانشنامه، همانجا).
در 1290ش/1911م، باغچهبان كار روزنامه نگاري را كه بسيار به آن دلبستگى
داشت، آغاز كرد و به همكاري با روزنامة قفقاز و نوشتن مطالب فكاهى و سرودن
اشعار طنز براي روزنامة معروف ملانصرالدين پرداخت (احيايى، مرسلوند، همانجاها)
و يك سال بعد توانست ادارة مجلة فكاهى لك لك را بر عهده بگيرد و انتشار آن
را تا نخستين سال جنگ جهانى اول (1914م) كه تعطيل شد، ادامه دهد.
باغچهبان در اواخر جنگ، به شهر كوچك مرزي «ايغدير1» در خاك تركيه مهاجرت
كرد. وي در آنجا به سبب رفتار شايسته و كارآيى، پس از آنكه چندي به عنوان
تحويلدار شهرداري خدمت كرد، به سرپرستى آنجا برگزيده شد، ولى پس از شكست
دولت عثمانى در جنگ، ناچار به ايروان بازگشت (همانجاها)، اما ديگر نتوانست
در زادگاهش بماند. قحط و گرانى، بيماري، جنگهاي داخلى و درگذشت پدر و مادر،
او را وادار كرد كه در 1298ش به سوي سرزمين نياكان خود روي آورد. وي
سرانجام پس از تحمل سختيهاي فراوان به مرند رسيد و به عنوان آموزگار در
مدرسة احمديه به كار پرداخت (مرسلوند، 2/13؛ احيايى، همانجا).
ديري نگذشت كه نحوة كار و روش ابتكاري او در تدريس جلب توجه كرد و به
دعوت رئيس فرهنگ آذربايجان به تبريز رفت ( دانشنامه، 1/606؛ مرسلوند،
همانجا) و در 1303ش/1924م نخستين كودكستان ايرانى را به نام «باغچة اطفال»
در آنجا تأسيس كرد و نام خانوادگى خود را از عسكرزاده به باغچهبان تغيير داد
(احيايى، 59؛ صنعوي، 1174- 1176؛ آرام، 10). در 1305ش با توجه به حالات 3
كودك ناشنوا كه در ميان شاگردان او بودند، در باغچة اطفال كلاسى مخصوص
تعليم و تربيت كرولالها تأسيس كرد (صنعوي، مرسلوند، نيز دانشنامه، همانجاها).
در 1307ش به خواهش رئيس فرهنگ فارس به شيراز رفت و كودكستانى در اين شهر
بنياد نهاد. وي پس از 5 سال خدمت در آنجا در 1312ش به تهران آمد و با تأسيس
اولين مدرسه رسماً به تعليم و تربيت كودكان كرو لال پرداخت و در همين سال
بود كه براي استفادة شاگردان ناشنواي خود «تلفن گنگ» يا سمعك استخوانى را
اختراع كرد و به ثبت رساند (همانجاها). در 1314ش از سوي وزارت فرهنگ، دستور
تعليم الفبا ياو كه امروزه به «روش باغچهبان» معروف است، منتشر شد. از
اين روش هنوز در كلاسهاي دبستانى وسوادآموزي بزرگسالاناستفادهمىشود(
دانشنامه،همانجا).
باغچهبان در 1322ش با كمك افراد نيكوكار «جمعيت حمايت از كودكان كرولال و
كور» را تشكيل داد و به ثبت رساند و بعداً كلمة «كور» از عنوان جمعيت حذف شد
(همانجا؛ مرسلوند، 2/14؛ آرام، 11). در 1323ش امتياز مجلهاي با عنوان زبان را
به دست آورد و نخستين شمارة آن را در بهمن 1323 منتشر ساخت (مرسلوند،
همانجا). در 1328ش اساسنامه و برنامة كامل تحصيلات پنج سالة ناشنوايان براي
آموزش زبان و حرفه، همچنين روش آموزش الفباي دستى و گويا را تهيه كرده،
به تصويب رساند. در 1330ش «كانون كر و لالها» و در 1334ش نخستين كلاس خاص
تربيت معلم براي آموزش ناشنوايان را با همكاري وزارت فرهنگ تشكيل داد (
دانشنامه،1/606).
باغچهبان مردي خود ساخته، مبتكر و فعال بود و بدون داشتن تحصيلات رسمى
مرتب با فكري آزاد و انديشهاي بارور در راه مقاصد انسانى خود پيش مىرفت
(صنعوي، همانجا). او به هنر تئاتر كودكان آشنايى داشت و كارگردانى و اجراي
برخى از نقشها و طراحى دكور و صحنه آرايى نمايشنامههاي منظوم خود را شخصاً
بر عهده مىگرفت (احيايى، همانجا). وي براي كودكان اشعار زيبايى مىسرود و
بازيهاي گوناگونى ابداع مىكرد (صنعوي، 1175). يكى از مهمترين كارهاي او
تأليف كتاب روش آموزش كرولالها ست كه در 1343ش به چاپ رسيد (آرام، 15).
او در اين اثر ضمن توضيح صداهاي زبان فارسى و روش آموزش تلفظ و لب خوانى،
اصول «زبان مصور» را به تفصيل شرح داده است ( دانشنامه،همانجا).
باغچه بان تأليفات بسياري در زمينههاي گوناگون از خود به يادگار گذاشت.
مهمترين آثار وي اينهاست: اسرار تعليم و تربيت يا اصول تعليم الفبا
؛الفباي آسان ؛دستور تعليم الفبا ؛الفباي باغچهبان ؛روش آموزش كر ولالها
؛برنامة كار آموزگار ؛پير و ترب (نمايشنامه)؛ رباعياتآذريخيام (ترجمه)؛
علمآموزشبرايدانشسراهايمقدماتى ؛رباعيات باغچهبان ؛بابابرفى (داستان
منظوم)؛ خانم خزوك ؛گرگ و چوپان ؛بادكنك (مرسلوند، همانجا)؛ و نيز داستانهاي
منظوم به زبان تركى آذري مثل قيزيللى ياپراق (برگ زراندود) و بايرام
چيليق (مژده رسانى عيد) از وي به چاپ رسيده است.
مآخذ: آرام، احمد، «جبار باغچهبان»، ماهنامة آموزش و پرورش، تهران، 1345ش،
س 36، شم 7- 8؛ احيايى، محمود، «جبار باغچهبان و كودكان»، آرمان،
تهران،1369ش،شم 8 -9؛ دانشنامة جهان اسلام، تهران، 1375ش؛ صنعوي، قاسم، «
مرديكهكودكانوخاموشانرادوستمىداشت»،سخن، تهران، 1345ش، س 16، شم 11؛
مرسلوند، محسن، زندگىنامة رجال و مشاهير ايران، تهران، 1369ش.
جلال خسرو شاهى