شماره مقاله:4265
بابِ حادي عَشَر [= باب يازدهم]، كتابىدربردارندةموضوعات عمدة كلامى در
اصول عقايد اماميه. مؤلف اين كتاب، ابومنصور حسن ابن يوسف بن على بن
مطهر، معروف به علامة حلى (د 726ق) است. وي به درخواست وزير محمد بن محمد
قوهدي كتاب مصباح المتهجد شيخ طوسى (د 460ق) را كه موضوع آن فروع دين و
ادعيه و عبادات بود، در 10 باب خلاصه كرد و آن را منهاج الصلاح فى مختصر
المصباح ناميد (محقق، 15)؛ سپس باب ديگري با عنوان الباب الحادي عشر فيما
يجب على عامة المكلفين من معرفة اصولالدين در اصول دين بر آن افزود تا
كتاب را تكميل كرده باشد (علامة حلى، 2).
باب حادي عشر در 7 فصل تنظيم شده است: فصل نخست در اثبات صانع، فصل دوم
در صفات ثبوتى، فصل سوم در صفات سلبى، فصل چهارم در عدل، فصل پنجم در
نبوت، فصل ششم در امامت، و فصل هفتم در معاد. باب حادي عشر از نظر جامعيت
و نيز اختصار موردتوجه دانشمندان قرار گرفت و به شكل مستقل به طبع رسيد و
تدريس گرديد و شرحهاي فراوانى بر آن نگاشته شد (محقق، 15-16). آقابزرگ
تهرانى بيش از 20 شرح براي آن نام مىبرد (3/5 -7). از ميان شرحهاي متعدد
آن، شرح مقداد بن عبدالله سيوري حلى، معروف به فاضل مقداد (د 826ق) با
نام النافع يوم الحشر فى شرح الباب الحادي عشر بيش از شروح ديگر موردتوجه
دانشمندان و مدرسان كلام و اصول عقايد قرار گرفته، و بارها انتشار يافته، و
ترجمه شده است (محقق، 16-17).
از معروفترين ترجمههاي فارسى آن الجامع فى ترجمة النافع به قلم ميرزا
محمدعلى حسينى شهرستانى (د 1344ق) است. همچنين ترجمهاي به زبان انگليسى
از اين كتاب به قلم ميلر1 در دست است كه در 1928م در لندن به چاپ رسيده
است (حلبى، 8). ابوالفتح بن مخدوم خادم الحسينى عربشاهى (د 976ق) از احفاد
ميرسيد شريف جرجانى نيز شرح ديگري با عنوان مفتاح الباب بر باب حادي عشر
نگاشته، و آن را به شاه طهماسب اول صفوي (سل 930-984ق) تقديم كرده است.
اين شرح اخيراً به كوشش مهدي محقق به طبع رسيده است. شرح عربشاهى كه
با متن درآميخته، در قياس با شرح فاضل مقداد، مفصلتر است؛ علاوه بر آن،
شارح به نقد آراء فلاسفه و متكلمان اشعري و معتزلى نيز پرداخته، و از عقايد
شيعه دفاع كرده است (محقق، 20).
كتاب باب حادي عشر در دورهاي به نگارش در آمد كه متكلمان از مسائل و
استدلالهاي فلسفى بهره مىبردند. با اينهمه، روش كلامى اين كتاب تحتتأثير
آراء و انديشههاي معتزلى است. علامة حلى در اين اثر، واجبالوجود را به كمك
برهان امكان و وجوب اثبات مىكند. در مبحث عدل، ابتدا موضوع حسن و قبح
عقلى افعال را پيش مىكشد و سپس مختار بودن انسان را مورد تأكيد قرار مىدهد
و اينكه بر خداوند قبيح است كه خالق فعل ما باشد و سپس ما را براي آن
مؤاخذه كند، پس ارادة فعل قبيح بر خداوند محال است و از اين طريق بر عدل
خداوند استدلال مىكند (ص 25-32). در فصل مربوط به نبوت پس از تعريف، به
بحث نبوت خاصه و نبوت عامه مىپردازد. آنگاه دربارة عصمت سخن مىگويد و آن
را مطابق قاعدة لطف مىشمارد. علامه در فصل مربوط به امامت، آن را رياست
عامه در امور مربوط به دنيا و دين و به نيابت از پيامبر مىداند كه طبق لطف
خداوند صورت مىگيرد. آنگاه به لزوم عصمت ائمه مىپردازد و معصوم نبودن
آنها را نقض غرض مىشمارد، زيرا كه آنها براي ابطال ظلم و اقامة عدل از طرف
خداوند و پيامبر منصوب شدهاند و اگر مرتكب گناه شوند، به ظلم تن دادهاند و
اين، از قبايح محسوب مىشود (ص 34- 43). سپس به امامت خاصه مىپردازد و با
ذكر نام، ائمة دوازدهگانه را مطابق اعتقاد شيعة اثناعشري مورد تأكيد قرار
مىدهد. سرانجام در بحث معاد، در مورد معاد جسمانى سخن مىگويد و بر ضرورت آن
استدلال مىكند (ص 43-53).
مآخذ: آقابزرگ، الذريعة؛ حلبى، علىاصغر، مقدمه بر شرح باب الحادي عشر فاضل
مقداد، تهران، 1373ش؛ علامة حلى، حسن، الباب الحادي عشر، به كوشش مهدي
محقق، تهران، 1365ش؛ محقق، مهدي، مقدمه بر الباب الحادي عشر (نك: هم، علامة
حلى). جواد فيروزي