دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 11

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 11

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بامري‌جلد: 11نويسنده:  
 
 
شماره مقاله:4419















بامِري‌، يكى‌ از طوايف‌ بزرگ‌ بلوچ‌ ساكن‌ در جنوب‌ شرق‌ ايران‌.
پراكندگى‌: زيستگاه‌ اصلى‌ اين‌ طايفه‌، غرب‌ شهرستان‌ بمپور تا هامون‌ جزموريان‌ و
همچنين‌ جلگة چاه‌ هاشم‌ در منطقة جنوبى‌ دشت‌ دلگان‌ است‌ (فيروزان‌، 33؛ غراب‌،
17؛ طرح‌...، 1، 17). پس‌ از شكست‌ ملك‌ محمود كيانى‌ از نادرشاه‌، حكومت‌ بمپور
نيز به‌ دست‌ سران‌ ايل‌ نارويى‌ برافتاد و طوايف‌ اين‌ ناحيه‌، از جمله‌ بامريهاي‌
حوزة بمپور به‌ دشت‌ دلگان‌ رانده‌، و گروهى‌ از آنها در قسمتهايى‌ از ناحية جنوبى‌
اين‌ حوزه‌، يعنى‌ باهوكلات‌ و دشتياري‌، پراكنده‌ شدند. امروزه‌ بامريها در دشت‌
كهنو، كارواندر، حوزة رودخانة بمپور، ايرانشهر، خاش‌ و گوهرپشت‌ به‌ طور پراكنده‌
زندگى‌ مى‌كنند (نك: محمدكاظم‌، 1/46 بب ؛ عبدالله‌ گروسى‌، 60؛ سرشماري‌...، 25).

تقسيم‌بندي‌ طايفگى‌: طايفة بامري‌ از تيره‌هاي‌ شهداد زايى‌، عبداللهى‌، رودين‌
زايى‌، دُرَّكى‌، ثابكى‌ (= سابكى‌، كه‌ به‌ احتمال‌ بسيار، گروهى‌ مهاجر از ايل‌
سابكى‌ مستقر در كرمان‌ بوده‌اند)، و شاه‌ ولى‌بر تشكيل‌ مى‌شده‌ است‌ كه‌ به‌
ترتيب‌ در نواحى‌ چاه‌ شور، هوديان‌، ايرانشهر و حومه‌، مگيري‌، دلگان‌، نمداد و
دره‌ آهو، ساكن‌ بودند (جهانبانى‌، 25). در طرح‌ اقتصادي‌ و اجتماعى‌ دلگان‌،
عبداللهيهاي‌ ساكن‌ در دشت‌ دلگان‌ طايفه‌اي‌ مستقل‌ و با تباري‌ جدا از بامريها،
اما داراي‌ پيوندهاي‌ سببى‌ و سياسى‌ - نظامى‌ با آنان‌ شناخته‌ شده‌اند. در همين‌
طرح‌ تيره‌هاي‌ معروف‌ و شناخته‌ شدة بامري‌ بجز رودين‌زايى‌ كه‌ مهم‌ترين‌ آنها
بوده‌، ميرك‌ زايى‌، حيدرزايى‌، شهدادزايى‌ و فولادزايى‌ نيز آمده‌ است‌ (ص‌ 78-79،
132، 137؛ براي‌ تيره‌هاي‌ پراكندة ديگر بامري‌ و تيره‌هاي‌ منسوب‌ به‌آن‌، نك:
درآمدي‌ مجمل‌...، 45؛ مطالعه‌...، جدول‌«42-16»؛ عبدالله‌ گروسى‌، 60 -61). قدرت‌
نظامى‌ و سياسى‌ بامريها در منطقه‌ سبب‌ شد تا به‌ تدريج‌ گروههايى‌ از طوايف‌ ديگر
به‌ آنها بپيوندند؛ مانند هوديانى‌ (منسوب‌ به‌ ناحية هوديان‌ در شمال‌ دشت‌
دلگان‌)، كُردي‌، داوودي‌، جَت‌ و شه‌ بخش‌ يا غلام‌ ( طرح‌...، 1، 77، 139-142).

گروهى‌ از ناروييها (يكى‌ از طوايف‌ بزرگ‌ و مستقل‌ بلوچستان‌، نك: جهانبانى‌، 47،
ضميمه‌؛ درآمدي‌مجمل‌، 55 - 58؛ عبدالله‌گروسى‌، 62 - 65) كه‌ در دشت‌ دلگان‌
زندگى‌ مى‌كنند و به‌ مَكسانى‌ و سجادي‌ شهرت‌ دارند، بر اثر خويشاوندي‌ سببى‌ با
بامريها، به‌ اين‌ طايفه‌ وابسته‌ شده‌اند ( طرح‌، 79، 138).
لايه‌بندي‌ اجتماعى‌: در منطقة دلگان‌، تيرة رودين‌ زهى‌ از طايفة بامري‌ كه‌
سرداران‌ طايفه‌ از آن‌ برخاسته‌اند، در بالاترين‌ مرتبة اجتماعى‌ و قدرت‌
اقتصادي‌، و تيره‌هاي‌ پيوستة داوودي‌، جت‌ و غلام‌ در پايين‌ترين‌ ردة
اجتماعى‌اقتصادي‌ قرار دارند (نك: همان‌، 78-79، 135- 137).
داووديها كه‌ خود را از اعقاب‌ حضرت‌ داوود(ع‌) مى‌پندارند، بيشتر به‌ آهنگري‌،
نجاري‌، رامشگري‌ و آرايشگري‌ اشتغال‌ دارند و از لحاظ پايگاه‌ اجتماعى‌ از قشرهاي‌
پايين‌ جامعة بلوچ‌ هستند. افراد اين‌ گروه‌ از ازدواج‌ با افراد طوايف‌ ديگر منع‌
شده‌اند و ازدواج‌ ميان‌ آنها فقط درون‌ گروهى‌ است‌.
جَتها يا شتربانان‌ كه‌ در سراسر خاك‌ بلوچستان‌ پراكنده‌اند، از لحاظ پايگاه‌
اجتماعى‌، يكى‌ ديگر از قشرهاي‌ پايين‌ جامعة بامري‌ را تشكيل‌ مى‌دهند.
غلام‌ يا شه‌ بخش‌ (طايفة اسماعيل‌زايى‌ بلوچسان‌ نيز به‌ شه‌ بخش‌ معروفند، اما
غلام‌ نيستند، نك: سالزمن‌، 6 ؛ سربازي‌، 74؛ طرح‌، 78)، نيز پايين‌ترين‌ قشر
اجتماعى‌ بامري‌ هستند. افراد اين‌ گروه‌ پوستى‌ سياه‌ دارند و اجداد آنها را از
مهاجران‌ سياه‌پوست‌ افريقايى‌ دانسته‌اند كه‌ پيش‌تر آنها را در منطقة دلگان‌ به‌
عنوان‌ غلام‌ خريد و فروش‌ مى‌كردند (همان‌، 142).
كوچك‌ترين‌ واحد اقتصادي‌ - خويشاوندي‌ در طايفة بامري‌«حَشَم‌» است‌ كه‌ در بيشتر
طوايف‌ بلوچ‌ «هَلك‌» و در طايفة كُردي‌ بلوچستان‌ «خيل‌» (محله‌) و در كپرنشينان‌
ايرانشهر «بازار» ناميده‌ مى‌شود (همان‌، 133). حشم‌ يا هلك‌ از خانوارهايى‌ كه‌ با
يكديگر همكاري‌ اقتصادي‌ و غالباً پيوندهاي‌ خويشاوندي‌ دارند، شكل‌ مى‌يابد
(همانجا). به‌ سبب‌ ضعف‌ فعاليتهاي‌ دامداري‌ در طايفة بامري‌، حَشَم‌ بافت‌ منسجم‌
سنتى‌ خود را كم‌ و بيش‌ از دست‌ داده‌ است‌ و بيشتر خانوارهاي‌ تشكيل‌ دهندة آن‌
بيرون‌ از شبكة خويشاوندي‌ هستند (همان‌، 134).
جمعيت‌: در سالهاي‌ آخر سدة 13ش‌ بامريهاي‌ ساكن‌ در بمپور را 250 خانوار
دانسته‌اند (اعتمادالسلطنه‌، 1/454). در 1364ش‌ 170 ،2 خانوار از اين‌ طايفه‌ در
منطقة ييلاقى‌ هوديان‌ و مناطق‌ قشلاقى‌ دشت‌ دلگان‌ و سى‌ ميش‌ ساكن‌ بوده‌اند (
جغرافيا...، 28). بامريهاي‌ ساكن‌ در منطقة سرحد را همراه‌ با طايفة برهان‌زايى‌ 60
خانوار برشمرده‌اند (سيدسجادي‌، 18). در 1377ش‌، جمعيت‌ طايفة مستقل‌ بامري‌ ساكن‌
در ايرانشهر 199 خانوار شامل‌ 182 ،1نفر، و در خاش‌ 67 خانوار شامل‌ 319 نفر بوده‌
است‌ ( سرشماري‌،25).
به‌ سبب‌ موقعيت‌ جغرافيايى‌ مناسب‌ جلگة بمپور، بامريها از ديرباز اقتصاد كم‌ و
بيش‌ پررونقى‌ داشته‌اند. شغل‌ عمدة عشاير اين‌ منطقه‌ پرورش‌ شتر ( طرح‌، 18) و
سپس‌ به‌ ترتيب‌ گوسفند، بز و گاو بوده‌ است‌ ( سرشماري‌،63). بامريها بهترين‌
شتران‌ سواري‌ تيزرو را مى‌پروراندند. آنها در كنار دامداري‌ به‌ زراعت‌ آبى‌ و
كشت‌ گندم‌، جو و صيفى‌جات‌ هم‌ مى‌پرداختند و از آبى‌ كه‌ از چاههاي‌ كم‌ عمق‌
بيرون‌ مى‌آوردند، كشتزارهايشان‌ را آبياري‌ مى‌كردند ( ايرانيكا، .(III/605
تحولات‌ سياسى‌ در بمپور و تغيير حكومتها و كشمكشهاي‌ طولانى‌ و ويرانگر در اين‌
منطقه‌ در سده‌هاي‌ 12 و 13ق‌ موجب‌ رانده‌ شدن‌ طوايف‌ بزرگ‌ و قدرتمند از جلگة
بمپور و ويرانى‌ تدريجى‌ اين‌ منطقه‌ شد. پاتينجر كه‌ در 1810م‌ اين‌ منطقه‌ را
ديده‌، از بمپور به‌ عنوان‌ يك‌ ده‌ كوچك‌ و خراب‌ و فقير كه‌ كشت‌ و زرعى‌ در آن‌
صورت‌ نمى‌گرفت‌ و در حال‌ نابودي‌ بود، ياد كرده‌ است‌ (ص‌ 190- 198؛ نيز نك:
سايكس‌، .(123
سرداران‌ و پيشينة تاريخى‌: با توجه‌ به‌ اوضاع‌ خاص‌ اقليمى‌ بلوچستان‌ و شرايط
طبيعى‌ خشك‌ و تهى‌ از پوشش‌ مناسب‌ گياهى‌، و نيز تهاجم‌ طوايف‌ ديگر به‌ عشاير
بلوچستان‌، همواره‌ نقش‌ نظامى‌ رهبري‌ طايفه‌ پر اهميت‌تر از نقش‌ سياسى‌ و
اقتصادي‌ آن‌ بوده‌ است‌. از اين‌رو، در اين‌ مناطق‌ به‌ رؤساي‌ طوايف‌ بلوچ‌ به‌
جاي‌ عنوان‌ خان‌ - كه‌ در طوايف‌ مناطق‌ ديگر رايج‌ است‌ - عنوان‌ سردار داده‌اند
( طرح‌، 77).
از ديرباز طايفة بامري‌ از قدرتمندترين‌ و بزرگ‌ترين‌ طوايف‌ منطقه‌ به‌ شمار
مى‌رفته‌ است‌ و افراد آن‌ هستة اصلى‌ سپاه‌ ايلى‌ حكام‌ سيستان‌ را تشكيل‌
مى‌داده‌اند. سپهسالاران‌ لشكر سيستان‌ در زمانهاي‌ مختلف‌ نيز از افراد همين‌
طايفه‌ و سرداران‌ تيرة رودين‌زايى‌ انتخاب‌ مى‌شده‌اند (عبدالله‌ گروسى‌، 60).
مثلاً در روزگار صفوي‌ و در زمان‌ حكومت‌ ملك‌ يحيى‌ بر سيستان‌ و ناحية بزمان‌،
طايفة بامري‌ به‌ سرداري‌ ميرقاسم‌ ميربامري‌ سپاه‌ حكام‌ بزمان‌ را تشكيل‌
مى‌داده‌ است‌ (نك: شاه‌ حسين‌، 317). اينان‌ براي‌ گسترش‌ قلمرو خود پيوسته‌ به‌
مناطقى‌ چون‌ كرمان‌، بم‌، نرماشير و جيرفت‌ هجوم‌ مى‌بردند ( طرح‌، همانجا).
سرداران‌ معروف‌ طايفة بامري‌ بيشتر از تيرة رودين‌ زايى‌ و فرزندان‌ شهدوست‌خان‌
بامري‌ بودند و تا پايان‌ دورة قاجار سردارانى‌ چون‌ نواب‌ خان‌ حاكم‌ دلگان‌ و
درّا، خان‌ محمد، مرادخان‌، ابوالحسن‌، صيادخان‌ و جمشيدخان‌ به‌ ترتيب‌ بر قلمرو
گَليري‌، تَنهَك‌، چاه‌شور گلمورتى‌، كتوكان‌، فَهرَج‌، كلان‌ زهو و مگيري‌ حكم‌
مى‌راندند (عبدالله‌ گروسى‌، 61).
مذهب‌: در حالى‌كه‌ بيشتر بلوچها مسلمان‌و حنفى‌ مذهبند،بامريهاي‌ دلگان‌ شيعه‌
هستند. گرويدن‌ بامريها به‌ مذهب‌ شيعه‌ احتمالاً بايد در نتيجة مجاورت‌ و تماس‌
نزديك‌ آنان‌ با مأموران‌ قاجار بوده‌ باشد. به‌ هر صورت‌، زمان‌ گرويدن‌ آنها به‌
مذهب‌ تشيع‌ مشخص‌ نيست‌ ( ايرانيكا، ؛ III/625 غراب‌، 17؛ سربازي‌، 74).
مآخذ: اعتمادالسلطنه‌، محمدحسن‌، مرآة البلدان‌، به‌ كوشش‌ عبدالحسين‌ نوايى‌ و
هاشم‌ محدث‌، تهران‌، 1368ش‌؛ پاتينجر، هنري‌، مسافرت‌ سند و بلوچستان‌، ترجمة
شاهپور گودرزي‌، تهران‌، 1348ش‌؛ جغرافياي‌ استان‌ سيستان‌ و بلوچستان‌ تهران‌،
1364ش‌؛ جهانبانى‌، امان‌الله‌، سرگذشت‌ بلوچستان‌ و مرزهاي‌ آن‌، تهران‌، 1338ش‌؛
درآمدي‌ مجمل‌ بر مطالعة عشاير سيستان‌ و بلوچستان‌، پراكندگى‌ عشاير در سطح‌
استان‌، مركز پژوهش‌ خليج‌ فارس‌ و درياي‌ عمان‌، سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌،
تهران‌، 1354ش‌؛ سربازي‌، عبدالصمد، بلوچ‌ و بلوچستان‌، ترجمة محمد سليم‌آزاد،
تهران‌، 1377ش‌؛ سرشماري‌ اجتماعى‌ - اقتصادي‌ عشاير كوچنده‌ (1377ش‌)، نتايج‌
تفصيلى‌، كل‌ كشور، تهران‌، مركز آمار ايران‌، 1378ش‌؛ سيدسجادي‌، منصور،
باستان‌شناسى‌ و تاريخ‌ بلوچستان‌، تهران‌، 1374ش‌؛ شاه‌ حسين‌ بن‌ غياث‌الدين‌
محمد، احياءالملوك‌، به‌ كوشش‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌، 1345ش‌؛ طرح‌ اقتصادي‌ و
اجتماعى‌ دلگان‌، سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌، تهران‌، 1356ش‌، شم 24؛ عبدالله‌
گروسى‌، عباس‌، جغرافياي‌ تاريخى‌ ناحية بمپور بلوچستان‌، تهران‌، 1374ش‌؛ غراب‌،
كمال‌الدين‌، بلوچستان‌ يادگار مطرود قرون‌، تهران‌، 1364ش‌؛ فيروزان‌، ت‌.، ايلات‌
و عشاير، تهران‌، 1362ش‌؛ محمدكاظم‌، عالم‌ آراي‌ نادري‌، به‌ كوشش‌ محمدامين‌
رياحى‌، تهران‌، 1364ش‌؛ مطالعة جامع‌ توسعة اقتصادي‌ و اجتماعى‌ حوزة آبريز غرب‌
جازموريان‌، جمعيت‌ و جوامع‌، گروه‌ مطالعاتى‌ هامون‌، تهران‌، 1363ش‌؛ نيز:
Iranica; Salzman, Ph. C., X Why Tribes Have Chiefs: a Case from Baluchistan n ,
a paper presented to the Conference on X Tribe and State in Iran and Afghanistan
since 1800 n , London, 1979; Sykes., P.M., Ten Thousand Miles in Persia or Eight
Years in Iran, New York, 1902.
معصومه‌ ابراهيمى‌

 






/ 524