شماره مقاله:4485
بَثَنيّه، ناحيهاي در جنوب درة حوران در سوريه. اين ناحيه از شمال به
لَجا و جَيدور، از جنوب به ارتفاعات جُمَل، از شرق به جبلالدروز و از غرب
به بلنديهاي جولان محدود است. مركز آن اَذرِعات (دِرعاي كنونى) است كه در
فاصلة 106 كيلومتري دمشق قرار دارد.
پيشينة تاريخى اين منطقه كه به النقره (ميان تهى) نيز معروف است، به
پيش از ميلاد مسيح(ع) باز مىگردد ( 2 ؛ EIاليسيف، .(I/266 به گفتة ابوعبيد
بكري ( المسالك...، 151)، بثنيه سرزمين داسم بن عمليق از فرزندان سام بن
نوح بوده است. گفتهاند كه ايوب پيامبر(ع) قلمرو فرمانروايى خود را تا
بدانجا بگستراند (بلعمى، 1/324) و حضرت زكريا(ع) در جست و جوي فرزندش يحيى
(ع) به آن منطقه گام نهاد (ابن كثير، 1/47). اين ناحيه را بر بتنية1
باستانى كه به عنوان بخشى از مملكت قديم باشان به شمار مىرفت، تطبيق
دادهاند. گويا هرودس در 24ق بثنيه را به امپراتوري خود افزود و يهوديان
بابل را در آنجا سكنى داد (جونز، 84، 105). اين منطقه در دورة پادشاهان
اشكانى خسارت فراوان ديد (على، 3/63). بثنيه در 13ق به دست مسلمانان
گشوده شد. در اين سال ابوزهرا قشيري به فرمان يزيد بن ابى سفيان به آنجا
تاخت و ساكنانش سرانجام به صلح تن در دادند (طبري، 3/440-441). پس از
پيروزي سپاه اسلام بثنيه ضميمة «جند دمشق» شد (اصطخري، 65). در 14ق كه خالد
بن وليد حوران را در نورديد، آن سرزمين خراجگزار دولت اسلامى گشت (بلاذري،
172).
در 132ق حبيب بن مُرّة مَرّي بر عباسيان شوريد و به كمك اهالى بثنيه و
حوران خليفة عباسى را خلع كرد (طبري، 7/445-446). در 176ق ميان قبيلة مضر و
يمن در بثنيه جنگى درگرفت كه پس از دو سال خونريزي، دو طرف به صلح تن
دادند (ابن اثير، 6/127- 128).
در سدة 3ق سرزمين بثنيه از كورههاي دمشق به شمار مىآمد (ابن خردادبه، 74)
و از آنجا تا دمشق يك منزل راه بود (ادريسى، 1/376). نخست قبيلة قيس
(يعقوبى، 326) و بعدها لخميان (همدانى، 243) در آنجا اقامت گزيدند. در
274ق/887م بثنيه شاهد وقوع نبردي ميان ابن ابى الساج فرمانرواي
آذربايجان و خُمارويه، امير مصر بود كه به شكست ابن ابى الساج انجاميد. در
293ق/906م نيز عبدالله بن سعيد كه برزابوقه از توابع فَلّوجه حكم مىراند،
درگيري ميان اميران شام و مصر را غنيمت شمرد و به اذرعات در سرزمين بثنيه
يورش برد (طبري، 10/121-122؛ مسعودي، 373).
بثنيه از رهگذر جنگهاي سيفالدولة حمدانى با روميان آسيب فراوان ديد و قحطى
و گرسنگى در آنجا شيوع يافت. از اينرو، ساكنانش به حمص كوچيدند. در 373ق
كه بكجور زمام امور را در دست گرفت و به آبادانى آن همت گماشت، جمعيت آن
رو به فزونى نهاد (ابن قلانسى، 49). اين منطقه آباديهاي متعددي داشت و بر
سر راه اصلى دمشق - اردن قرار گرفته بود كه بريد مماليك و كاروانهاي حجاج
شام از آن ناحيه مىگذشت. بثنيه در تقسيمات اداري دورة فاطميان از توابع
شام عليا به شمار مىآمد. بعدها حملههاي پى در پى قبايل باديهنشين اين
منطقه را دستخوش ناآراميهايى ساخت كه تا پايان سدة 13ق ادامه يافت ( 2 ؛
EIابوشقرا، 187).
بثنيه از ديرباز به عنوان منطقة مهم غلهخيز دمشق و مركز بزرگ گندم و
حبوبات شناخته مىشد (مقدسى، 160) و نام بثنيه كه مشتق از «بَثنه»، به
معنى دشت هموار و حاصلخيز و يا غلة مرغوب، دانسته شده (ياقوت، 1/494؛
ابوعبيد، معجم...، 1/226)، مؤيد اين معنى است. همچنين رودي كه از تلاقى دو
رودخانة اردن و يرموك پديد مىآمد، مزارع آن را مشروب مىساخت (مرمرجى، .(6
امروزه بثنيه در مسير بزرگراهى قرار دارد كه دمشق را به رودخانة اردن و
درياي سرخ متصل مىسازد و از اينرو، از موقعيت ممتاز تجاري برخوردار است
(اليسيف، همانجا).
مآخذ: ابن اثير، الكامل؛ ابن خردادبه، عبيدالله، المسالك و الممالك، به
كوشش محمد مخزوم، بيروت، 1988م؛ ابن قلانسى، حمزه، تاريخ دمشق، به كوشش
سهيل زكار، دمشق، 1983م؛ ابن كثير، البداية؛ ابوشقرا، يوسف خطار، الحركات فى
لبنان الى عهد المتصرفية، به كوشش عارف ابوشقرا، بيروت، مطبعة الاتحاد؛
ابوعبيد بكري، عبدالله، المسالك و الممالك، به كوشش وان لون و ا.فره،
بيروت، 1992م؛ همو، معجم ما استعجم، به كوشش مصطفى سقا، بيروت، 1983م؛
ادريسى، محمد، نزهة المشتاق، قاهره، مكتبة الثقافة الدينيه؛ اصطخري، ابراهيم،
مسالك الممالك، به كوشش دخويه، ليدن، 1927م؛ بلاذري، احمد، فتوح البلدان،
به كوشش عبدالله انيس طباع، بيروت، 1407ق/1987م؛ بلعمى، محمد، تاريخ، به
كوشش محمدتقى بهار و محمد پروين گنابادي، تهران، 1341ش؛ جونز، ا. ه .م.،
مدن بلاد الشام حين كانت ولاية رومانية، ترجمة احسان عباس، عمان،
دارالشروق؛ طبري، تاريخ؛ على، جواد، المفصل فى تاريخ العرب قبل الاسلام،
بيروت، 1969م؛ مسعودي، على، التنبيه و الاشراف، ليدن، 1893م؛ مقدسى، محمد،
احسن التقاسيم، ليدن، 1906م؛ همدانى، حسن، صفة جزيرة العرب، به كوشش محمد
بن على اكوع، بيروت، 1983م؛ ياقوت، بلدان؛ يعقوبى، احمد، «البلدان»،
همراه الاعلاق النفيسة ابن رسته، به كوشش دخويه، ليدن، 1891م؛ نيز:
EI 2 ; Eliss E eff , N. , N = r ad-D / n, Damascus , 1967 ; Marmardji , Textes g
E ographiques arabes sur la Palestine, Paris, 1951.
عزت ملاابراهيمى