شماره مقاله:4489
بَجّانه، شهركى واقع در جنوب اسپانيا و شمال بندر المريه. رود ريوآندرا كه
از كوههاي سيرانوادا سرچشمه مىگيرد، از اين شهر عبور كرده، در شهر بندري
المريه به دريا مىريزد I/864) , 2 .(EI
بجانه در زمان محمد بن عبدالرحمان (حك 238-273ق/ 852 - 886م) ساخته شد
(سالم، 17-19) و به گفتة ابن حوقل (1/110) در ميان شهرهاي مشهور و كهن
اندلس مانند جيان و طليطله كه در تصرف عربها بود، تنها اين شهر در زمان
استيلاي مسلمانان بر اندلس به وجود آمد. المريه كه تا بجانه 10 كم فاصله
دارد، به منظور نگهبانى و حفاظت بجانه از حملة بيگانگان بنياد نهاده شد
(سالم، 19).
امراي بنىاميه براي حراست از نوار دريايى و كنارههاي جنوب شرقى اندلس در
مقابل حملة نرمانها، از قبيلة بنى سراج يمنىِ منتسب به بنى قضاعه دعوت
كردند تا پاسداري از آن نواحى را برعهده گيرند. آنان نيز در منطقة وسيعى از
وادي بجانه كه ارش اليمن نام يافت، مستقر شدند (ابن عبدالمنعم، صفة...،
37). در 271ق/884م گروهى از اندلسيها به نام بحريون در ارش اليمن پياده
شدند (سالم، 22). ايشان كه با كشتيهايى كالا و مسافران را در طول سواحل
جنوبى اندلس و سواحل مغرب افريقا حمل مىكردند، زمانى در ارش اليمن پياده
شدند كه سواحل آن به سبب فتنه و آشوب حاكم بر اندلس، مورد بىتوجهى قرار
گرفته بود. آنان رفتهرفته در ارش اليمن مستقر شدند و حاكمان عرب آن را
بيرون راندند و باروي شهر را به هيأت شهر قرطبه بنا كردند. بحريون براي اين
كار از محمد بن عبدالرحمان اجازه خواستند. محمد چون گرفتار فرو نشاندن قيام
ابن حفصون (ه م) و مروان بود، درخواستشان را پذيرفت. در نتيجه بحريون
قلعههايى گرد بجانه بنا كردند و با عربهاي ساكن ارش اليمن وارد گفت و گو
شدند تا به ياري آنان حكومتى تشكيل دهند و با اجازة اميران قرطبه يعنى منذر
و برادرش عبدالله در 276ق/889م جمهوري بحريون را تأسيس كردند و شهر بجانه
را مركز آن قرار دادند (ابن عبدالمنعم، الروض...، 80؛ سالم و عبادي، 168).
جمهوري بحريون در اواخر سدة 3ق بيشتر از بربرها، مولّدون و مستعربون تشكيل
مىشد (عبادي، 344؛ لوي پرووانسال، «تاريخ...1»، .(II/155
بجانه پس از 37 سال استقلال نسبى در 310ق/922م جزو قلمرو امويان درآمد و در
نيمة سدة 4ق/10م هنوز شهرتش پابرجا بود (همان، ؛ II/22 2 ، EIهمانجا). اما در
344ق/955م عبدالرحمان سوم، المريه را پايتخت خود قرار داد و مردم بجانه به
تدريج به المريه نقل مكان كردند و بجانه كمكم از رونق افتاد، تا آنكه در
سدة 5ق/11م، به قريهاي كوچك تبديل شد و تنها مسجد جامع و ويرانههاي
بناهايى از آن ديار برجاي ماند (همانجا).
بجانه مسجد بزرگى داشت كه توسط عمر بن اسود در روزگار محمد ابن عبدالرحمان
ساخته شده بود. اين مسجد داراي گنبدي نيمكرهاي شكل، مركب از 11 طاق بود
كه بر ستونهايى حامل تكيه داشت. قسمت بالاي اين ستونها به نقشهاي بسيار
زيبا منقوش بود. در قسمت شرقى مسجد 3 رواق و در قسمت غربى آن 4 رواق
وسيعتر از رواقهاي شرقى بنا شده بود كه بر روي ستونهاي سنگى استوار بودند.
اين مسجد همچنين داراي چاهى با آب گوارا بود (ابن عبدالمنعم، صفة، 38؛
سالم، 21). حدود 5 كيلومتري شرق بجانه، معادن قابل ملاحظة مس، روي، سنگ
آهك و نيز چشمة آب گرم با خواص شفابخش وجود داشت كه آب آن از نظر طعم و
زلالى در اندلس بىنظير بود (ابن عبدالمنعم، الروض، 79؛ لوي پرووانسال،
«شبه جزيره...2»، .(49
مآخذ: ابن حوقل، محمد، صورةالارض، بهكوشش كرامرس، ليدن، 1938م؛ ابن
عبدالمنعم حميري، محمد، الروض المعطار، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1975م؛
همو، صفة جزيرة الاندلس (بخشى از الروض المعطار )، به كوشش لوي پرووانسال،
قاهره، 1937م؛ سالم، عبدالعزيز، تاريخ مدينة المرية الاسلامية، بيروت، 1969م؛
همو و احمد مختار عبادي، تاريخ البحرية الاسلامية فى المغرب و الاندلس،
بيروت، 1969م؛ عبادي، احمدمختار، فى التاريخ العباسى و الاندلسى، بيروت،
1972م؛ نيز:
2 ; L E vi-Proven 5 al, E., Histoire de l'Espagne musulmane, Paris, 1950; id, La
P E ninsule ib E rique au Moyen-age, Leiden, 1938.
ناديژدا خارچينكو