شماره مقاله:4497
بُجْنورْد، شهرستان و شهري در استان
خراسان.
شهرستان بجنورد: اين شهرستان در منتهىاليه شمال غربى خراسان واقع شده (
اطلس...،86)، و از شمال به طول 197 كم (سيديزاده، 4) با كشور تركمنستان و از
شرق با شهرستان شيروان، از جنوب شرقى با شهرستان اسفراين و از جنوب با
شهرستان جاجرم، و از غرب با شهرستان كلاله (استان گلستان) محدود است
(نقشه...).
شهرستان بجنورد تا پيش از دگرگونيهايى كه در 1376ش در تقسيمات كشوري به
عمل آمد، 245 ،17كم 2 مساحت ( جغرافيا...،1/621)و بالغبر 321
،415نفرجمعيتداشت( سرشماري...، شانزده)،اما در اين سال، نخست بخش جاجرم
كه به سطح شهرستان ارتقا يافته بود، مشتمل بر بخشهاي دشتكوه و مركزي، از
شهرستان بجنورد منتزع گرديد ( مجموعه قوانين، 1376ش، ص 146) و سپس در 1379ش
بخش مانه و سملقان با مركزيت آشخانه به شهرستان تبديل گرديد (همان،
1379ش، ص 1867) و در نهايت جمعيت اين شهرستان در 1380ش به 265 ،299نفر، و
مساحت آن به 560 ،6كم 2 كاهش يافت (نامة فرمانداري...) و امروزه بخشهاي راز
و جرگلان (582 ،50نفر) گرمخان (357 ،29نفر) و مركزي (584 ،61نفر) جزو قلمرو
اداري اين شهرستان به شمار مىروند (همانجا).
موقعيت طبيعى: بجنورد و آباديهاي تابع آن بر دامنههاي شمالى آلاداغ تكيه
دارند ( اطلس...،84) كه به صورت دنبالة كوههاي البرز به طول 170 كم و با
جهتى شمال غربى - جنوب شرقى در خراسان پيش مىرود. مهمترين رودخانة
شهرستان بجنورد، اترك است كه از بلنديهاي خاور قوچان سرچشمه گرفته، به
سوي شمال باختري جريان مىيابد و پس از عبور از شهرستانهاي قوچان و شيروان
وارد شهرستان بجنورد مىگردد و در مسير خود از خاور شهر بجنورد مىگذرد (جعفري،
102). در نواحى كوهستانى منطقه، جنگلهاي پراكنده، غالباً به صورت غيرانبوه
ديده مىشود (افشار، 2/979).
پيشينة تاريخى: درة رود اترك، در اواخر هزارة 2 قم نقش بسزايى در شكل گيري
مراكز جمعيتى ايفا كرده است. اقوام هند و اروپايى هنگامى كه از خاستگاههاي
خود به داخل ايران سرازير شدند، چه بسا كرانههاي اترك را براي اقامت
اختيار كردند و شايد بتوان بسياري از شهرها و آباديهاي دورههاي اشكانى و
ساسانى را در زير لايههاي آثار دوران اسلامى محدودة بجنورد جستوجو كرد (نك:
سيديزاده، 22). قدر مسلم اين است كه در دوران هخامنشى، سرزمين بجنورد،
بخشىاز ساتراپنشين پارت محسوبمىشدهاست ( مجموعهمقالات...،65) و احتمال
دادهاند كه مركز حكومت اشكانيان، پيش از شهر صد دروازه (دامغان) در ناحية
بجنورد يا قوچان بوده است (پيرنيا، 3/2642). در تقسيمات دوران بسط فرمانروايى
پارتيان، بجنورد در ناحية آستاونه يا آستابنه قرار داشته است (مشكور، 1/145).
بعدها در دوران اسلامى به نامهاي چرمقان (چرمغان) و جرمگان (جرمكان)
برمىخوريم كه گاه به عنوان شهري از اعمال نِسا (مقدسى، 2/436) و گاه
همچون شهركى از توابع نشابور نام برده مىشد ( حدودالعالم، 90) و جرمغان
همانجاست كه اكنون مركز شهرستان بر خرابههاي باستانى آن بنياد يافته است
و قدمت آن به دوران پيش از اسلام مىرسد (سيديزاده، 96).
تبارشناسى: ساكنان بومى خراسان غالباً از تبار اقوامى بودهاند كه به
زبانهاي ايرانى سخن مىگفتهاند (نك: تفضلى، 12). پس از ظهور اسلام نيز مردم
خراسان رواج دهندگان زبان پارسى دري بودهاند. در ادوار اسلامى تيرههاي
ترك زبان در خراسان استقرار يافتند و سپس در عصر صفوي، طايفههاي كرد به
دلايل سياسى و نظامى به ويژه در شمال خراسان مستقر شدند. سهم حوزة بجنورد
از اين جا به جاييها، ورود ترك تباران گرايلى و كردنژادان شادلو بود كه با
بوميان اصيل آن سامان درآميختند و بدينگونه سرزمينهاي پيرامون شهرستان
بجنورد، زيستگاه اقوام مختلفى گرديد كه هر كدام زبان و آيين و آدابِ قومى
خود را به گونهاي مسالمتآميز همچنان پاس مىدارند. در اين ميان عمدة
ساكنان منطقه را طوايف كُرد شادلو تشكيل مىدهند كه در 1009ق/ 1600م به
اشارة شاه عباس صفوي به اين حدود كوچ كردند ( دايرةالمعارف...؛اماناللهى،
234؛ توحدي، 9؛ اسكندربيك، 59؛ مقيمى، 27؛ ميرنيا، 12؛ سايكس، 18؛ پاپلى،
كوچنشينى...، 84؛ انوار، 537 - 538؛ كرزن، 262).
شهر بجنورد: اين شهر يكى از 73 شهر كنونى خراسان است (نامة استانداري...) كه
010 ،1متر از سطح دريا ارتفاع دارد و در 57 و 20 طول شرقى و 37 و 29 عرض
شمالى واقع است (پاپلى، فرهنگ...، 93؛ سيديزاده، 4، 14). جمعيت شهر بجنورد
در 1380ش بالغ بر 742 ،157نفر بوده است (نامة فرمانداري).
نامگذاري: نام شهر را بزنجرد، بيژنگرد، بوج نرد، بيژن يورت و بجنرد نيز
نوشتهاند (اعتمادالسلطنه، مرآة...، 1/270؛ اعتضادالسلطنه، 441؛ سيديزاده، 3؛
توحدي، همانجا). در فاصلة 3 كيلومتري شمال غربى شهر، آثار قلعة كهنى از اعصار
دور به چشم مىخورد كه كهنه كَند يا بيژن يورت ناميده مىشود كه به
احتمال بايد همان بيژن گرد باشد. اين شهر، روزگاري بر اثر زلزله ويران گرديد
و جاي خود را به بجنورد داد (شريعتى، 186؛ سيديزاده، 107).
به اعتبار اينكه واژة يورت و يورد، تركى - مغولى، و به معناي چراگاه دام،
قرارگاه ايل و طايفه است (معين، ذيل يورت)، مىتوان باور داشت كه اين
شهر در اواخر سدة 8ق پس از استقرار طوايف تيموري و گرايلى به جاي شهر كهن
گرمكان يا چرمغان پايهگذاري شده است.
شهر كنونى بجنورد در حدود سال 1100ق/1689م به وسيلة تولىخان دوم، يكى از
اميران كرد شادلو بنا شد و پس از آنكه در فتنة حسنخانِ سالار (1263ق/1847م)
به شدت آسيب ديد، بار ديگر به دست فرزندان تولىخان مرمت شد. ساختمان شهر
به ضرورت موقعيت تدافعى آن بههيأت قلعهاي با 4 دروازه و چندين برج و
خندقى بر پيرامون آن ساخته شده بود (اعتمادالسلطنه، مطلع...، 1/129؛ نيز نك:
سيديزاده، 26: نقشة بجنورد ترسيم مك گرگور، 1292ق/1875م). اما چنانكه گذشت،
پيش از شهر كنونى و حتى پيش از ظهور و سقوط بيژن يورت، مركز ناحيه جايى
مىبوده است به نام جرمگان كه در جريان حملة مغول ويران گرديد. تپة
باستانىِ چرمغان در كنارة شهر كنونى بجنورد، بازماندة ويرانههاي آن شهر است.
شهرت بجنورد در سدههاي پس از اسلام بيشتر از دو جهت بوده است: يكى آوازة
چمن كالپوش يا دشت شاه كه از مضافات بجنورد به حساب مىآمده، و قرارگاه
تمام كسانى بوده است كه مركز كشور را به قصد خراسان ترك مىكردهاند، از
جمله احمد تگودار، غازان خان، ابوسعيد بهادرخان، شاه اسماعيل، شاه عباس،
آغا محمدخان، فتحعلىشاه، عباس ميرزا و ناصرالدين شاه كه گاه با اقامتى
طولانى در چمن كالپوش آن را به نوعى مقر ييلاقى حكومت بدل مىكردهاند
(رشيدالدين، 190، 276؛ حكيمالممالك، 383، 386-387؛ مجموعه مقالات،
107،اعتمادالسلطنه، مرآة، 4/1558)؛ديگر از بابدرگيريهاي مستمر و خونين حاكمان
شهر با تركمانان مهاجم كه مدتهاي طولانى موجب آشفتگى منطقه و ماية نگرانى
دولت مركزي بوده است (شيبانى، 142؛ كرزن، 259-260؛ حكيمالممالك، 352-353؛
اعتمادالسلطنه، تاريخ...، 3/1895، مرآة، 1/274؛ مك گرگور، 2/259؛ موزر، 220؛
محمدكاظم، 1/55؛ فريزر، 368؛ «راهنما...1»، .(386
ويژگيهاي طبيعى: شهر بجنورد به گونهاي با ارتفاعات آلاداغ محاط شده است
كه موقعيت كلاردشت را در ارتفاعات البرز تداعى مىكند؛ با اين تفاوت كه
جنگلهاي پيرامونى بجنورد به انبوهى صفحات مازندران نيست (حكيمالممالك،
346-347). آب رودخانههاي عيناللطف، مهنان و چرمغان كه همگى از دامن
آلاداغ سرازير مىشوند، حوالى بجنورد را مشروب مىسازند (اعتمادالسلطنه، مطلع،
1/127- 128؛ لغتنامه... ).
آثار تاريخى: عمارتها، باغها، مساجد، آرامگاهها، برجها، قلعهها، سنگنگارهها،
رباطها و كاروانسراهاي بسياري در داخل شهر بجنورد و اطراف آن هنوز وجود دارد
كه عصر كنونى را سده به سده با دوران باستان پيوند مىدهد (سيديزاده، 24
بب)، اما از اين ميان عمارت حكومتى سردار مفخم بجنوردي كه به آينه خانه
مشهور است و اكنون در محوطة بيمارستان امام رضا(ع) قرار گرفته است و نيز
تپهها و قلعههاي باستانى نارين قلعه، چرمغان، بيژن يورت و هم بناي مزار
معصومزاده، ساختمانِ قجري بش قارداش (5 برادر)، مقبرة ميدان سرخ،
امامزاده اسفيدان، مسجد جامع شهر و عمارت خسروخان توجه گردشگران را بيشتر
به خود جلب مىكند (اعتمادالسلطنه، همان، 1/129-130؛ سيديزاده، 63، 69، 160،
170، جم؛ جغرافيا، 1/621 - 622؛ شريعتى، 187- 188).
از بزرگان اين سرزمين اسماعيل بجنوردي فيلسوف و عارف (د ح 1293ق)،
محمدتقى بجنوردي، فقيه (د 1314ق) و سيدحسن بجنوردي (1316- 1395ق)، فقيه،
اصولى، فيلسوف و اديب، از مراجع تشيع و صاحب آثار متعدد چون القواعد
الفقهيه و منتهى الاصول را مىتوان نام برد. عبدالحسين تيمورتاش
(1258-1312ش)، رجل سياسى و وزير دربار مقتدر رضاخان پهلوي نيز منسوب به اين
شهر است (بامداد، 2/239-243).
مآخذ: اسكندربيك منشى، عالم آراي عباسى، تهران، 1350ش؛ اطلس كامل
گيتاشناسى، تهران، 1364ش؛ اعتضادالسلطنه، عليقلى ميرزا، اكسير التواريخ، به
كوشش جمشيد كيانفر، تهران، 1370ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تاريخ منتظم
ناصري، به كوشش محمداسماعيل رضوانى، تهران، 1367ش؛ همو، مرآة البلدان، به
كوشش عبدالحسين نوايى و هاشم محدث، 1367- 1368ش؛ همو، مطلع الشمس، تهران،
1355ش؛ افشار سيستانى، ايرج، مقدمهاي بر شناخت ايلها، چادرنشينان و طوايف
عشايري ايران، تهران، 1360ش؛ اماناللهى بهاروند، سكندر، كوچنشينى در
ايران، تهران، 1360ش؛ انوار، عبدالله، تعليقات بر جهانگشاي نادري محمدمهدي
استرابادي، تهران، 1341ش؛ بامداد، مهدي، شرح حال رجال ايران، تهران،
1371ش؛ پاپلىيزدي، محمدحسين، فرهنگ آباديها و مكانهايى مذهبى كشور، مشهد،
1367ش؛ همو، كوچنشينى در شمال خراسان، ترجمة اصغر كريمى، تهران، 1371ش؛
پيرنيا، حسن، ايران باستان، تهران، 1362ش؛ تفضلى، احمد، تاريخ ادبيات
ايران پيش از اسلام، به كوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376ش؛ توحدي،
كليمالله، حركت تاريخى كرد به خراسان در دفاع از استقلال ايران، مشهد،
1359ش؛ جعفري، عباس، رودها و رودنامههاي ايران، تهران، 1376ش؛ جغرافياي
كامل ايران، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366ش؛ حدودالعالم، به كوشش
منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛ حكيم الممالك، علينقى، روزنامة سفر خراسان،
تهران، 1356ش؛ دايرة المعارف فارسى؛ رشيدالدين فضلالله، جامع التواريخ،
به كوشش عبدالكريم على اوغلى، باكو، 1957م؛ سايكس، پرسى، سفرنامه، ترجمة
حسين سعادت نوري، تهران، 1363ش؛ سرشماري عمومى و نفوس و مسكن (1375ش)،
نتايج تفصيلى، شهرستان بجنورد، مركز آمار ايران، 1376ش؛ سيديزاده، احسان و
علىاكبر عباسيان، بجنورد، گذرگاه شمالى خراسان، مشهد 1371ش؛ شريعتى، على،
راهنماي خراسان، تهران، 1363ش؛ شيبانى، ابراهيم، منتخب التواريخ، تهران،
1366ش؛ فريزر، جيمز بيلى، سفرنامه (سفر زمستانى)، ترجمة منوچهر اميري، تهران،
1364ش؛ كرزن، جرج، ايران و قضية ايران، ترجمة وحيد مازندرانى، تهران،
1363ش؛ لغتنامة دهخدا؛ مجموعه قوانين، سال 1376ش، نشرية روزنامة رسمى
جمهوري اسلامى ايران؛ همان، سال 1379ش؛ مجموعه مقالات سمينار دانشگاه آزاد
اسلامى واحد بجنورد، بجنورد، 1371ش؛ محمدكاظم، عالم آراي نادري، به كوشش
محمدامين رياحى، تهران، 1364ش؛ مشكور، محمدجواد، پارتيها يا پهلويان قديم،
تهران، 1350ش؛ معين، محمد، فرهنگ فارسى، تهران، 1360ش؛ مقدسى، محمد،
احسنالتقاسيم، ليدن، 1906م؛ مقيمى، محمداسماعيل، جغرافياي تاريخى شيروان،
مشهد، 1370ش؛ مك گرگور، سى. م.، شرح سفري به ايالت خراسان و شمال غربى
افغانستان، ترجمة اسدالله توكلى طبسى، مشهد، 1368ش؛ موزر، هنري، سفرنامة
تركستان و ايران، ترجمة على مترجم، به كوشش محمد گلبن، تهران، 1356ش؛
ميرنيا، على، ايلها و طايفههاي عشايري خراسان، تهران، 1369ش؛ نامة
استانداري خراسان، مورخ 26/9/80؛ نامة فرمانداري بجنورد، مورخ 21/9/81؛ نقشة
تقسيمات كشوري ايران، تهران، گيتاشناسى، شم 129؛ نيز:
The Middle East Intelligence Handbooks, 1943-1946 (Persia), London, 1987.
محمدرضا خسروي