شماره مقاله:4504
بُجَيْري، ابوحفصعمربنمحمد بنبجيربن حازمهمدانىسمرقندي (223-311ق/838
-923م)، محدث و مفسر ماوراءالنهر. در برخى از آثار نام نياي او به صورت
خازم آمده است (مثلاً نك: سمعانى، الانساب، 1/286؛ ابن عساكر، 13/349).
خاستگاه اصلى خاندان او قرية خُشوفَغَن (= رأس القنطره)، يكى از قراي سغد
بود و به همين سبب، به خشوفغنى نيز شهرت داشت (ياقوت،2/447). بجيري در
اينديار در خاندانى اهل علم (نك:سمعانى، همان، 1/286-287؛ ذهبى، المشتبه،
1/48-49) رشد كرد و ضمن آموزش علوم متداول نزد پدر، همراه او به سرزمينهاي
گوناگون اسلامى از جمله خراسان، بصره، كوفه، حجاز، شام و مصر سفر كرد و از
مشايخ بسياري دانش آموخت (نك: همو، تاريخ...، 419-420). سفرهاي فراوان او
براي طلب و استماع حديث، سبب گشت تا نويسندگان بعدي از او به عنوان
«رحّاله» ياد كنند (مثلاً ابن نقطه، 2/175). در ميان استادان بنام او افزون
بر پدرش، مىتوان از كسانى چون محمد بن بَشّار بُنْدار بصري (د 252ق/866م)،
محمد بن مُثَنّى بصري (د 252ق)، عيسى بن حمّاد مصري (د 248ق)، عمرو بن
على فلاّس بصري، عباس ابن وليد خلاّل (در دمشق)، ابوطاهر ابن سَرْح و
اسحاق بن شاهين واسطى ياد كرد (نك: بيهقى، 2/469؛ ابن عساكر، همانجا؛
ابنماكولا، 1/464؛ سمعانى، همان، 1/286؛ ابننقطه، 2/175- 176؛ ذهبى، سير...،
14/403).
بجيري كه ظاهراً بيشترين بهرة علمى را از محمد بن بشار برده است، خود به 3
دورة حضور در محضر شيخ اشاره كرده، و گفته است كه از وي بالغ بر 60 هزار
حديث شنيده بوده است (ابننقطه، 2/176-177؛ ذهبى، تاريخ، 420). عنايت
فراوان بجيري به طلب حديث و تحمل خبر، جايگاه حديثى وي را بدانجا رساند
كه نويسندگان بعدي، از او به عنوان ثبت، صدوق و حافظ ياد كردهاند (همو،
سير، 14/402؛ ابن نقطه، 2/175). توانايى بجيري در حديث به ويژه به سبب
مسافرتهاي فراوانش موجب علو اسانيد او بود و همين عوالى، بسياري كسان را
براي طلب حديث نزد او مىكشاند و ابوسعد ادريسى كه به سبب بُعد مسافت
نتوانسته بود از عوالى او بهره بَرَد، ناخرسند بود (نك: ذهبى، همان، 14/403).
در ميان شاگردان او مىتوان به ابن حبان، ابوبكر محمد بن على قفّال چاچى،
على بن بندار صيرفى، احمد بن جناح كُشانى، سهل بن سري بخاري، اعين بن
جعفر سمرقندي و ابونصر كَرْمينى اشاره كرد (ابنحبان، 8/57؛ بيهقى، سمعانى،
ابن عساكر، همانجاها؛ ابن نقطه، 2/176).
آثاري را براي بجيري برشمردهاند كه بيشتر آنها از ميان رفته است. مهمترين
اثر وي، مجموعهاي حديثى بوده است كه در منابع از آن با عناوينى چون
الجامع المسند، الجامع الصحيح، يا به طور مطلق الجامع و المسند ياد شده
است. نسخهاي خطى از اين اثر در كتابخانة ظاهرية دمشق نشان داده شده است
كه بر اساس اطلاعات نسخه شناختى، در شيوة تبويب با صحيح بخاري قابل قياس
است (نك: ظاهريه، 365؛ براي تداول آن، نك: سمعانى، همانجا، نيز التحبير،
2/87؛ ياقوت، همانجا). از ديگر آثار او مىتوان به المراسيل، التفسير (ابن
نقطه، همانجا) و جزئى حديثى (بغدادي، 1/361) اشاره كرد. كتاب التفسير او
انگيزة داوودي براي آوردن نام او در طبقات المفسرين بوده است (2/9؛ براي
محدثانى از فرزندان بجيري، نك: سمعانى، الانساب، 1/287).
مآخذ: ابنحبان، محمد، صحيح، به كوشش شعيب ارنؤوط، بيروت، 1408ق/ 1988م؛
ابنعساكر، على، تاريخ مدينة دمشق، عمان، دارالبشير؛ ابنماكولا، على،
الاكمال، به كوشش عبدالرحمان بن يحيى معلمى يمانى، حيدرآباد دكن، 1962م؛
ابن نقطه، محمد، التقييد، حيدرآباد دكن، 1404ق/1984م؛ بغدادي، ايضاح؛
بيهقى، احمد، السنن الكبري، حيدرآباد دكن، 1346ق؛ داوودي، محمد، طبقات
المفسرين، بيروت، 1403ق/1983م؛ ذهبى، محمد، تاريخ الاسلام، حوادث سالهاي
301-310، به كوشش عمر عبدالسلام تدمري، بيروت، دار الكتاب العربى؛ همو، سير
اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت، 1404ق/ 1984م؛ همو،
المشتبه، به كوشش على محمد بجاوي، قاهره، 1962م؛ سمعانى، عبدالكريم،
الانساب، به كوشش عبدالله عمر بارودي، بيروت، 1408ق/1988م؛ همو، التحبير،
به كوشش منيره ناجى سالم، بغداد، 1395ق/1975م؛ ظاهريه، خطى (حديث)،
البانى؛ ياقوت، بلدان.
فرامرز حاج منوچهري