دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 11

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 11

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بحرانى‌، هاشم‌جلد: 11نويسنده:  
 
 
شماره مقاله:4520















بَحْرانى‌، هاشم‌ بن‌ سليمان‌ بن‌ اسماعيل‌ حسينى‌ توبلى‌ (د 1107ق‌/ 1695م‌)،
محدث‌ و مفسر امامى‌. او از نوادگان‌ سيدمرتضى‌ علم‌ الهدي‌ است‌ و نسبش‌ به‌ واسطة
وي‌ به‌ امام‌ موسى‌ بن‌ جعفر(ع‌) مى‌رسد (افندي‌، 5/298). بحرانى‌ در خانواده‌اي‌
روحانى‌ در كَتكان‌ از قراي‌ توبلى‌، حاكم‌نشين‌ آن‌ روز بحرين‌، چشم‌ به‌ جهان‌
گشود (بحرانى‌، يوسف‌، 63). ولادت‌ او را در حدود سال‌ 1050ق‌/1640م‌ دانسته‌اند
(نك: ايرانيكا ).
دربارة استادان‌ او آگاهى‌ چندانى‌ در دست‌ نيست‌ و از ميان‌ آنان‌ تنها برخى‌ از
مشايخ‌ اجازة او شناخته‌ است‌. بحرانى‌ ظاهراً بخش‌ مهمى‌ از تحصيل‌ خود را در
موطنش‌ گذراند و آنگونه‌ كه‌ از برخى‌ شواهد برمى‌آيد، سفرهايى‌ نيز به‌ نجف‌ و
مشهد داشته‌ است‌. در مشهد محضر عبدالعظيم‌ بن‌ عباس‌ استرابادي‌، عالم‌ اخباري‌ از
شاگردان‌ شيخ‌ بهايى‌ را درك‌ كرد و از او اجازه‌اي‌ دريافت‌ داشت‌ (بحرانى‌،
هاشم‌، البرهان‌...، 4/551؛ نيز نك: ايرانيكا، كه‌ زمان‌ آن‌ را پيش‌ از 1074ق‌
دانسته‌ است‌) و در سفرش‌ به‌ نجف‌، از شيخ‌ فخرالدين‌ طريحى‌ رمّاحى‌ نيز
اجازه‌اي‌ دريافت‌ كرد (بحرانى‌، هاشم‌، مدينة...، 4/311-312).
او در بحرين‌ از موقعيت‌ ممتازي‌ برخوردار بود و بجز تأليف‌ و تدريس‌، زعامت‌ فقهى‌
و مرجعيت‌ دينى‌ - اجتماعى‌ را نيز برعهده‌ داشت‌ (بلادي‌، 139). از شاگردان‌ و
راويان‌ وي‌ كسانى‌ چون‌ حر عاملى‌ (نك: حر عاملى‌، 2/341)، محمود بن‌ عبدالسلام‌
مَعنى‌ بحرانى‌ (بحرانى‌، يوسف‌، 75؛ خوانساري‌، 8/183)، على‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌
راشد مَقابى‌ بحرانى‌ (آقابزرگ‌، الذريعة، 7/80، 85)، سليمان‌ بن‌ عبدالله‌ ستراوي‌
ماحوزي‌ (بلادي‌، همانجا؛ آقابزرگ‌، طبقات‌ ...، 810)، محمدعطار بغدادي‌
(حرزالدين‌، 2/329-330)، هيكل‌ بن‌ عبدعلى‌ اسدي‌ جزايري‌ (حسينى‌، تراجم‌...،
2/863) و شيخ‌ حسن‌ بحرانى‌ (همو، تلامذة...، 22) را نام‌ برده‌اند. فرزندان‌ او
عيسى‌ و محسن‌ نيز اهل‌ دانش‌ بوده‌اند (نك: افندي‌، 5/300).
بحرانى‌ مقام‌ قضا و رسيدگى‌ به‌ امور حسبه‌ را نيز برعهده‌ داشت‌ و به‌ سامان‌دهى‌
امور اجتماعى‌ مى‌پرداخت‌ و به‌ كار مظلومان‌ و ستمديدگان‌ رسيدگى‌ مى‌كرد. برخورد
پرصلابت‌ او با سلاطين‌ و حكام‌ بحرين‌ و مبارزة مجدانة او با ستم‌ و چپاول‌، و
پايداري‌ در امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منكر، محبوبيتى‌ عميق‌ در ميان‌ مردم‌ به‌
وي‌ بخشيده‌ بود (بحرانى‌، يوسف‌، 63؛ نيز نك: امين‌، 10/249).
به‌ رغم‌ تأليفات‌ فراوانى‌ كه‌ از او گزارش‌ شده‌ است‌ (بيش‌ از 75 اثر) و باوجود
جايگاه‌ اجتماعى‌ او به‌ عنوان‌ مرجعى‌ دينى‌، هيچ‌ رسالة فتوايى‌ يا نظرات‌ قاطع‌
فقهى‌ در لابه‌لاي‌ آثار او ديده‌ نشده‌ است‌ (همو، 10/249-250؛ قس‌: افندي‌،
5/300-301: دربارة كتاب‌ التنبيهات‌ در فقه‌ استدلالى‌). اين‌ نكته‌ گاه‌ نظرها را
به‌ سمت‌ كم‌ بودن‌ بضاعت‌ فقهى‌ او كه‌ در اكثر دورانها از مهم‌ترين‌ علوم‌
اسلامى‌ به‌ شمار مى‌آمده‌، برده‌ است‌؛ اما برخى‌ بر اين‌ عقيده‌اند كه‌ وي‌ بر
اثر تقوايى‌ كه‌ داشته‌، از نوشتن‌ رسالة فتوايى‌ خودداري‌ كرده‌، و به‌ جاي‌ آن‌
به‌ گزارشى‌ از مصادر فتوا در كتابهاي‌ خويش‌ يا در جواب‌ استفتائات‌ پرداخته‌
است‌؛ چنانكه‌ اين‌ روش‌ در تاريخ‌ فقه‌ اماميه‌ سابقه‌ دارد (نك: بحرانى‌، يوسف‌،
نيز آقابزرگ‌، همانجاها). وي‌ پس‌ از درگذشت‌ مرجع‌ دينى‌ بزرگ‌ وقت‌، محمد بن‌
ماجد ماحوزي‌، رياست‌ علمى‌ و مسند فتوايى‌ بحرين‌ را برعهده‌ گرفته‌، و مرجع‌
بزرگ‌ زمان‌ خويش‌ بوده‌ است‌ (بحرانى‌، يوسف‌، همانجا؛ امين‌، 10/249).
بحرانى‌ در 1107 يا 1109ق‌ وفات‌ يافت‌ و پيكرش‌ در توبلى‌، در گورستان‌ مشهور
«ماتينى‌»، به‌ خاك‌ سپرده‌ شد (بحرانى‌، يوسف‌، 64). مقبرة او بعدها زيارتگاه‌
خاص‌ و عام‌ بوده‌ است‌ (نك: امين‌، همانجا؛ قمى‌، 706).
علما و رجاليان‌ اماميه‌، او را بسيار ستوده‌، و از فضيلت‌ و مرتبت‌ او ياد
كرده‌اند كه‌ اولين‌ آنها شيخ‌ حر عاملى‌ (د 1114ق‌) از معاصران‌ او بوده‌ است‌
(نك: حر عاملى‌، همانجا). بحرانى‌ را به‌ سبب‌ تتبع‌ در اخبار معصومان‌(ع‌) همسنگ‌
علامة مجلسى‌ خوانده‌اند (بحرانى‌، يوسف‌، 63؛ خوانساري‌، 8/181) و در مراتب‌ ورع‌
و پرهيزگاري‌ او را از نمونه‌هاي‌ بارز دانسته‌اند (مثلاً بحرانى‌، يوسف‌، همانجا).

آثار: بحرانى‌ در بيشتر آثار خود به‌ حقانيت‌ اهل‌ بيت‌(ع‌) و دفاع‌ از مبانى‌
اعتقادي‌ شيعه‌ و حفظ اخبار روايت‌ شده‌ دربارة اهل‌ بيت‌(ع‌) پرداخته‌ است‌. تأكيد
او بر گرد هم‌ آوردن‌ اين‌ احاديث‌ - كه‌ نشان‌ از اهتمام‌ او بر تبليغ‌ و ترويج‌
افكار شيعه‌ دارد - مى‌تواند آيينه‌اي‌ از اوضاع‌ اجتماعى‌ و معتقدات‌ كلامى‌ عصر
وي‌ نيز باشد (براي‌ فهرستى‌ از آثار، نك: همو، 64 -66؛ افندي‌، 5/299-303).
آثار چاپ‌ شدة بحرانى‌ بجز البرهان‌ فى‌ تفسير القرآن‌، اينهاست‌: ترتيب‌ التهذيب‌
(تهران‌، 1392ق‌). حلية الابرار فى‌ احوال‌ محمد و آله‌ الاطهار (تهران‌، 1411ق‌؛
قم‌، 1396ق‌). معالم‌ الزلفى‌ فى‌ معارف‌ النشأة الاولى‌ و الاخري‌ (تهران‌،
1288ق‌). غاية المرام‌ و حجة الخصام‌ فى‌ تعيين‌ الامام‌ من‌ طريق‌ الخاص‌ و
العام‌، شامل‌ احاديث‌ فريقين‌ در فضايل‌ اميرالمؤمنين‌ و ائمة طاهرين‌ (ع‌)
(تهران‌، 1272ق‌). مدينة المعاجز، در معجزات‌ ائمة اثنا عشر(ع‌) (تهران‌، 1300ق‌).

البرهان‌ كه‌ يكى‌از مهم‌ترين‌تفاسير روايى‌شيعى‌ است‌،در موضوعات‌ علوم‌ شرعى‌،
قصص‌، اخبار نبوي‌ و مهم‌تر از همه‌ فضايل‌ اهل‌ بيت‌(ع‌) و تناسب‌ آنها با آيات‌
قرآنى‌ گرد آمده‌ است‌ (نك: 1/4).
بحرانى‌ در البرهان‌، تنها به‌ ذكر روايات‌ و اخبار بسنده‌ كرده‌، و سلسله‌ اسناد
احاديث‌ ضبط شده‌ و احاديث‌ اهل‌ سنت‌ را به‌ صورت‌ جداگانه‌ در پايان‌ هر بخش‌
آورده‌ است‌. او كتاب‌ تفسير خود را بيان‌ تأويل‌ آيات‌ مى‌داند (همانجا) و منظور
وي‌ از تأويل‌ دقيقاً احاديث‌ نقل‌ شده‌ از امامان‌ معصوم‌ (ع‌) و ذكر فضايل‌ آنان‌
است‌. وي‌ در خلال‌ تفسير خود توضيحى‌ بر مطالب‌ جمع‌آوري‌ شده‌، نيفزوده‌ است‌،
اما در مقدمة مفصلى‌ كه‌ پيش‌ از تفسير آورده‌، ديدگاهها و تحليل‌ خود از تفسير و
مبانى‌ آن‌ را وصف‌ كرده‌ است‌ (همان‌، 1/2- 5). مقدمة ديگري‌ نيز بر كتاب‌ او توسط
ابوالحسن‌ شريف‌ عاملى‌ اصفهانى‌ (د 1138ق‌ يا 1140ق‌) با عنوان‌ «تفسير مرآة
الانوار و مشكاة الاسرار» نگارش‌ يافته‌ است‌.
بحرانى‌ در مقدمة خود بر البرهان‌ تأكيد مى‌كند كه‌ علوم‌ قرآنى‌ جايى‌ جمع‌ و
متمركز نمى‌شود، مگر نزد اوصياي‌ پيامبر(ص‌)، و بجز ائمة اطهار(ع‌) هيچ‌كس‌ را
ياراي‌ آن‌ نيست‌ كه‌ تفسيري‌ از قرآن‌ ارائه‌ دهد (همان‌، 1/2). آنگاه‌ اعتراضى‌
جدي‌ به‌ تفاسير رايج‌ در عصر خود مانند كشاف‌ زمخشري‌ و تفسير بيضاوي‌ وارد مى‌كند
و آنها را به‌ سبب‌ غفلت‌ از فضايل‌ اهل‌ بيت‌(ع‌) به‌ رغم‌ تأكيد پيامبر(ص‌) مذمت‌
مى‌نمايد و حديثى‌ از ابن‌ مَغازلى‌ از ابن‌ عباس‌ از پيامبر(ص‌) نقل‌ مى‌كند كه‌
يك‌ چهارم‌ قرآن‌ دربارة اهل‌ بيت‌(ع‌) است‌؛ اهل‌ بيتى‌ كه‌ «اهل‌ الذكر»، «راسخ‌
در علم‌» و عالم‌ به‌ تأويل‌ قرآنند (همان‌، 1/4).
وي‌ در 16 باب‌ مسائل‌ قرآنى‌ و ديدگاههاي‌ تفسيري‌ خود را بيان‌ مى‌كند و فضاي‌
حاكم‌ بر اين‌ ابواب‌ و مقدمات‌ بيان‌ اختصاص‌ تفسير به‌ ائمة اطهار(ع‌) است‌ و
صريحاً در باب‌ ششم‌ ديگران‌ را از دست‌ زدن‌ به‌ تفسير نهى‌ مى‌كند. هرچند تعبير
او از تفسير در اينجا به‌ تأويل‌ بسيار نزديك‌ شده‌ است‌. در باب‌ پانزدهم‌ به‌
بيان‌ همبستگى‌ عترت‌ و قرآن‌ و تأكيد بر اينكه‌ باطن‌ و علم‌ قرآن‌ نزد ائمه‌(ع‌)
است‌، مى‌پردازد. باب‌ آخر مقدمه‌، يعنى‌ باب‌ شانزدهم‌ معرفى‌ منابع‌ وي‌ و ارائة
برخى‌ اصطلاحات‌ رايج‌ تفسيري‌ است‌؛ بى‌ آنكه‌ تعريفى‌ از هيچ‌ يك‌ از اين‌
اصطلاحات‌ از قبيل‌ ناسخ‌ و منسوخ‌، محكم‌ و متشابه‌، عام‌ و خاص‌، و تقديم‌ و
تأخير ارائه‌ دهد و بدين‌گونه‌، زمينه‌ را براي‌ وارد شدن‌ در تفسير آيات‌ و بيان‌
احاديثى‌ در ذيل‌ آيه‌، يا آيات‌ منتخب‌ هموار مى‌سازد. حسى‌ كه‌ به‌ فضاي‌ تفسير
البرهان‌ غلبه‌ دارد، حاكى‌ از دفاعى‌ كلامى‌ براي‌ اثبات‌ حقانيت‌ و معرفى‌ فضايل‌
اهل‌ بيت‌(ع‌) است‌.
مآخذ: آقابزرگ‌، الذريعة، همو، طبقات‌ اعلام‌ الشيعة، قرن‌ 12ق‌، به‌ كوشش‌ علينقى‌
منزوي‌، تهران‌، 1372ش‌؛ افندي‌، عبدالله‌، رياض‌ العلماء، به‌ كوشش‌ احمد حسينى‌،
قم‌، 1401ق‌؛ امين‌، محسن‌، اعيان‌ الشيعة، بيروت‌، 1987م‌؛ بحرانى‌، هاشم‌،
البرهان‌ فى‌ تفسير القرآن‌، بيروت‌، 1403ق‌/1983م‌؛ همو، مدينة المعاجز، به‌ كوشش‌
عزت‌الله‌ مولايى‌، قم‌، 1413ق‌؛ بحرانى‌، يوسف‌، لؤلؤة البحرين‌، به‌ كوشش‌ محمد
صادق‌ بحرالعلوم‌، نجف‌، 1386ق‌؛ بلادي‌ بحرانى‌، على‌، انوار البدرين‌، قم‌،
1407ق‌؛ حرز الدين‌، محمد، معارف‌ الرجال‌، قم‌، 1405ق‌؛ حر عاملى‌، محمد، امل‌
الا¸مل‌، به‌ كوشش‌ احمد حسينى‌، بغداد، 1385ق‌؛ حسينى‌، احمد، تراجم‌ الرجال‌،
قم‌، 1414ق‌؛ همو، تلامذة المجلسى‌، قم‌، 1410ق‌؛ خوانساري‌، محمدباقر، روضات‌
الجنات‌، قم‌، 1391ق‌؛ قمى‌، عباس‌، الفوائد الرضوية، تهران‌، 1327ق‌؛ نيز: .
Iranica
مهدي‌ مطيع‌

 






/ 524