شماره مقاله:4539
بَحيرِ بْنِ وَرْقاءِ صَريمى (د 81ق/700م)، از سرداران دورة اموي در خراسان.
وي از تيرة بنى صريم بن مُقاعِس از قبيلة بنى تميم بود (ابن حزم، 218). در
پارهاي منابع، نام وي بُجَير ضبط شده است (مثلاً نك: بلاذري، 415؛ ابن
حزم، همانجا). همة شهرت بحير به دورة فعاليتش در خراسان و اوج نزاعهاي
قبيلهاي در آنجا باز مىگردد.
در جريان جنگها و درگيريهاي عبدالله بن زبير با بنىاميه بر سر خراسان،
عبدالله بن زبير عبدالله بن خازم سُلَمى را به ولايت خراسان گماشت. نخست
بنى تميم او را در جنگ با بنى ربيعه و اوس بن ثعلبه ياري كردند و چون
خراسان به اطاعت عبدالله درآمد، وي با بنى تميم بدرفتاري آغاز كرد. از اين
رو، گروهى از آنان در هرات سر به شورش برداشتند و محمد فرزند عبدالله را كه
والى هرات بود، در 65ق/685م به قتل رساندند (بلاذري، 414- 415؛ طبري،
5/623؛ نيز نك: گرديزي، 242). از آن پس، درگيري و كشمكش در خراسان ميان بنى
تميم و عبدالله بن خازم - در واقع جنگ ميان امويان و زبيريان - ادامه
يافت (نك: طبري، 5/624 - 625).
به گزارش گرديزي (ص 243)، سرانجام، عبدالملك بن مروان در 71ق/690م بحير
بن ورقاء را كه از زبيريان روي برتافته، و در شمار جنگاوران بود (طبري،
5/624)، به حكومت خراسان گماشت؛ اما مورخان ديگر به حكومت بحير بر خراسان
تصريح نكردهاند. بحير در 72ق در رأس سپاهى از بنى تميم طوس را تصرف كرده،
روي به ابرشهر (نيشابور) نهاد و عبدالله بن خازم را از آنجا راند. عبدالله
به ترمذ، و از آنجا به مرو گريخت و به قصد انتقامجويى گروهى از بنى تميم
را كشت. بحير به تعقيب وي پرداخت و در نزديكى مرو با او جنگيد، سپس او را
به همراه دو فرزندش عنبسه و يحيى به قتل رساند (73ق). آنگاه قاصدي روانة
شام كرد تا خبر قتل عبدالله بن خازم را به عبدالملك بن مروان برساند
(بلاذري، 415-416؛ طبري، 6/176-177، 199).
زمانى كه بحير سرگرم جنگ و گريز با عبدالله بن خازم بود، بُكير بن وشاح (ه
م) والى مرو از اطاعت عبدالله بن زبير سر برتافت و عبدالملك نيز او را به
ولايت خراسان گماشت (همانجا). به روايتى بكير كه خود را در خطر ديد، بحير را
آزاد كرد و با پرداخت مبلغى هنگفت با او از در مصالحه درآمد. بحير پس از
آزادي به استقبال اميه شتافت و در نزديكى نيشابور به خدمت او درآمد
(همانجا). اميه نيز او را به رياست شرطه گماشت و بحير تا 77ق بر اين منصب
بود (همو، 6/201، 315-316؛ ابن اعثم، 5/349).
در 77ق/696م چون اميه قصد گشودن بخارا كرد، بكير بن وشاح در مرو مردم را
برضد او شوراند. اميه دست از بخارا برداشت و روي به سوي مرو نهاد و بكير را
دستگير كرد، اما بحير كه از بكير كينه به دل داشت، با موافقت - يا حتى امرِ
- اميه او را به قتل رساند (بلاذري، 416-417؛ طبري، 6/315-317، 331؛ نيز نك:
ابن عساكر، 9/163).
پس از اميه، بحير به خدمت مهلب بن ابى صفره والى جديد خراسان درآمد، اما
چندي بعد گروهى از بنى عوف بن كعب همپيمان شدند تا انتقام خون بكير را
بگيرند. از اين رو، در 81ق يكى از ايشان كه توانسته بود اعتماد بحير را جلب
كند، در اردوگاه مهلب در مرو، بحير را كاردي زد كه بر اثر آن به قتل رسيد
(طبري، 6/332-333؛ نويري، 21/229).
مآخذ: ابن اعثم كوفى، احمد، الفتوح، به كوشش على شيري، بيروت، 1411ق/
1991م؛ ابن حزم، على، جمهرةانساب العرب، بيروت، 1403ق/1983م؛ ابن عساكر،
على، تاريخ مدينة دمشق، عمان، دارالبشير؛ بلاذري، احمد، فتوح البلدان، به
كوشش دخويه، ليدن، 1866م؛ طبري، تاريخ؛ گرديزي، عبدالحى، زينالاخبار، به
كوشش عبدالحى حبيبى، تهران، 1363ش؛ نويري، احمد، نهاية الارب، به كوشش
على محمد بجاوي، قاهره، 1396ق/1976م. عنايتالله فاتحىنژاد