شماره مقاله:4552
بُخاري، باقربن عثمان، از صوفيان قرن 11ق/17م شبه قارة هند و مؤلف كتاب
جواهر الاوليا. نياكان او در بخارا مىزيستند و در سدة 7ق، يكى از اجداد او، سيد
جلال بخاري (د 690ق/1291م) از بخارا به نواحى شمال غربى شبه قاره آمد و
در قرية اُچ، واقع در استان پنجاب مسكن گزيد (بخاري، 10، 553؛ غلام سرور،
31). از نياكان بخاري كسانى چون سيد جلال بخاري و فرزندش سيد احمد كبير و
فرزند وي سيد جلال، ملقب به مخدوم جهانيان و جهانگشت (707- 785ق/
1307-1383م)، از بزرگان صوفية هند بودند و بيشتر به طريقة سهرورديه تعلق
داشتند (بخاري، 10، 11، 13، 294). گويا سيدجلال جهانگشت، در سفري به دهلى،
خرقة سلسلة چشتيه را نيز از دست شيخ نصيرالدين محمود چراغ دهلى دريافت
نموده است (همو، 11، 501، 505).
از احوال بخاري آگاهى چندانى در دست نيست. ظاهراً او در اچ، موطن اجدادي
خويش به دنيا آمده، و در همانجا زيسته، و درگذشته است؛ چنانكه وجود مزار وي
در آنجا گواه اين معنى است. چنين به نظر مىرسد كه بخاري مقدمات علوم را
زير نظر پدر خويش، عثمان بن داوود بخاري به انجام رسانيده، و علاوه بر پدر،
از شخص ديگري به نام سيد شمس الدين مخدوم امام بخاري گجراتى، از اولاد
سيد جلال جهانگشت نيز كسب دانش كرده است (همو، 113). بخاري پس از سپري
كردن دوران تحصيل، دست ارادت به پدر خويش داد و خرقة خلافت از وي گرفت
(همو، 296).
از شاگردان بخاري اين اشخاص نامشان در جواهر الاوليا آمده است: 1. سيد احمد
بن سيد كبير (همو، 240)؛ 2. سيد على اكبر بن سيد حامد قتال بخاري، مؤلف
باقرالانوار و نيز فوايد البخاري (همو، 127، 237)؛ 3. سيد محمدبن سيد يوسف (همو،
240)؛ 4. محمد على بن عبدالواسع صوفى كه اولين نسخة كتاب جواهر الاوليا را
تحرير كرد (همو، 39، 92، 553).
بخاري جواهر الاوليا را در فضيلت سورهها و آيههاي قرآن، اسماء باري تعالى،
احوال و القاب پيامبر اكرم (ص) و مطالب ديگري در اين زمينهها، به زبان
فارسى تأليف نموده است. كتاب در 5 «جواهر» ترتيب يافته كه شامل مجموعة
متنوعى است از موضوعات ياد شده و نيز ادعيه و اوراد و آدابى كه به گمانِ
مؤلف، مأثور از بزرگان دين و طريقت بوده است. اين كتاب را غلام سرور بر
اساس 3 نسخة خطى (نك: غلام سرور، 5 - 28) تصحيح كرده، و به ضميمة مقدمهاي
مبسوط، در 1355ش/1976م در اسلام آباد پاكستان به چاپ رسانيده است. بخش
بسيار بزرگى از اين كتاب مشتمل است بر اوراد و افسونهايى كه غالباً به سحر
و جادو نزديكند و جنبة بسيار عاميانه و خرافى دارند. مؤلف در مواردي نيز فضايل
و كراماتى به اجداد خود نسبت داده، و در ضمن مطالب، روايات و حكاياتى نقل
كرده است كه هيچ گونه مأخذ و سندي ندارند. بخشهايى از اين كتاب به ذكر
اسامى نحويان، محدثان، راويان، قاريان و عارفان اختصاص يافته است و به
نظر مىرسد كه مؤلف فهرستهايى از اسامى دانشمندان در رشتههاي گوناگون در
دست داشته، و مطالب خود را به ترتيب از آنها اخذ كرده است.
نثر فارسى كتاب جواهر الاوليا ساده و عاميانه است، ولى در عين حال، مؤلف
به صورتى گسترده، لغات و تركيبات عربى در نوشتة خويش وارد نموده است
(مثلاً نك: ص 8، 217، 235، 278، 393، 483- 486؛ غلام سرور، 111 بب ). نثر عربى
كتاب نيز در مواردي كه نوشتة خود مؤلف است، ناپخته و پرغلط است و نشان از
اطلاع اندك او از قواعد صرفى و نحوي و اسلوب نگارش عربى دارد، و معلوم
مىشود كه اطلاع او در اين موارد محدود به اوراد و اذكار و آيات قرآنى بوده
است. بخاري در اين كتاب گاهى اشعاري از ساختههاي خود آورده (ص 275، 315-
317، 321، 514، جم) كه غالباً عاري از لطف معنا و تناسب وزن است.
به استناد وقايعى كه در جواهر الاوليا آمده است، مىتوان تاريخ تأليف آن
را در ميانة سالهاي 1070 تا 1098ق تخمين زد (نك: ص 239، 333، 549؛ غلام سرور،
79-82). و هم از اين روست كه مىتوان يقين كرد تاريخ درگذشت بخاري بعد از
جمادي الثانى 1098 بوده است.
بخاري در اين كتاب از برخى ديگر از تأليفات خويش نام برده است، از جمله:
اكبر جلالى (ص 261)، باقر المرادات (ص 551)، و خمس الانوار (ص 111، 320).
مآخذ: بخاري، باقر، جواهر الاوليا، به كوشش غلام سرور، اسلام آباد، 1355ش/
1976م؛ غلام سرور، مقدمة جواهر الاوليا، اسلام آباد، 1355ش/1976م.
عبدالامير جابري زاده