شماره مقاله:4623
بَدْرُالدّينِ جاجَرْمى (د 686ق/1287م)، فرزند عمر، متخلص به بدر و بدر
جاجرمى، از شعراي فارسى سراي نامدار سدة 7ق/13م وي در جاجرمِ خراسان متولد
شد، اما تاريخ تولدش روشن نيست. در آغاز جوانى و در روزگار حكمرانى
بهاءالدين جوينى (د 678ق) بر اصفهان و عراق عجم، رهسپار اصفهان شد و در آنجا
با برخورداري از لطف و حمايت بهاءالدين و فرزندش، رشد و تربيت يافت و
ملكالشعرا لقب گرفت (دولتشاه، 164؛ كاشفى، 288؛ اوحدي، 188؛ هدايت، 1/433؛
صفا، 3(1)/560).
بدرالدين در اصفهان با شعرايى مانند امامى هروي و ركنالدين قبايى، همنشين
بود. او را همچنين از شاگردان مجدالدين همگر و معجري دانستهاند (دولتشاه،
130، 164؛ انصاري، 36؛ اقبال، 1/537 - 538؛ صفا، 3(1)/559). بدرالدين به
سعدالدين حمّويى (د 650ق)، از مشايخ بزرگ صوفية عصر، اعتقاد و ارادت بسيار
داشت و در قصيدهاي كه در رثاي او سروده، از وي با عنوان «مهدي معظّم» و
«قطب اعظم» و نظاير آن ياد كرده است (نك: جاجرمى، 2/821 -822؛ صفا،
3(1)/562).
او همچنين از مداحان خاندان جوينى، به ويژه خواجه شمسالدين صاحب ديوان
(د 683ق)، عطاملك جوينى (د 681ق) و بهاءالدين محمد بود و قصايد بسياري در
ستايش و رثاي اين خاندان سرود (اوحدي، همانجا؛ آذر، 74؛ صفا، 3(1)/560) كه از
آن ميان، يك رباعى در مدح خواجه شمسالدين و يك قصيده در مدح بهاءالدين،
از شهرت بيشتري برخوردار است (نك: دولتشاه، 83، 164- 165). فرزند بدرالدين،
يعنى محمد جاجرمى هم از فضلاي نامدار اواخر سدة 8ق و صاحب كتاب مونس
الاحرار فى دقائق الاشعار است كه از حيث اشتمال بر بسياري از اشعار
بدرالدين و معاصرانِ او حائز اهميت است (نك: جاجرمى، 1/60، 130، جم؛ صفا،
3(1)/561 -563؛ قس: نفيسى، 1/176، 204).
از سرودههاي فخري اصفهانى و سعدالدين ورّاق در سوگ بدرالدين، برمىآيد كه
وي اندكى پس از مجد همگر و امامى هروي، در اصفهان درگذشته است (نك:
جاجرمى، 2/837؛ مهدوي، 198-199؛ قريب، 224).
بدرالدين ازشاعرانمتوسط زبانفارسى است. وي درقصيدهسرايى پيرو شاعران سدة
6ق خراسان است. با اينهمه، در اشعار او از جهت واژگان، روانى و نرمى زبان
و به كارگيري به افراط صنايع بديعى، نشانههاي سبك عراقى آشكار است. اين
نكته به زادگاه بدر در خراسان و نيز اقامت او در اصفهان و آشناييش با سبك
عراقى مرتبط است؛ به خصوص كه قرن 7ق دورة رواج و رونق سبك عراقى به
شمار مىرود (نك: جاجرمى، 1/15-16، 24- 25، 2/961- 965، جم؛ قس: نفيسى، 1/74-
75، 162؛ صفا، 3(1)/563). علاقة وافر بدرالدين را به آوردن صنايع بديعى، از
ويژگيهاي شعر وي شمردهاند و آن را موجب شهرت و اعتبارش دانستهاند
(دولتشاه، 164)؛ هرچند كه همين ويژگى تا حد بسياري شعر او را از لطافت و
خيالانگيزي تهى ساخته است (نك: جاجرمى، صفا، همانجاها).
آثار:
1. ديوان، كه شمار ابيات آن را در حدود 4 هزار تخمين زدهاند (نفيسى، 1/162؛
صفا، 3(1)/562). از اين ديوان نسخهاي در دست نيست. اشعار پراكندة او در
تذكرهها ديده مىشود، به ويژه شمار قابل توجهى از اين اشعار شامل قصيده،
غزل، قطعه، مسمط و رباعى، در مونسالاحرار آمده است (نك: جاجرمى، 1/15، 24،
103، جم؛ صفا، 3(1)/562 - 563).
2. اختلاجات اعضاء، يا اختلاج، اختلاج نامه، منظومه در اختلاجات، رسالهاي
منظوم و در بعضى نسخهها آميخته به نثر در قالب مثنوي و در حدود 220 بيت،
دربارة جهيدن برخى از اندامها و اعضاي بدن همراه با تعبير اين حركات و
پيشگويى برپاية آنها. از اشارة بدرالدين در آغاز اين منظومه روشن مىشود كه
وي يك متن منثور دربارة اختلاجات اعضاء در دست داشته، و همان را به نظم
كشيده، و شرح و توضيح داده، ولى به مؤلف اصلى آن اشارهاي نكرده است.
در پايان برخى نسخهها، تاريخ نظم، 675ق آمده است (دولتشاه، همانجا؛
آقابزرگ، 19/110-111؛ منزوي، خطى مشترك، 1/390-391). در مونس الاحرار نمونة
نسبتاً كاملى از اين اثر موجود است (جاجرمى، 2/861 - 885)؛ همچنين نسخههاي
متعددي از اين اثر در كتابخانههاي ايران و پاكستان نگهداري مىشود (منزوي،
همانجا، نيز خطى، 1/464- 465؛ قس: ملى تبريز، 1/30-31، 3/1052-1053).
3. ترجمة قصيدة نونية عنوان الحكم. قصيدة معروف نونيه در 60 بيت از ابوالفتح
بستى (د 401ق) در نكوهش دنياست و بدرالدين آن را به فارسى در قالب قصيده
ترجمه كرده است (دولتشاه، همانجا؛ اعتمادالسلطنه، 1/116؛ II/640-642 ؛ GAS,
نك: دانشپژوه، 629 - 632: متن كامل ترجمه و معرفى 3 نسخة خطى). اين ترجمه
ضمن ديوان شمس المناقب سروش اصفهانى در 1300ق در تهران به چاپ رسيده
است.
4. اختيارات قمر، قصيدهاي است در 32 بيت كه نمونة كامل آن را پسرش در
مونس الاحرار آورده است (جاجرمى، 2/1218-1221).
مآخذ: آذربيگدلى، لطفعلى، آتشكده، به كوشش جعفر شهيدي، تهران، 1337ش؛
آقابزرگ، الذريعة؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مطلعالشمس، تهران، 1362ش؛ اقبال
آشتيانى، عباس، تاريخ مفصل ايران، از حملة چنگيز تا تشكيل دولت تيموري،
تهران، 1347ش؛ انصاري كازرونى، ابوالقاسم، مرقوم پنجم كتاب سُلّم
السموات، به كوشش يحيى قريب، تهران، 1340ش؛ اوحدي بليانى، محمد، عرفات
العاشقين، نسخة خطى كتابخانة ملى ملك، شم 5324؛ جاجرمى، محمد، مونس الاحرار،
به كوشش صالح طبيبى، تهران، ج 1، 1337ش، ج 2، 1350ش؛ دانشپژوه،
محمدتقى، «ترجمة قصيدة نونية عنوان الحكم»، مجلة دانشكدة ادبيات، تهران،
1345-1346ش، دورة 14؛ دولتشاه سمرقندي، تذكرةالشعراء، تهران، 1338ش؛ صفا،
ذبيحالله، تاريخ ادبيات در ايران، تهران، 1366ش؛ قريب، يحيى، تعليقات بر
مرقوم پنجم كتاب سلم السموات (نك: هم، انصاري كازرونى)؛ كاشفى، على،
لطائف الطوائف، به كوشش احمد گلچين معانى، تهران، 1352ش؛ ملى تبريز، خطى؛
منزوي، خطى؛ همو، خطى مشترك؛ مهدوي، مصلحالدين، تذكرة القبور، اصفهان،
1348ش؛ نفيسى، سعيد، تاريخ نظم و نثر در ايران و در زبان فارسى، تهران،
1344ش؛ هدايت، رضاقلى، مجمعالفصحا، به كوشش مظاهر مصفا، تهران، 1336ش؛ نيز:
GAS.
ليلا پژوهنده