شماره مقاله:4958
بَغْشور، شهركى كهن كه امروزه خرابههاي آن در نزديكى قلعة مور در
افغانستان قرار دارد. اين شهر در 1ق/52م توسط احنف بن قيس ه م به جنگ
گشوده شد و وي احشام شهر را به غنيمت با خود برد بلاذري، 06؛ ابن اثير،
الكامل، /25-26.
بغشور در سدة ق/0م از توابع گنج رستاق به شمار مىرفته، و با آنكه در
بيابانى خشك و بىآب و علف واقع بوده، هواي آن معتدل و خاكش حاصلخيز
وصف شده است. كشاورزي در آن به صورت ديم بوده، و كشتزارها، باغها و
تاكستانهاي ديمى بسيار داشته است. آب آشاميدنى آن نيز از چاهها تأمين
مىشده است اصطخري، 66؛ ابنحوقل، /41؛ حدود العالم، 3؛ ادريسى، /75؛ ياقوت،
/94.
اين شهر همچون پوشنگ از بَبَن كوچكتر، و مساحت آن نيم فرسنگ در نيم
فرسنگ بوده است ابن حوقل، همانجا؛ اصطخري، 68-69. فاصلة آن تا هرات مرحله
بوده، و به سبب واقع شدن ميان هرات و مرورود همو، 66، 85؛ مقدسى، 08، 49،
از مراكز بازرگانى به شمار مىرفته است ادريسى، همانجا.
در 85ق/95م به فرمان امير نوح دوم سامانى سبكتكين براي مقابله با ابوعلى
سيمجور و ابوالحسن فائق تا ناحية بغشور لشكركشى كرد عتبى، 85؛ نيز نك: مدرس،
79. در 58ق/066م الب ارسلان سلجوقى اين شهر را به صورت اقطاع به مسعود
بن ارتاش واگذارد ابن اثير، همان، 0/0.
مقارن حملة مغول اين شهر از توابع بادغيس به شمار مىآمد و شهري آباد بود
حافظ ابرو، 3، اما به گفتة ياقوت كه آنجا را در 16ق/219م ديده بوده، بغشور
پيش از حملة مغولان رو به خرابى نهاده بوده است همانجا. تا پيش از ويرانى،
اين شهر در حدود 0 تا 0 هزار نفر جمعيت داشته است حافظ ابرو، همانجا. سپاهيان
مغول بر سر راه خود به مرو، از بغشور گذشتند و كشتار و خرابى بسياري به بار
آوردند نك: همانجا؛ جوينى، /17- 18؛ رشيدالدين، /19.
بغشور پس از اين حملات به كلى ويران شد و امروزه ويرانههاي آن در ناحية
كشك، در نزديكى آبادي قلعة مور در محوطة وسيعى به چشم مىخورد كه در وسط
اين محوطه بر روي تپة مصنوعى و بلندي آثارقلعهاي كهن كه با آجر ساخته
شده، نمايان است مايل هروي، 7؛ لسترنج، .413
منسوبان به اين شهر، معروف به بَغَوي بودهاند سمعانى، الانساب، /73؛ ابن
اثير، اللباب، /33 و بزرگانى از اين شهر برخاستهاند كه از آن جملهاند:
ابومنصور بغوي، صاحب بريد نيشابور ابن حوقل، همانجا، ابوالحسن على بن ابى
بكر، مقري و صوفى بغوي سمعانى، التحبير، /97، ابومحمد حسين بن مسعود بغوي ه
م، از محدثان و فقهاي شافعى اواخر سدة و اوايل سدة ق قزوينى، 30، ابوالفضل
بغوي و ابوالفتح بغوي سمعانى، همان، /5، 50.
مآخذ: ابن اثير، الكامل؛ همو، اللباب، قاهره، 357ق؛ ابن حوقل، محمد، صورة
الارض، به كوشش كرامرس، ليدن، 939م؛ ادريسى، محمد، نزهة المشتاق، بيروت،
989م؛ اصطخري، ابراهيم، مسالك الممالك، به كوشش دخويه، ليدن، 927م؛
بلاذري، احمد، فتوح البلدان، به كوشش دخويه، ليدن، 865م؛ جوينى، عطاملك،
تاريخ جهانگشاي، به كوشش محمد قزوينى، ليدن، 911م؛ حافظ ابرو، عبدالله،
جغرافيا، به كوشش غلامرضا مايل هروي، تهران، 349ش؛ حدود العالم، به كوشش
منوچهر ستوده، تهران، 363ش؛ رشيدالدين فضلالله، جامع التواريخ، به كوشش
محمد روشن و مصطفى موسوي، تهران، 373ش؛ سمعانى، عبدالكريم، الانساب، به
كوشش عبدالرحمان معلمى يمانى، حيدرآباد دكن، 963م؛ همو، التحبير، به كوشش
منيره ناجى سالم، بغداد، 975م؛ عتبى، محمد، «تاريخ يمينى»، ضمن شرح
اليمينى الفتح الوهبى از منينى، قاهره، 286ق؛ قزوينى، زكريا، آثار البلاد،
بيروت، 984م؛ مايل هروي، غلامرضا، تعليقات بر جغرافيا نك: هم، حافظ ابرو؛
مدرس رضوي، محمدتقى، تعليقات بر تاريخ بخارا ي نرشخى، تهران، 363ش؛
مقدسى، محمد، احسن التقاسيم، به كوشش دخويه، ليدن، 906م؛ ياقوت، بلدان؛
نيز:
Le Strange, G., The Lands of the Eastern Caliphate, London, 1966.
احمد آريننيا