دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 12

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بَكْري‌، ابوالنجم‌ محمد توفيق‌ بن‌ على‌ بن‌ محمد 287-351ق‌/ 870-932م‌، اديب‌،
شاعر، صوفى‌ و اشراف‌زادة متدين‌ و دولتمرد مصري‌. وي‌ از يك‌ سو به‌ خليفه‌ ابوبكر
منسوب‌، و از سويى‌ سبباً به‌ خاندان‌ امام‌ حسن‌ بن‌ على‌ع‌ وابسته‌ است‌ فهمى‌،
2-3؛ عقاد، 3.
بكري‌ در قاهره‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود و پس‌ از طى‌ آموزشهاي‌ اوليه‌، در مدرسه‌اي‌
كه‌ خديو توفيق‌ براي‌ فرزندان‌ خويش‌ تأسيس‌ كرده‌ بود، به‌ تحصيل‌ پرداخت‌ فهمى‌،
7- 8؛ اما اين‌ مدرسه‌ در 302ق‌/885م‌ تعطيل‌ شد و او ناچار با آموزگارانى‌ كه‌ به‌
خانه‌ مى‌آمدند، به‌ تحصيل‌ ادامه‌ داد و در 889م‌ موفق‌ به‌ اخذ مدرك‌ پايان‌ دورة
دبيرستان‌ شد و سپس‌ چندي‌ در خدمت‌ شيخ‌ ازهر انبابى‌ درس‌ خواند و از او «اجازه‌»
دريافت‌ داشت‌ دسوقى‌، /21. افزون‌ بر اينها، بكري‌ با دانشهاي‌ نوين‌ آشنا شد و
زبانهاي‌ خارجى‌، به‌ ويژه‌ فرانسه‌ را نيز در كنار علوم‌ عربى‌ و دينى‌ نيك‌
آموخت‌ فهمى‌، 4؛ جندي‌، 6؛ داغر، /07؛ كردعلى‌، /4؛ عقاد، همانجا.
از همان‌ دوران‌ كودكى‌ رقابت‌ ميان‌ بكري‌ و عباس‌ حلمى‌ كه‌ بعدها خديو مصر نك:
309-332ق‌/892-914م‌ شد، آغاز گرديد فهمى‌، 9؛ جندي‌، همانجا. از قضا در 309ق‌، 2
روز پس‌از مرگ‌ خديو توفيق‌ و انتصاب‌ عباس‌ حلمى‌ به‌ حكومت‌ مصر نك: حلمى‌، 5، 6،
عبدالباقى‌، برادر ارشد بكري‌ نيز از دنيا رفت‌ و تمامى‌ مناصب‌ وي‌ به‌ صورت‌
موروثى‌ به‌ بكري‌ منتقل‌ شد فهمى‌، 2-7؛ زيدان‌، 32-33؛ قس‌: جندي‌، همانجا؛ نيز
نك: يونگ‌، .125-128 به‌ اين‌ ترتيب‌، كرسيهاي‌ «رياست‌ سادات‌ بكريه‌»، «رياست‌
صوفيه‌» و «نقابت‌ اشراف‌» از طرف‌ عباس‌ حلمى‌ دوم‌ به‌ وي‌ تفويض‌ شد و نيز
به‌عنوان‌ عضو دائم‌ در مجلس‌ قانون‌گذاري‌ و مجمع‌ عمومى‌ انتخاب‌ گرديد. علاوه‌
بر اين‌، خلعت‌ رسمى‌ درجة اول‌ و نشان‌ عالى‌ درجة دوم‌ نيز به‌ وي‌ اعطا شد
فهمى‌، 2؛ دسوقى‌، /22؛ جندي‌، همانجا.
وي‌ از همان‌ آغازِ كار با انتشار مقاله‌اي‌ با عنوان‌ «اصلاح‌ الطرق‌ الصوفيه‌» در
روزنامة المؤيد به‌ اصلاح‌ قواعد دست‌ و پاگير و تشريفات‌ زايد دست‌ زد و كوشيد با
تدوين‌ كتابهايى‌ ويژة آموزش‌ صوفيان‌ همچون‌ التعليم‌ و الارشاد نك: دنبالة مقاله‌
تعليمات‌ صوفيه‌ را منضبط سازد فهمى‌، 9-1؛ دسوقى‌، /24؛ يونگ‌، .132-136
حضور فرهنگهاي‌بيگانه‌ در مصر و شام‌،و شيوع‌ واژه‌هاي‌اروپايى‌، بكري‌ را به‌ فكر
اصلاح‌ زبان‌ و ايجاد انجمنى‌ در جهت‌ رفع‌ اين‌ معضل‌ ترغيب‌ كرد. به‌ همين‌ سبب‌،
نخستين‌ جلسة «فرهنگستان‌ زبان‌ و ادب‌ عربى‌» در منزل‌ بكري‌ تشكيل‌ شد. اعضاي‌
اين‌ مجلس‌ بزرگانى‌ چون‌ شنقيطى‌، محمدعبده‌، حفنى‌ ناصف‌ و... بودند و رياست‌
اولين‌ جلسه‌ را بكري‌ خود برعهده‌ داشت‌ فهمى‌، 1 -3؛ مغربى‌، 08-09. از اهداف‌
اين‌ فرهنگستان‌، پالايش‌ زبان‌، معادل‌يابى‌ و وضع‌ واژه‌هاي‌ عربى‌ به‌ جاي‌
واژه‌هاي‌ دخيل‌ بود فهمى‌، 3 - 5.
سفر به‌ اروپا در 311ق‌/893م‌ او را در آراء و نظريات‌ خود در زمينة اصلاح‌گرايى‌
استوارتر كرد. ديدار از شهرهاي‌ بزرگى‌ همچون‌ پاريس‌، وين‌ و استانبول‌، و به‌
ويژه‌ ديدار او با سيدجمال‌الدين‌ افكار تازه‌اي‌ در او ايجاد كرد كه‌ خود
پايه‌هاي‌ اولية تأليف‌ المستقبل‌ للاسلام‌ او را تشكيل‌ داد؛ در سفر به‌ استانبول‌
بود كه‌ مورداستقبال‌ سلطان‌ عبدالمجيد قرار گرفت‌ و نشان‌ اول‌ عثمانى‌ به‌ وي‌
اعطا شد همو، 2-0؛ دسوقى‌، /22.
هم‌زمان‌ با كابينة جديد مصطفى‌ فهمى‌ در اواخر سال‌ 895م‌، محمدتوفيق‌ بكري‌ براي‌
اصلاح‌ مقررات‌، به‌ منظور كسب‌ استقلال‌، سخت‌ كوشيد، اما اصلاحات‌ پيشنهادي‌ وي‌
از نظر نخست‌ وزير قابل‌ پذيرش‌ نبود يونگ‌، .136 عباس‌ حلمى‌ كه‌ از
بلندپروازيهاي‌ بكري‌ براي‌ كسب‌ اعتبار سياسى‌ سخت‌ نگران‌ شده‌ بود، موجبات‌
استعفاي‌ بكري‌ را از مقام‌ نقابت‌ اشراف‌ فراهم‌ آورد و بكري‌ مجبور شد در همان‌
سال‌ از آن‌ مقام‌ كناره‌گيري‌ كند فهمى‌، 2؛ دسوقى‌، همانجا؛ بدين‌ترتيب‌، روابط
ميان‌ خديوو بكري‌ رو به‌ وخامت‌ گذارد. بحران‌ اين‌ روابط با قصيده‌اي‌ كه‌ بكري‌
در 315ق‌/897م‌ در وصف‌ پيروزي‌ سلطان‌ عبدالحميد عثمانى‌ در جنگ‌ يونان‌ سروده‌، و
موفق‌ به‌ دريافت‌ نشان‌ گرديده‌ بود، بيشتر شد بيطار، 30-32؛ نيز نك: دسوقى‌، /33.
افزون‌ بر اين‌، قصيده‌اي‌ هم‌ در ذم‌ خديو در روزنامة الصاعقه‌ چاپ‌ شد كه‌ ظاهراً
به‌ تحريك‌ بكري‌ سروده‌ شده‌ بود جندي‌، 7 - 8؛ صبري‌، /14- 15.
اين‌ عوامل‌ و عوامل‌ ديگري‌ كه‌ يكى‌ پس‌ از ديگري‌ رخ‌ داد، سبب‌ شد بكري‌ گرفتار
محاكمات‌ قضايى‌ گردد. در اين‌ ميان‌، حمايت‌ انگليس‌ از مخالفان‌ خديو كاملاً
آشكار بود؛ چه‌، لرد كرومر كنسول‌ انگليس‌ در مصر رسماً از بكري‌ در برابر خديو
حمايت‌ كرد حسين‌، /10-11. اگرچه‌ بكري‌ با نفوذ رسمى‌ تركان‌ بيشتر موافق‌ بود، با
اين‌حال‌، با هرگونه‌ وابستگى‌ مخالفت‌ مى‌كرد و داعية «مصر از آن‌ِ مصريان‌» شعار
هميشگى‌ او بود همو، /4، 5 -6؛ جندي‌، 7.
خديو براي‌ بهبود اوضاع‌، سياست‌ خود را تغيير داد و به‌ ملت‌گرايان‌ روي‌ آورد
فهمى‌، 02-03. با بهبود روابط خديو و بكري‌، نقابت‌ اشراف‌ در 321ق‌/903م‌ دوباره‌
به‌ بكري‌ تفويض‌ شد. بدين‌ترتيب‌، بكري‌ در سياست‌ خديو وارد شد. از جملة اقدامات‌
او در اين‌ زمان‌ مى‌توان‌ به‌ تلاش‌ وي‌ در خلع‌ مفتى‌ مصر محمد عبده‌ كه‌ سخت‌
مورد حمايت‌ لرد كرومر بود، اشاره‌ كرد دسوقى‌، /22؛ يونگ‌، 85 ? S , 2 .EIشايد از
همين‌رو بود كه‌ در نامة سرگشاده‌ به‌ وليعهد انگلستان‌ هنگام‌ بازديد از مصر جانب‌
احتياط را رعايت‌ كرد فهمى‌، 4- 5؛ مجاهد، /49.
بكري‌ كه‌ خود را سخت‌ متعهد به‌ اسلام‌ مى‌دانست‌، به‌ پيشنهاد اسماعيل‌ گاسپرالى‌
براي‌ شرح‌ احوال‌ او، نك: II/979-981 , 2 در 907م‌ همايشى‌ با عنوان‌ «المؤتمر
الاسلامى‌ العام‌» متشكل‌ از 0 تن‌ از دانشمندان‌ و نويسندگان‌ تشكيل‌ داد. يكى‌ از
موضوعات‌ موردبحث‌ كنفرانس‌ بررسى‌ علل‌ عقب‌ماندگى‌ مسلمانان‌ بود فهمى‌، 4 - 5؛
جندي‌، 1-2؛ يونگ‌، 86 ? حاشية .255
هنگامى‌ كه‌ اِلدن‌ گرست‌ جانشين‌ لرد كرومر شد، توانست‌ حمايت‌ عباس‌ حلمى‌ را در
تأييد سياست‌ انگليس‌ به‌ دست‌ آورد. در نتيجه‌ از 907م‌ به‌ بعد روابط بكري‌ و
خديو رو به‌ تيرگى‌ گراييد فهمى‌، 06-07 و با انتخاب‌ حسين‌ كامل‌ به‌ سمت‌ رياست‌
مجلس‌ قانون‌گذاري‌، بكري‌ ناچار به‌ استعفا شد و از طرفى‌ رياست‌ طريقه‌ هاي‌
صوفيه‌ را نيز به‌ پسر برادرش‌ عبدالحميد بكري‌ سپرد همو، 10- 11.
زندگى‌ علمى‌ و سياسى‌ بكري‌ چندان‌ به‌ درازا نكشيد و عملاً از 911م‌ به‌ بعد با
ترك‌ سمتهاي‌ متعدد سياسى‌، اجتماعى‌ و فرهنگى‌ از صحنة سياست‌ پرتلاطم‌ مصر دور شد
جندي‌، 6. نگرانيها و عدم‌ امنيت‌، او را چنان‌ دچار اوهام‌ نمود كه‌ حتى‌ به‌
نزديك‌ترين‌ اعضاي‌ خانوادة خود نيز اعتماد نداشت‌. به‌ ناچار او را در 912م‌ به‌
بيمارستانى‌ در لبنان‌ منتقل‌ كردند. بكري‌ بيش‌ از 6 سال‌ در بيمارستان‌ بستري‌
بود، در حالى‌ كه‌ مصر با بحرانهاي‌ عظيمى‌ دست‌ و پنجه‌ نرم‌ مى‌كرد، و شگفت‌
آنكه‌ پس‌ از سالها از مردي‌ پر جلال‌ و جبروت‌، مجنون‌ ژوليده‌اي‌ مانده‌ بود كه‌
حتى‌ مصر نيز او را از ياد برده‌ بود. وي‌ با تلاش‌ دوستانش‌، به‌ ويژه‌ يوسف‌
سركيس‌ در 347ق‌/928م‌ با تنى‌ رنجور به‌مصر بازگشت‌ و در وطن‌ خود درگذشت‌ جندي‌،
2-3؛ فهمى‌، 12-17.
بكري‌ را مى‌توان‌ يكى‌ از آخرين‌ نمايندگان‌ سبك‌ كلاسيك‌ ادب‌ عرب‌ به‌ شمار
آورد. وي‌ به‌ سبك‌ شعراي‌ عباسى‌ شعر مى‌سرود و در نثر شيوة مقامات‌ حريري‌ را
برگزيده‌ بود: نثري‌ مصنوع‌، پر تكلف‌ و ملال‌آور كه‌ خاطرة نثر شعرگونه‌ = سجع‌ را
تداعى‌ مى‌كرد براي‌ اطلاع‌ بيشتر، نك: عقاد، 8-0؛ دسوقى‌، /11؛ نيز براي‌
نمونه‌هايى‌ از نظم‌ و نثر وي‌، نك: بكري‌، «آيات‌...»، 26-29، «وصف‌...»، 03 -04.

آثار:
الف‌ - چاپى‌: . اراجيز العرب‌ . اين‌ اثر با مقدمه‌اي‌ در باب‌ «رجز» آغاز مى‌شود
و با شرح‌ و تفسير معانى‌ و لغات‌ غريب‌ِ گزيده‌هايى‌ از رجزسرايان‌ عرب‌ ادامه‌
مى‌يابد نك: ص‌ . برخى‌ از قصايد اين‌ مجموعه‌، در ديوانى‌ گردآوري‌ نشده‌ است‌
شيخو، 83. اين‌ كتاب‌ در قاهره‌ 313ق‌/895م‌ و 346ق‌/927م‌ به‌ كوشش‌ محمد حجاج‌
كتبى‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌. . بيت‌ السادة الوفائية، در تاريخ‌ سادات‌ وفايى‌
قاهره‌، 323ق‌. . بيت‌ الصديق‌، در تاريخ‌ سادات‌ بكري‌ از ايام‌فتوح‌تا
زمان‌مؤلف‌قاهره‌،323ق‌/905م‌. . التعليم‌ و الارشاد. اين‌ كتاب‌ِ آموزشى‌، در
حقيقت‌ به‌ سفارش‌ بكري‌ و توسط يكى‌ از رجال‌ صوفيه‌ تأليف‌ شده‌ است‌ قاهره‌،
317ق‌. . سحر البلاغة، با شرح‌ عثمان‌ شاكر قاهره‌، 344ق‌/926م‌. . صهاريج‌ اللؤلؤ،
جُنگ‌ گونه‌اي‌ از نظم‌ و نثر متقدمان‌، پرتكلف‌، با الفاظ غريب‌ همراه‌ با شرح‌
احمد بن‌ امين‌ شنقيطى‌ و ابوبكر محمدلطفى‌ مصري‌ قاهره‌، 906م‌، 907م‌ و 917م‌. .
فحول‌ البلاغة، گزيده‌هايى‌ از اشعار تن‌ از بزرگان‌ شعر و ادب‌ عصر عباسى‌ قاهره‌،
313ق‌. . المستقبل‌ للاسلام‌ . وي‌ در اين‌ اثر علاوه‌ بر پرداختن‌ به‌ دغدغه‌هاي‌
كشورهاي‌ اسلامى‌ و چشم‌انداز آينده‌ به‌ نقش‌ چشم‌گير فرقه‌هاي‌ صوفى‌ در انتشار
اسلام‌ در طول‌ سدة 9م‌ در افريقا نيز مى‌پردازد قاهره‌، 310ق‌ و 368ق‌.
ب‌ - خطى‌: . تراجم‌ بعض‌ رجال‌ الصوفية . وي‌ در اين‌ اثر شرح‌ احوال‌ 6 تن‌ از
بزرگان‌ صوفيه‌ را گردآوري‌ نموده‌ است‌. نسخه‌اي‌ از اين‌ اثر در دارالكتب‌ موجود
است‌ دارالكتب‌، /4. . نشأة التصوف‌ و الصوفية . از اين‌ كتاب‌ نيز نسخه‌اي‌ در
همان‌جا موجود است‌ همان‌، /68.
مآخذ: بكري‌، محمدتوفيق‌، «آيات‌ الفصاحة العربية»، المقتطف‌، قاهره‌، 317ق‌/
900م‌، س‌ 4، شم ؛ همو، اراجيز العرب‌، قاهره‌، 346ق‌؛ همو، «وصف‌ مصر»، المقتطف‌،
318ق‌/900م‌، س‌ 5، شم ؛ بيطار، عبدالرزاق‌، حلية البشر، به‌ كوشش‌ محمد بهجت‌
بيطار، دمشق‌، 380ق‌/961م‌؛ جندي‌، انور، اعلام‌ و اصحاب‌ اقلام‌، قاهره‌، 968م‌؛
حسين‌، محمدمحمد، الاتجاهات‌ الوطنية فى‌ الادب‌ المعاصر، بيروت‌، 403ق‌/982م‌؛
حلمى‌، عباس‌، عهدي‌ مذكرات‌، ترجمة جلال‌ يحيى‌، قاهره‌، 413ق‌/993م‌؛ دارالكتب‌،
فهرست‌؛ داغر، يوسف‌ اسعد، مصادر الدراسة الادبية، بيروت‌، 983م‌؛ دسوقى‌، عمر، فى‌
الادب‌ الحديث‌، قاهره‌، 970م‌؛ زيدان‌، جرجى‌، «تاريخ‌ التمدن‌ الاسلامى‌»،
المؤلفات‌ الكاملة، بيروت‌، 402ق‌/982م‌، ج‌ 1؛ شيخو، لويس‌، تاريخ‌ الا¸داب‌
العربية فى‌ الربع‌ الاول‌ من‌ القرن‌ العشرين‌، بيروت‌، 926م‌؛ صبري‌، محمد،
الشوقيات‌ المجهولة، بيروت‌، دارالمسيره‌؛ عقاد، عباس‌ محمود، شعراء مصر و بيئاتهم‌
فى‌ الجيل‌ الماضى‌، بيروت‌، منشورات‌ المكتبة العصريه‌؛ فهمى‌، ماهر حسن‌،
محمدتوفيق‌ البكري‌، قاهره‌، 967م‌؛ كردعلى‌، محمد، المذكرات‌، دمشق‌، 367ق‌/
948م‌؛ مجاهد، زكى‌ محمد، الاعلام‌ الشرقية، بيروت‌، 994م‌؛ مغربى‌، عبدالقادر،
«مجامعنا اللغوية و اوضاعها»، مجلة المجمع‌ العلمى‌ العربى‌، دمشق‌، 367ق‌/948م‌،
س‌ 3، شم ؛ نيز:
EI 2 ; EI 2 , S; Jong, F. de, 6 uruq and 6 uruq-Linked Institutions in
Nineteenth Century Egypt, Leiden, 1978.
ايران‌ناز كاشيان‌
 






/ 282