شماره مقاله:5032
بَلَطى، ابوالفتحتاجالدينعثمانبنعيسىبنمنصور 24- 99ق/130- 203م،
اديب، شاعر و نحوشناس.
بلطىاصلاً از مردمبَلَد يا بَلَط بهزباننبطى: قفطى، /44، از
مناطقشمالىموصلبود ياقوت، بلدان، /21؛ ابنشاكر، /6 و بههمانجا منسوبشد
عمادالدين، خريدة ...، /85؛ قس: ابنحجر، /50: بُليطى. نامنياياو راهيجوننيز
آوردهاند ابنشاكر،همانجا. از دورانكودكىو تحصيلاتوياطلاعدقيقىدر دستنيست،
اما نامملكالنحاة ابونزار د 68ق، ابندهاند 69قو ابنحكيمعراقىد 67قرا در
برخىمنابعبهعنواناستادانويياد كردهاند غسانى، 79؛ ذهبى، 96؛ ياقوت، ادبا،
2/42. بهرهمنديبلطىاز دو استاد نخستكاملاً از نظر تاريخىمعقولمىنمايد؛ زيرا
مىدانيمابندهانه ماز 44قبهموصلرفتو تا پايانعمر در همانجا ماند و نيز
ابونزار ه مهممدتىبعد رو بهموصلآورد و تا 49قدر آنجا زيستبهجتاثري، /0.
اما سببو تاريخانتقالبلطىاز موصلبهشامكهابنحكيمعراقىدر آنجا مقامداشت،
بر ما روشننيست. احتمالمىرود كهويدر اثناياقامتدر دمشقنزد
ابنحكيمبهتحصيلپرداختهباشد عماد الدين، همانجا؛ چه، غسانىهمانجا به
نقلروايتبلطىاز ابنحكيماشارهكردهاست.
آشنايىبلطىبا عمادالدينكاتبكهبىشكپساز 62قو تصديديوانانشاء دمشقبود نك:
عمادالدين، مقدمه...، 2 -3، 5، خود سببپيوستنويبهقاضىفاضلو
دستگاهايوبيانشد نك: دنبالة مقاله. عمادالدينعزيمتبلطىبهمصر را همزمانبا
فتحمصر و آغاز حكومتصلاحالدينبر آنديار، يعنى64قدانستهاست خريدة ، همانجا؛
نك: ابناثير، 1/42.
اعتبار ايناديبنحويچنانبود كهصلاحالديناو را بهعنواناستاد نحو و قرائتدر
جامعمصر گمارد و مقرريماهانهايبرايشتعيينكرد عمادالدين، ياقوت، همانجاها.
قفطىكهخود بلطىرا در مصر ديدهاست، از تبحر ويدر علومنحو وعروضو
توجهشاگردانبهاوحكايتمىكند/45؛ ياقوت، همان،2/44.ملاقاتعمادالديننيز با
بلطىدر ربيعالا¸خر 72/اكتبر 176 در مصر، و نيز اشعاريكهبلطىدر
مدحقاضىفاضلسروده، گواهدوستىميانآناناستعمادالدين، همان، /85-87،89-91؛
ابوشامه، /43؛ ياقوت، همان، 2/47-51، 53.
ياقوتبهنقلاز شريفادريسىكهنزد بلطىدرسخوانده، سيمايظاهرياو را
كهبهكلىاز عامة مصريانمتفاوتبود، وصفكردهاستنك: همان، 2/43-44. او در
بذلهگويىبىپروا بود و در بادهنوشىافراط مىكرد، با اينحال، او را
مرديگوشهنشينو منزوينيز دانستهاند همان، 2/42، 24- 46؛ ابنشاكر، /6، 7. گويا
ويهرگز همسريبرنگزيد، زيرا در مصر آوازهخوانىرا با آگاهىو
گواهىشاهدانعادلبهعنوانوارثخويشمعرفىكرد برايتفصيلبيشتر، نك: ياقوت،
همان، 2/46. شايد سبباينگوشهنشينىرا
بتوانمرگحاميانقدرتمنديچونصلاحالديند 89ق، عمادالدينكاتبد 97قو
قاضىفاضلد 96قدانستقس: I/366 , ، GAL كه سبب را روي آوري بلطى به هرزه
درايى و خمر آورده است. گوشه نشينى لاجرم به گمنامى انجاميد، چندان كه
شاگردش شريف ادريسى گفته است تا روز پس از مرگ هم كسى از وفاتش آگاه نشد
ياقوت، همان، 2/42.
ياقوت ضمن بر شمردن آثار بلطى همان، 2/46-47، قطعة 2 بيتى او را كه صنعت
لزوم مالايلزم در آن به كار رفته، نقل كرده، و افزوده است كه مىتوان
قافيههاي آن را به اعراب خواند همان، 2/58- 66؛ نيزنك: ابن حجر، /50-51.
حدود نيم قرن بعد سيوطى همان قصيده را در 5 بيت همراه با شرح آن نقل
كرده، و آن را به سبب چند گونگى اعراب، به نقل از خود بلطى القصيدة
الحرباوية خوانده است /63- 68. از آن پس اين نام بر قصيده باقى ماند نك:
حاجى خليفه، /337.
بلطى مانند بيشتر شاعران زمان خود، سخت در پى آرايههاي لفظى مرسوم و
تكراري و تقليدي بود و همين لفظ پردازيها كار او را در گزينش واژگان شعري،
به خصوص قوافى به تنگنا مىكشانيد، چندان كه شعر او چه از نظر مضامين و چه
از نظر ساخت واژگانى از هر گونه ارزش هنري تهى گرديد به عنوان نمونه، نك:
ابياتى كه در مدح قاضى فاضل سروده است: عمادالدين، همان، /89-91. در كار
نحو نيز تنها مىدانيم كه بلطى به تلفيق دو مكتب كوفه و بصره گرايش داشت
ياقوت، همان، 2/44.
تنها اثر برجاي مانده از بلطى القصيدة الحرباوية يا ميميه است كه نبهان آن
را بر پاية نسخة ظاهريه، در مجلة مجمع اللغة العربية دمشق 392ق/972م به چاپ
رسانيده است. علاوه بر اين، شرحى از اين قصيده در كتابخانة آستان قدس
رضوي نگاهداري مىشود نك: آستان...، 53.
آثار يافت نشده: . اخبار المتنبى نك: ياقوت، همان، 2/46؛ II/486 .GAS, .
اختصارالاغانى، كه قفطىهمانجا آن رانيكوترين اختصار دانسته است. . التصحيف
و التحريف. . تعليل العبادات ياقوت، همان، 2/47. . السير فىالنحو غزي، /55.
. العروض الصغير ياقوت، همان، 2/46. . العروض الكبير، كه ظاهراً ابن شاكر
همانجا آن را در 00 برگ ديده بوده است نيز نك: ياقوت، همانجا. زيدان نيز به
بخشى از كتاب بلطى در عروض اشاره مىكند كه در كتابخانة دانشگاه آكسفرد
نگاهداري مىشود 4/97، اما در هيچ يك از فهارس نشانى از آن به دست نيامد. .
العظات الموقظات. . علم اشكال الخط. 0. المستزاد على المستجاد من فعلات
الاجواد ياقوت، همان، 2/46-47. 1. المدخر، يا المفخر للمفتخر فى علم البديع
بغدادي، /53. 2. النير المنيرفى العربية ياقوت، همان، 2/46؛ ابن شاكر، /7.
مآخذ: آستان قدس ف، فهرست؛ ابن اثير، الكامل؛ ابن حجر عسقلانى، احمد، لسان
الميزان، حيدرآباددكن، 330ق؛ ابن شاكر، محمد، فوات الوفيات، به كوشش محمد
محيى الدين عبدالحميد، قاهره، 951م؛ ابوشامه، عبدالرحمان، كتاب الروضتين
فى اخبار الدولتين، به كوشش ابوسعود افندي، قاهره، 287ق؛ بغدادي، هديه؛
بهجت اثري، محمد، حاشيه بر خريدة القصر نك: هم، عمادالدين كاتب؛ حاجى خليفه،
كشف؛ ذهبى، محمد، تاريخ الاسلام، حوادث 91 -00ق، به كوشش عمر عبدالسلام
تدمري، بيروت، 417ق/997م؛ زيدان، جرجى، المؤلفات الكاملة، بيروت،
دارالجيل؛ سيوطى، الاشباه والنظائر فى النحو، حيدرآباددكن، 361ق؛ عمادالدين
كاتب، محمد، خريدة القصر، ج، به كوشش محمد بهجت اثري، بغداد، 396ق /976م،
ج، بهكوشش شكري فيصل، دمشق، 378ق/959م؛ همو، مقدمه بر «البرق الشامى»،
همراه سنا البرق الشامىِ بنداري، به كوشش رمضان ششن، بيروت، 971م؛ غزي،
محمد، ديوانالاسلام، به كوشش سيد كسروي حسن، بيروت، 411ق/990م؛ غسانى،
ملك اشرف، العسجد المسبوك، به كوشش شاكر محمود عبدالمنعم، بيروت/بغداد،
395ق/975م؛ قفطى، على، انباه الرواة، به كوشش محمدابوالفضل ابراهيم،
قاهره/ بيروت، 406ق/986م؛ ياقوت، ادبا؛ همو، بلدان؛ نيز:
GAL; GAS.
ايرانناز كاشيان