دائرة المعارف بزرگ اسلامی جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دائرة المعارف بزرگ اسلامی - جلد 12

مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بشر بن‌مروان‌جلد: 12نويسنده: علي بهراميان 
 
 
شماره مقاله:4900














بِشْرِ بْن‌ِ مَرْوان‌ د 4 يا 5ق‌/93 يا 94م‌، مُكنّى‌ به‌ ابومروان‌، حاكم‌
عراق‌ در دوره‌اي‌ از خلافت‌ عبدالملك‌ بن‌ مروان‌ اموي‌.
بشر يكى‌ از فرزندان‌ مروان‌ بن‌ حكم‌ د 5ق‌/85م‌، سر سلسلة خليفگان‌ مروانى‌ بود و
مادرش‌ نيز از طايفة امويان‌ به‌ شمار مى‌رفت‌ نك: بلاذري‌، /66؛ ابن‌ حزم‌، 7.
سال‌ تولد او به‌ تحقيق‌ روشن‌ نيست‌، اما از آنجا كه‌ گفته‌اند به‌ هنگام‌ مرگ‌،
بيش‌ از 0 سال‌ داشته‌ است‌، با توجه‌ به‌ تاريخ‌ مشهور وفات‌ او نك: خليفه‌، /49؛
ابن‌ عساكر، /57؛ ذهبى‌، سير...، /46، مى‌توان‌ تولد وي‌ را ميان‌ سالهاي‌ 0 تا
5ق‌/51 تا 55م‌ دانست‌.
بشر به‌ احتمال‌ بسيار در دمشق‌ زاده‌ شد و هم‌ در آنجا اقامت‌ داشت‌ و دِيْري‌ نيز
در يكى‌از نواحى‌ دمشق‌ به‌ او، يا پدرش‌ مروان‌ منسوب‌ بوده‌ است‌ ابن‌ عساكر،
/51؛ ابن‌ كثير، /؛ ياقوت‌، بلدان‌، /47.
نخستين‌ فعاليت‌ بشر كه‌ از آن‌ در مآخذ يادي‌ شده‌ است‌، به‌ واقعة «مَرْج‌ِ
راهِط» مربوط مى‌شود: وي‌ در اين‌ جنگ‌ كه‌ مدعيان‌ گوناگون‌ اموي‌ بر سر اشغال‌
كرسى‌ خلافت‌ با يكديگر در نبرد بودند، شركت‌ داشت‌ و گفته‌اند كه‌ پرچمدار سپاه‌
پدر خويش‌ بود و هم‌ در اين‌ نبرد يكى‌ از سركردگان‌ سپاه‌ مقابل‌ را به‌ قتل‌
رساند بلاذري‌، /40، 66؛ طبري‌، /39؛ چون‌ پدرش‌ در 4ق‌ مصر را نيز گشود ابن‌ اثير،
/54، حكمرانى‌ آن‌ ناحيه‌ را به‌ فرزند ديگرش‌ عبدالعزيز سپرد و بشر را نيز براي‌
ياري‌ او در مصر نهاد نك: كندي‌، 7؛ ذهبى‌، تاريخ‌...، 2؛ نيز نك: بلاذري‌، /67.

وقتى‌ سپاهيان‌ عبدالله‌ بن‌ زبير در عراق‌ بر سپاهيان‌ مختار بن‌ ابى‌ عبيد ثقفى‌
پيروز شدند، عبدالملك‌ بن‌ مروان‌ در شام‌ براي‌ جنگ‌ با سپاه‌ ابن‌ زبير با ياران‌
خود رأي‌ زد و بشر بن‌ مروان‌ او را به‌ نبرد خواند دينوري‌، 10. چون‌ در 1ق‌
عبدالملك‌ بن‌ مروان‌ عراق‌ را به‌ تصرف‌ خويش‌ درآورد، برادر خود، بشر را بر كوفه‌
گمارد و در خطبه‌اي‌ به‌ كوفيان‌ گفت‌ كه‌ به‌ برادر خود توصيه‌ كرده‌ است‌ تا با
مطيعان‌ نرم‌خويى‌ كند و بر عصيانگران‌ سخت‌ گيرد بلاذري‌، همانجا؛ طبري‌، /64. اما
كوفه‌ در اين‌ زمان‌ دستخوش‌ آشوبها و كشاكشهاي‌ بسيار بود و به‌ ويژه‌ بايد به‌
فتنة ازارقه‌ ه م‌ از خوارج‌ اشاره‌ كرد كه‌ تحركات‌ ايشان‌، ساكنان‌ كوفه‌ و بصره‌
و ديگر شهرهاي‌ اطراف‌ را بيمناك‌ كرده‌ بود. بشربن‌ مروان‌ به‌ اطاعت‌ از توصية
خليفه‌ با مخالفان‌ سخت‌گير بود، چنانكه‌ دستور داد يكى‌ از ايشان‌ را كه‌ به‌
حاكم‌ توصية رعايت‌ جانب‌ِ تقوا كرده‌ بود، چندان‌ تازيانه‌ زدند كه‌ بر اثر آن‌
درگذشت‌ نك: بلاذري‌، /69، به‌ نقل‌ از كلبى‌؛ در مقابل‌، تا آنجا كه‌ مى‌توانست‌
به‌ اطرافيان‌ خويش‌ بذل‌ و بخشش‌ مى‌كرد همو، /69- 70؛ نيز نك: دنبالة مقاله‌.
در طول‌ مدت‌ حكمرانى‌ بشر بر كوفه‌، عبدالملك‌ چندين‌ بار از او خواست‌ تا لشكري‌
گردآورد و به‌ ياري‌ خالد بن‌ عبدالله‌ قَسْري‌ كه‌ سرگرم‌ نبرد با ازارقه‌ بود،
گسيل‌ دارد طبري‌، /71، 73. در 3ق‌، يا 4ق‌ عبدالملك‌ چنين‌ صلاح‌ ديد كه‌ ولايت‌
بصره‌ را نيز به‌ برادر خويش‌ سپارد بلاذري‌، /71، 78؛ ابن‌ قتيبه‌، المعارف‌، 55؛
طبري‌، /94. بشر، عمرو بن‌ حُرَيث‌ مخزومى‌ را به‌ جاي‌ خويش‌ در كوفه‌ گمارد و به‌
سوي‌ بصره‌ به‌ راه‌ افتاد بلاذري‌، طبري‌، همانجاها؛ ابن‌ اعثم‌، /14. در بصره‌،
نامة عبدالملك‌ رسيد كه‌ فرمان‌ مى‌داد تا بشر مهلب‌ بن‌ ابى‌ صُفْره‌ را به‌
سركوب‌ ازارقه‌ گسيل‌ كند. بشر نيز بدان‌ كار پرداخت‌ و عبدالرحمان‌ بن‌ مِخنَف‌ -
از بزرگان‌ كوفه‌ - را نيز گفت‌ تا به‌ گردآوري‌ سپاهى‌ به‌ همين‌ منظور اقدام‌ كند
طبري‌، /96. به‌ روايت‌ ابن‌ اعثم‌، بشر چندان‌ تمايلى‌ به‌ مهلب‌ نداشت‌ و در اين‌
خصوص‌ با اشراف‌ عراق‌ همچون‌ اسماء بن‌ خارجة فَزاري‌ - كه‌ دختر او هند را به‌
زنى‌ گرفته‌ بود نك: بلاذري‌، /73-74 - و عِكرِمة بن‌ ربعى‌ رأي‌ زد و سرانجام‌،
مهلب‌ را از سپهسالاري‌ جنگ‌ با ازارقه‌ عزل‌ كرد. همين‌ امر موجب‌ دست‌اندازي‌
بيشتر ازارقه‌ تا نواحى‌ اهواز شد، چنانكه‌ بشر سرانجام‌ به‌ فرماندهى‌ مهلب‌ رضا
داد ابن‌ اعثم‌، /15، 18- 19.
حكمرانى‌ بشر بر بصره‌، ديري‌ نپاييد و گويا دو يا ماه‌ پس‌ از ورود به‌ شهر،
بيماري‌ او - كه‌ گويا از كوفه‌ آغاز شده‌ بود - شدت‌ گرفت‌؛ مداواي‌ او مؤثر
نيفتاد و درگذشت‌ و در بصره‌ مدفون‌ شد بلاذري‌، /79-80؛ طبري‌، /93؛ ابن‌ عساكر،
/57- 58؛ ذهبى‌، سير، /46؛ نيز نك: ابن‌ اعثم‌، /19. گفته‌اند كه‌ عبدالملك‌ بر
مرگ‌ او سخت‌ محزون‌ شد و شعرا را به‌ مرثيه‌ گويى‌ واداشت‌ ابن‌ كثير، /؛ ذهبى‌،
همانجا.
به‌ موجب‌ روايت‌ِ نه‌ چندان‌ مشهوري‌، بشر خواهان‌ انضمام‌ حكومت‌ حجاز و يمن‌ به‌
قلمرو خود بود و عبدالملك‌ نيز پذيرفت‌، اما بيماري‌ و سپس‌ مرگ‌ به‌ او امان‌ نداد
همانجا. به‌ گزارش‌ ابن‌ اعثم‌، مرگ‌ بشر ابن‌ مروان‌ در روحية ازارقه‌، به‌ رهبري‌
قَطَري‌ بن‌ فُجائه‌، تأثيري‌ بسزا بخشيد و ايشان‌ را در نبرد با عراقيان‌ استوار
كرد /19-21.
بشر را به‌ صفاتى‌ همچون‌ خوشرويى‌ و گشاده‌دستى‌ ستوده‌اند مثلاً نك: بلاذري‌،
/67؛ ذهبى‌، همان‌، /45 و گويا همين‌ موضوع‌ همراه‌ شوقى‌ كه‌ در كار جست‌ و جو و
جلب‌ شاعران‌ داشت‌، موجب‌ شد كه‌ شاعران‌ بر گرد او فراهم‌ آيند، چندان‌كه‌ بيشتر
مطالب‌ مآخذ، به‌ معاشرت‌ وي‌ با شاعران‌ و مدايح‌ ايشان‌ در حق‌ او اختصاص‌ دارد.
مجالست‌ بشر با شاعران‌ و ظريفان‌ كه‌ غالباً ايشان‌ را در مجالس‌ بزم‌ و شادخواري‌
خود به‌ نديمى‌ و همراهى‌ برمى‌گزيد، با فضاي‌ آشفتة عراق‌ آن‌ عهد، شگفتى‌ برانگيز
است‌ و به‌ نظر مى‌رسد كه‌ خليفه‌ در دفع‌ فتنه‌هاي‌ گوناگون‌ و به‌ ويژه‌ فتنة
ازارقه‌، ناچار بوده‌ است‌ كه‌ بر اشراف‌ عراق‌ تكيه‌ كند، تا آنكه‌ سرانجام‌،
خشونت‌ و سطوت‌ حجاج‌ عراق‌ را براي‌ امويان‌ به‌ آرامش‌ درآورد. اما به‌ هر حال‌،
روابط بشر بن‌ مروان‌، با شعرا و ظريفان‌، براي‌ مؤلفان‌ سده‌هاي‌ نخست‌ هجري‌
دست‌ماية نگارش‌ تاريخ‌ آميخته‌ به‌ ادب‌ بوده‌ است‌، چنانكه‌ در اخبار وي‌، كتابى‌
خاص‌ به‌ ابوالحسن‌ مدائنى‌ د 25ق‌/40م‌ منسوب‌ شده‌ است‌ نك: ابن‌ نديم‌، 14 و به‌
نظر مى‌رسد غالب‌ اخبار بلاذري‌، دربارة بشر - كه‌ در مواردي‌ صريحاً از مدائنى‌
نقل‌ شده‌ است‌ مثلاً نك: /78-79 - مأخوذ از اين‌ كتاب‌ باشد.
برپاية برخى‌ گزارشها، بشر خود شعر نيز مى‌سرود نك: همو، /71-72؛ صفدي‌، 0/53؛ نيز
نك: ابن‌ اعثم‌، /15، اما از اشعار او در منابع‌ موجود، جز يكى‌ دو قطعه‌ نقل‌
نشده‌ است‌. در ميان‌ گروه‌ شاعرانى‌ كه‌ از بخششهاي‌ بشر برخوردار مى‌شدند و
مدايح‌ بسيار در حق‌ او مى‌سرودند، بزرگ‌ترين‌ شاعران‌ سدة نخست‌ هجري‌، همچون‌
فرزدق‌ و اخطل‌ و جرير حضور دارند نك: بلاذري‌، /68، 79؛ ابن‌ قتيبه‌، عيون‌...،
/4. بخشهايى‌ از مناقضات‌ ادبى‌ ميان‌ جرير و فرزدق‌، در حضور، و به‌ تشويق‌ بشر
بوده‌ است‌ ابوالفرج‌، /7. ديگر شاعران‌ چون‌ اعشى‌ ربيعه‌، اعشى‌ بنى‌ شيبان‌،
اَيْمن‌ بن‌ خُرَيم‌ و ابن‌ عَبدَل‌ نيز با بشر روابط گرمى‌ داشتند و در مدح‌ او
شعر مى‌سرودند نك: بلاذري‌، /69؛ ابن‌ قتيبه‌، الشعر...، 45-46، عيون‌، /6؛ ياقوت‌،
ادبا، 0/39.
مآخذ: ابن‌ اثير، الكامل‌؛ ابن‌ اعثم‌ كوفى‌، احمد، الفتوح‌، حيدرآباد دكن‌، 392ق‌/
972م‌؛ ابن‌ حزم‌، على‌، جمهرة انساب‌ العرب‌، به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ هارون‌،
قاهره‌، 983م‌؛ ابن‌ عساكر، على‌، تاريخ‌ مدينة دمشق‌، عمان‌، دارالبشير؛ ابن‌
قتيبه‌، عبدالله‌، الشعر و الشعراء، به‌ كوشش‌ دخويه‌، ليدن‌، 902م‌؛ همو، عيون‌
الاخبار، قاهره‌، دارالكتب‌ المصريه‌؛ همو، المعارف‌، به‌ كوشش‌ ثروت‌ عكاشه‌،
قاهره‌، 960م‌؛ ابن‌ كثير، البداية؛ ابن‌ نديم‌، الفهرست‌؛ ابوالفرج‌ اصفهانى‌،
الاغانى‌، قاهره‌، دارالكتب‌ المصريه‌؛ بلاذري‌، احمد، انساب‌ الاشراف‌، به‌ كوشش‌
گويتين‌، بيت‌المقدس‌، 936م‌؛ خليفة بن‌ خياط، تاريخ‌، به‌كوشش‌ سهيل‌ زكار، دمشق‌،
960م‌؛ دينوري‌، احمد، الاخبار الطوال‌، به‌ كوشش‌ عبدالمنعم‌ عامر، قاهره‌، 959م‌؛
ذهبى‌، محمد، تاريخ‌ الاسلام‌، حوادث‌ سالهاي‌ 1 - 0ق‌، به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌
تدمري‌، بيروت‌، 410ق‌/990م‌؛ همو، سير اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعيب‌ ارنؤوط و
ديگران‌، بيروت‌، 405ق‌/985م‌؛ صفدي‌، خليل‌، الوافى‌ بالوفيات‌، به‌ كوشش‌ ژاكلين‌
سوبله‌ و على‌ عماره‌، بيروت‌، 400ق‌/980م‌؛ طبري‌، تاريخ‌؛ كندي‌، محمد، الولاة و
القضاة، به‌ كوشش‌ ر. گست‌، بيروت‌، 908م‌؛ ياقوت‌، ادبا؛ همو، بلدان‌. على‌
بهراميان‌
 






/ 282