حضرت مهدي (ع) در دنياي امروز
حجة الاسلام و المسلمين سعيد معمار منتظرينبا تشكر از اينكه وقت خود را عليرغم مشغله بسيار در اختيار ما قرار داديد. به عنوان نخستين پرسش بفرمائيد توجه به امام عصر(ع) در جامعه امروز ما چه نقشي دارد و چه نيازي را ميتواند پاسخ دهد؟ مهمترين نيازي كه انسان دارد نياز به آرامش و مقام امن است. و از همين روست كه ميبينيم اين انسان براي تحصيل مقام امن دائما در حال تلاش و كوشش است. به تعبير قرآن مقام امن زماني حاصل خواهد شد كه وجود انسان از شرك پاك بشود: «الذين آمنوا و لم يلبسوإايمانهم بظلم أولئك لهم الأمن1» ؛ براي كساني كه ايمان بياورند و ايمانشان لباس ظلم نپوشد امنيت وجود دارد. در آيه ديگري خداي متعال شرك را به ظلم تفسير فرموده: «انّ الشرك لظلم عظيم2»؛ شرك، ظلم بزرگي است. بنابراين «لم يلبسوا ءايمانهم بظلم» يعني «لم يلبسوا ءايمانهم بشرك». براي تطهير از شرك يك راه وجود دارد. آن هم دريافت توحيد از راه ولايت است. هيچكس غير از ولي خدا، «مطهِّر» و پاك كننده نيست. آيه تطهير تنها در شأن اهلبيت نازل شده و آنها چون «مطهَّر»ند و خداي متعال آنها را پاك كرده، «مطهِّر» هم ميتوانند باشند. انس با اين بزرگواران، فهم معارف اين بزرگواران، قرار گرفتن در دايره اين بزرگواران، آرام آرام انسان را تطهير ميكند و هر چه درجه تطهير انسان بيشتر شود، به مقام امنيت نزديكتر خواهد شد. زماني تطهير انسان كامل خواهد بود كه ولايت اول و خاتم اوصيا براي او كاملاً قبول شود و مورد پذيرش قرار بگيرد. اينجا است كه ايمان كه در حقيقت همين ولايت است ـ بنابر تفسيري كه در بعضي از روايات شده است ـ به اوج خودش خواهد رسيد و لباس ظلم را از خودش خواهد كند و شخص قلبي پيدا خواهد كرد، مملو از توجه به خدا، بلكه مملو از حب خدا و هيچگونه توجهي به غير خدا در او وجود نخواهد داشت.اگر كسي همه ائمه هدي (ع) را بپذيرد به جز حضرت بقية الله، ارواحنا له الفداء، به دليل نقصاني كه در پذيرش ولايت مواليان عظام (ع) براي او ايجاد خواهد شد، به همين مقدار مشرك شده و لباس ظلم بر ايمان او افكنده خواهد شد و اينجاست كه از نعمت امن و امنيت و آرامش و طمأنينه محروم خواهد گرديد و به ناچار براي پر كردن اين نياز و اين خلا، به دنياي امروز، مكاتب، ايسمها و تفكرات گوناگون ـ كه بزرگترين دليل براي بطلان آنها، وجود تشكلها، تعارضها و تناقضات فكري است ـ روي خواهد آورد.توجه به حضرت ولي عصر ،ارواحنا له الفداء، بزرگترين مايه تحصيل امن و آرامش است. البته وجود خود حضرت بقيةالله موجب همه اين عوالم وجود خواهد بود؛ چون ابر و باد و مه و خورشيد و فلك براي چرخيدن و گردش و حركت بايد يك غايتي داشته باشند، غايت آنها آن است كه براي انسان كامل، انسان معصوم، حركت كنند؛ نه انسان ناقص، نه انسان خطا كار و عاصي.همه به طفيلي وجود حضرت بقية الله ، ارواحنا له الفداء ،در قيد حياتند و مرزوقند و روزي ميبرند.اين تعبيري كه در دعاي عديله آمده است: «و بيمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الأرض و السماء3» مبتني بر همين اصل است. «بيمنه رزق الوري»؛ يعني چون حضرت حضور دارند، بقيه هم مرزوق ميشوند. اينكه در حديث قدسي آمده است: «خلقتُ الأشياء لاجلك» نيز بيان كننده همين واقعيت است. پس بايد حركتمان، راه رفتنمان، همه چيزمان به عشق و محبت حضرت بقية الله (ع) باشد. چه بدانيم، چه ندانيم، چه بخواهيم، چه نخواهيم، چه انسان مؤمن، چه انسان مشرك، چه انسان موحد و چه انسان منافق، حضرت مظهر رحمت رحمانيه حضرت حقند و رحمت رحمانيه حضرت حق براي همه مخلوقات عام است.ما ميگوييم كه حضرت ولي عصر (ع) ولي الله است. قرآن كريم، بر خلاف ما كه وقتي ميخواهيم از يك كسي تعريف بكنيم، القاب متعددي را به كار ميبريم، يك كلمه بيان ميكند. ميگويد: «بقية اللّه خيرٌ لكم، ان كنتم مؤمنين4». «بقية اللّه» يعني كسي كه تمام صفات حضرت حق، جلّ جلاله، در او خلاصه شده است. اگر ميگوييم «هو مَعَكُم اَيْنَما كُنْتُم5»؛ هر جا باشيد خداوند هم با شما هست، كسي كه هم «بقيّة اللّه» است، چون مظهر صفات خداوندي است. بايد، «هو مَعَكُم اَيْنَما كُنْتُم»باشد؛ يعني همه جا با ما باشد. پس بر اين مبنا حضرت بقيّة اللّه (ع) در همه آنات و در تمام حالات با ما همراه هستند. و به تعبير رواياتي كه در بصائرالدرجات آمده است، هيچ چيزي از وجود ما در محضر حضرت بقيّة اللّه (ع)پنهان نيست.اين اصل كلي از آيه شريفه سوره مباركه «يس» هم كه ميفرمايد «و كلّ شيءٍ اَحصيناه في اِمامٍ مبين6» قابل استخراج است.معرفت اين است كه ما بدانيم حضرت بقيّة اللّه، ارواحنا فداه، لحظه به لحظه به ما توجه دارند و همه ما تحت مشاهده اين بزرگوار هستيم. اميرالمؤمنين ميفرمايند: «مَنْ اَحَبَّ شَييءً لهج بذكره» وقتي كسي، كسي را دوست بدارد، دائما ميخواهد از او تعريف بكند. مرتب از او ياد كند. تا اينكه به جايي ميرسد كه دائما خودش را در محضر حضرت دوست ميبيند. ديگر بين خودش و او جدايي نميبيند. پس عمده تحصيل معرفت است. معرفت هم از چند راه قابل تحصيل است:يك راهش مطالعه پيرامون احوال حضرت ولي عصر، ارواحنا فداه، است خواندن كتابهايي مثل «مكيال المكارم» مرحوم آية الله سيد محمد تقي اصفهاني. مثل بحارالانوار جلد 51، 52، 53 مرحوم علامه عالي مقام، مجلسي، كه تحت عنوان مهدي موعود (ع) هم ترجمه شده است. بعضي از كتبي كه اخيرا نوشتهاند مثل خورشيد مغرب از آقاي محمد رضا حكيمي يا دادگستر جهان از آقاي ابراهيم اميني. مطالعه اين مجموعه از يك طرف كمك ميكند، از طرف ديگر تبعيت از خواستههاي حضرت مهدي (ع) آرام آرام محبت را زياد ميكند. خواندن دعاهايي كه مربوط به حضرت است، زيارات حضرت مثل زيارت آل ياسين، مثل «دعاي عصر غيبت» كه عصرهاي جمعه خوانده ميشود و در انتهاي مفاتيح هم آمده است و... يعني انسان بايد اول شستشوي قلبي دهد خود را كه مورد توجه حضرت ولي عصر (ع) قرار بگيرد و ايشان هم عنايت بكنند، در اين صورت اين محبت چندين برابر خواهد شد.نقش مطبوعات و رسانه ها در ترويج فرهنگ مهدويت چيست؟ به نظر ميرسد قبل از اينكه مطبوعات و رسانه هاي گروهي بخواهند نقش داشته باشند بايد متفكراني كه صاحبنظر هستند در فرهنگ اسلامي، يك تقرير صحيح و همه جانبه از قضيه مهدويت ارايه كنند كه برداشت از آن مهدويت موجب تعطيلي بعضي از احكام الهي نشود. بعد از اينكه آن تقرير صحيح ارايه شد و جامعيت تفكّر مهدويت عرضه شد، آنوقت رسانههاي گروهي ميتوانند نقش بسيار مؤثري در ارايه فرهنگ مهدويت داشته باشند. اين كار بزرگترين تأثيرش القاي روحيه اميد و باز شدن افق فكري براي ديدن يك آينده روشن و در حقيقت رو به كمال ديدن نظام آفرينش است. به عنوان نمونه در بعضي از كتبي كه اخيرا پيرامون حضرت مهدي (ع) نوشته شده است آمده است كه حضرت مهدي (ع) وقتي تشريف ميآورند، آيا از «آواكس»، از كامپيوتر، از اينترنت استفاده ميكنند يا نميكنند؟ آقايان بعضا جواب دادهاند كه حضرت ولي عصر (ع) به هيچ عنوان مخالف با علم و پيشرفتهاي علمي نيستند و از اين وسايل حتما استفاده خواهند كرد. دو نكته در اين جواب مورد غفلت قرار گرفته: جواب دهنده فرض را بر اين قرار داده است كه زماني كه حضرت ولي عصر (ع) خواهند آمد، همچنان عصر اينترنت باقي خواهد بود. ما در اين بيست سال گذشته، عصر بشقاب پرندهها، عصر اتم، عصر اينترنت را داشتهايم. الان عصر اينترنت است، عصر تكنولوژي جديد الان با اين عنوان مطرح است. دائما بشر در حال تكامل علمي است. الان متفكران تراز اول علوم تجربي دائما در در حال خلق جديدند و اين را نميشود اصلاً جلويش را گرفت و از آن طرف به دليل ارتباطات تمام كره زمين را تحت تأثير خودش قرار خواهد داد.نكته دوم كه مهمتر است، اين است كه آيا حضرت بقيه الله (ع) در وضع موجود ميخواهند انقلاب كنند؟ مثل انقلاب ايران يا بنا دارند كل شيوههاي چگونه زندگي كردن بشر را به صورت جهاني تغيير دهند. اگر بناست حضرت ولي عصر (ع) تشريف بياورند در وضع موجود اصلاح بكنند، حرف آقايان درست است. امّا اگر بناست «و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض7» باشد لازمهاش اين است كه سفره اين عالم، سفره زندگي با اين نحوهاي كه امروز بر اين عالم حاكم است به كلي تغيير كند.ما روايات مسلمي داريم كه فرموده «قام قائمنا بالسيف» حضرت بقيه الله (ع) با شمشير قيام خواهند كرد و در سندش هم هيچ خدشهاي نميشود وارد كرد. با اين بيان كه حضرت از «آواكس» استفاده ميكنند و از بمب افكن استفاده ميكنند و ائمه ما (ع) كه با تكامل علمي مخالف نبودهاند به هيچ عنوان سازگاري ندارد.نكته سوم اينكه: خود نظام زندگي امروز بشري، آرام آرام به سمتي دارد حركت ميكند كه شيوههاي زندگي انسان را در معرض تغيير جدّي دارد قرار ميدهد. چه بسا در بيست سال آينده به كلي شيوه زندگي انسان روي كره زمين تغيير بكند. مثلاً جايگزين كردن انرژيهاي خورشيدي به جاي انرژيهاي غير خورشيدي كه امروز دارند از آن استفاده ميكنند. پيشبيني اتمام منابع زير زميني، پيش بيني اتمام نفت، زمينه را براي تغيير روشهاي زندگي، براي كاهش مصرف بيرويه انرژيهاي موجود به كلي دارد فراهم ميكند، نكته چهارم اينكه در روايات آمده است كه تا زمان ظهور تنها دو حرف از 27 حرف علم روشن شده است، اين همه اكتشافاتي كه هنوز معلوم نيست تا كجا طول بكشد و ما هنوز اطلاع نداريم، نميتوانيم در موردش قضاوت بكنيم. با توجه به اين نكته كه هر روزي يك كشف جديد در عالم علم دارد اتفاق ميافتد تازه دو حرف از علم ميشود. هنوز 25 حرف ديگر در زمان ظهور كشف خواهد شد. اصلاً آن 25 حرف قابل مقايسه با اين دو حرف نيست.ژان گيتون در مصاحبه خودش بيان كرد كه پيشرفتي كه بشر در قرن بيستم انجام داده به هيچ عنوان قابل مقايسه با پيشرفت علمي بشر در سه هزار سال گذشته تاريخ علم نيست.نكته پنجم اينكه خداي متعال اراده كرده است در زمان ظهور تمام جنود خودش را حامي حضرت مهدي (ع) قرار بدهد. زمينها، آسمانها، حتي روايت دارد ابرها به فرمان امامند. در روايت است كه حضرت يك يهودي را تعقيب ميكند، او پشت سنگي پنهان ميشود، سنگ به زبان در ميآيد نطق ميكند كه يك يهودي پشت سر من مخفي شده است. در روايتي در كتاب سفينة البحار آمده است: روزي متوكل ميخواست از امام هادي (ع) زهر چشم بگيرد دستور داد به اصطلاح سواره نظام و پياده نظام و تيراندازها همه بيايند رژه بروند، تا قدرت خودش را به امام هادي (ع) نشان بدهد. يك زهر چشمي از امام بگيرد. خوف در امام ايجاد كند. پس از اتمام سان و رژه، حضرت هادي (ع) فرمودند: حالا ما هم ميخواهيم قدرتمان را نشان بدهيم. يك لحظه امام فرمودند نگاه كن، به محض اينكه نگاه كرد ديد ملائكه در دو صف، صف در صف ايستادهاند، از روي زمين تا زير طاق آسمان و همه آماده، دارند به امام (ع)ميفرمايند: ما آمادهايم. در روايت آمده متوكل از هوش رفت. خوب حالا يك كسي كه اين قدرت را دارد چه احتياجي به آواكس دارد؟ چه احتياجي به اينترنت و كامپيوتر دارد؟ اين توهين به امام (ع)است. من نميخواهم عظمت تحقيقات علمي را پايين بياورم. آن در جايگاه خودش محفوظ. عظمت امام(ع) مافوق اين حرفهاست. ميفرمايد: «و لله جنود السماوات و الارض» اين است كه اين حرف يكي از حرفهاي غلطي است كه امروز در زمان ما مطرح ميشود براي اينكه بگويند امام (ع) با پيشرفتهاي علمي مخالف نيستند. بله ائمه ما (ع)با پيشرفتهاي علمي مخالف نيستند. صد در صد. امّا زمان ظهور چون بناست حركت في الارض باشد. كل اين شرايط تغيير خواهد كرد و جالب توجه اينجاست كه بايد عزيزان توجه داشته باشند كه زمينههاي تغيير شرايط به دست خود بشريت دارد انجام ميگيرد. نمونههايش اگر، عزيزان بتوانند راجع به تكنولوژي سبز تحقيق بكنند كه اخيرا در دنيا مطرح شده، ممكن است در بيست سال آينده همه كره زمين را فرا بگيرد و ما مجددا يك بازگشت به طبيعت را و يك زندگي طبيعي را در جوامع انساني مشاهده كنيم. اين است كه رسانههاي گروهي مشروط به اينكه يك تقرير صحيحي از قضيه ظهور و قضيه مهدويت ارايه كنند ميتوانند بسيار مؤثر واقع بشوند.مهمترين تأثيرش هم ايجاد يك بينشي است كه اجازه احساس به بن بست رسيدن در زندگي انساني را به انسان نخواهد داد و افق فكري را آنچنان باز ميكند كه دائما احساس نشاط و اميد و آرامش در انسان به وجود خواهد آمد و اين تنها نقطهاي است كه بشر ميتواند آرامش خودش را به دست بياورد.بحث مهدويت را چگونه ميتوان با توجه به نيازهاي دنياي امروز به روز كرد؟ اولاً عرض بكنم كه اصلاً هيچ احتياجي نيست ما بحث مهدويت را به روز بكنيم. چون بحث مهدويت به روزترين بحث امروز دنياست و مرتبا روز به روز هم اين بحث تازهتر و شفافتر و جدّيتر ميشود. در يك روايت آمده است كه «لا يزال يؤيد هذا الدين برجل فاسق» امروز خود سردمداران فاسد دنيا، زمينه به روز كردن بحث مهدويت را دارند فراهم ميكنند. به قول «وايتهد» كه ميگويد بار ديگر جهان وضوح و روشني خود را از دست داد؛ زيرا پرفسورها از پيغمبران پيشي گرفتند. از زماني كه پرفسورها از پيغمبران پيشي گرفتند، اوضاع روشني خودشان را از دست دادند، تا آنجا بشر قدرت واقع بيني ندارد.«ژان ژاك روسو» در يكي از كتابهايش كه مال سالهاي قبل است، چندين دهه قبل، ميگويد، آنچنان معضل زندگي انسان روي كره خاكي پيچيده شده است كه ديگر به دست بشر عادي مشكلات حل نخواهد شد بلكه به دست خدايگان اصلاح خواهد شد.اين نكتهاي كه ميخواهم اينجا مطرح كنم اين است كه تكنولوژي جديد بزرگترين تأثير را در طرح قضيه مهدويت گذاشته است. ما هيچ اشكالي نميتوانيم به تكنولوژي بگيريم، بنده بر خلاف كساني كه معتقدند تكنولوژي صد در صد يك پيام است و تمام مديريت انساني را به تسخير خودش در آورده، يعني مسخَّر خودش قرار داده معتقدم كه اينجا اول بايد مشخص بكنيم كدام انسان، كدام بشر؟ لازمه اين حرف اين است كه انسان يك موجودي است بيهويت، وقتي انسان يك موجودي است بيهويت، به راحتي عوامل خارجي با او بازي ميكنند. به هر سمتي بخواهند او را جهت بدهند جهت ميدهند، در صورتي كه ما در معارف اسلامي بر اساس بحث فطرت معتقديم انسان داراي اصالت و داراي هويت است و اين اصالت و هويت به او اجازه نميدهد كه هر شيء خارجي به راحتي بتواند زمام شخصيت او را، به دست بگيرد. اگر اين انسان چنانكه بايد رشد كرده و در فضاي فرهنگ اسلامي و انساني، قرار گرفته باشد به جاي اينكه تكنولوژي پيشرو باشد، تكنولوژي پيرو خواهد بود، يعني جنبه ابزاري پيدا خواهد كرد. امّا اگر اين انسان چنانكه بايد رشد نكرده، نظرش شكوفا نشده و هنوز در فضاي فرهنگ اسلامي قرار نگرفته باشد، تكنولوژي براي او جنبه پيشرو خواهد داشت. نه جنبه پيرو و ابزاري.اين است كه در داخل كشور ما هم عدهاي آمدند و گفتند كه تكنولوژي به دليل اينكه خود پيام است پس بهتر است كه او را به طور كلي كنار بگذاريم. اين حرف هم حرف درستي است .هم حرف غلطي است. انسان استفاده كننده از تكنولوژي، اگر انساني باشد كه در فضاي فرهنگ فطري و فرهنگ اسلامي رشد كرده باشد، بله مسخّر تكنولوژي قرار خواهد گرفت. امّا اگر يك انساني باشد، رشد يافته، آن وقت با نگاه ابزاري به تكنولوژي خواهد نگريست .و آنچه كه از فقه ما انتظار ميرود اين است كه فقه جنبه پيرو بودن تكنولوژي را معين بكند و اصول كلي كه بايد اين تكنولوژي پيرو آن اصول باشد، به عنوان اصول پيشرو، آنها هم تبيين بشوند.قضيه مهدويت يكي از آن عناصر عمدهاي است كه فطرت به او آنچنان قوام ميبخشد، آنچنان شكوفا ميكند كه به راحتي ميتواند از هر ابزاري در اين مسير استفاده كند. كما اينكه ناخودآگاه الان بخشي از كساني كه در كشور ما دارند از تكنولوژي جديد استفاده ميكنند، در همين مسير دارند قرار ميگيرند. يعني جنبه ابزاري براي آنها پيدا كرده است .اين است كه اين ديدگاه مثل ديدگاه «تافلر» يا ديدگاه «مك لوهان» يا ديدگاه «نيل پست من» در فضايي كه آنها فكر ميكنند، براي آنها درست است. كاملاً منطقي است و درست بيان ميكنند. منتهي ما در فضاي «الاسلامُ يعلوا و لا يعلي عليه» فكر ميكنيم و اسلام آنچنان علو دارد كه هيچ چيز نميتواند برتر از آن انديشه واقع بشود. آيهاي هم در قرآن داريم كه ميگويد: «عليكم أنفسكم لا يضرّكم من ضلّ اذا اهتديتم8» شما به خويشتن توجه كنيد، بيرون از شما ديگر نميتواند به شما ضرر بزند. اگر تكنولوژي با شخصيت عدهاي بازي كند آنها شخصيتهايي هستند در قالب انسانهاي با شخصيت، يعني به ظاهر با شخصيت.مثال سادهاش اين است كه يك دختر دو ساله را نگاه كنيد، با يك عروسك كوچكي بازي ميكند، خيلي هم لذت ميبرد، همين دختر وقتي پانزده سالش شد به او بگوييد اين كار بكن خجالت ميكشد؛ چرا؟ چون شخصيت او از علو برخوردار شده، هر چه شخصيت بالا برود تأثيرش بر محيط خارج بيشتر و تأثّرش از محيط خارج از خودش كمتر خواهد شد. تمسك به مهدويت، شخصيت را اين چنين رشد ميدهد كه تأثير گذار باشد و تأثّر او كم بشود تا جايي كه بعضي ميتوانند به مرحلهاي برسند كه تأثيرشان صد در صد و تأثر آنها صفر بشود كه اين مرز نهايي استقلال شخصيت انساني در تفكّر ديني ما خواهد بود .در پايان اگر توصيه و سفارشي به خوانندگان خوب موعود داريد، مطرح بفرماييد:جناب شيخ محمود ميفرمايد:رمق دارد دو چشم اهل ظاهر نبيند از مظاهر جز مظاهر پيش از اين عرض كردم كه همه عالم به طفيل انسان معصوم و انسان كامل حركت ميكند. به بيان ديگر همه عالم دلشان خوش است كه خلقتشان به غايت خودش رسيده، براي يك كسي دارند كار ميكنند كه آن شخص لايق است كه همه وجودشان را بذلش بكنند، پس آنها هم ميچرخند، ما هم در اين چرخيدن بهره ميبريم. درست شد. پس خورشيد طلوعش به خاطر وجود حضرت ولي عصر (ع) است. طلوع ماه هم به خاطر وجود حضرت بقيه الله (ع) است. صبح تا شب، همه عالم ظهور جمال حضرت ولي عصر (ع) است. آن وقت ما مرتبا نشستهايم ميگوييم: خدايا، چشمان ما را به ظهور حضرت ولي عصر (ع) روشن كن. ميدانيد مثل چه ميماند؟ مثل اين ميماند كه يك كسي يك شمعي را روشن بكند در روز، در بيابان راه بيفتد دنبال خورشيد بگردد. اگر در راه او را ببينيد و به او بگوييد چه كار ميكني؟ ميگويد: شمع روشن كردهام، دارم دنبال خورشيد ميگردم. شما ميگوييد كه، شما اختلال مغزي نداريد؟ مشكل نداريد؟ وجود حضرت ولي عصر (ع) همه عالم را روشن كرده، ما به دنبال چه ميگرديم؟ ما بايد دنبال خودمان بگرديم. به نظر ميرسد كه ما بايد يك مقداري حاضر بشويم در محضر حضرت. حضرت كه غايب نيستند، به قول آن خانمي كه گفته : «ما غائب و او منتظر آمدن ماست».پس ما ان شاء الله يك مقدار توجهمان را به حضرت ولي عصر، ارواحنا له فداه، بيشتر بكنيم. صبح و عصر به ياد حضرت باشيم. يك كسي خواب پيامبر (ص) را ديده بود، گفته بود كه چه كار بكنم كه حضرت ولي عصر، ارواحنا فداه، را ببينم؟ حضرت رسول (ص) به او فرموده بودند: هر صبح و عصر يك ساعت براي امام حسين (ع) گريه كن. اين رؤيا رؤياي صادقه است. چون با روايات هماهنگ است. بلا شك يك نكتهاي دارد اين رويا. ميگويد: «من تشبّه بقوم فهو منهم». شما تا سنخيت با حضرت ولي عصر (ع) پيدا نكنيد، نميتوانيد، حضرت را ادراك كنيد، مشاهده كنيد حداقل با يكي از كارهاي امام زمان (ع) ما سنخيت پيدا كنيم. خوب يكي از كارهاي امام زمان (ع) اين است كه هر صبح و عصر، براي جد غريبشان، امام حسين (ع) اشك ميريزند. توسل به امام حسين (ع) خيلي مقرب است در زيارت عاشورا هم دارد. «ءاني اَتَقرّب ءالي اللّه وءالي رسوله و ءالي اميرالمؤمنين و ءالي فاطمة و ءالي الحسن و اليك بموالاتك»، صدقه براي سلامتي حضرت ولي عصر (ع) راه ديگري است. خوب بعضي سؤال ميكنند: مگر حضرت (ع) احتياج دارند؟ نه شما سوار تاكسي ميشويد دوست صميمي تان در تاكسي نشسته، خيلي هم وضعش خوب است شما زودتر از او پول در ميآوريد ميدهيد به راننده تاكسي. در حقيقت ميخواهيد به دوستتان بگوييد، دوستت دارم. اگر نه به بيست تومان شما هيچ احتياجي ندارد. صدقهاي كه ما براي سلامتي حضرت مهدي (ع) ميدهيم، ميخواهيم بگوييم، آقا جان دوستتان داريم. فلسفهاش همين است .بهترين راهها هم، همين توجه به حضرت است. منتهي اهل رياضت ميگويند مرتبا بگوييد «يا بن الحسن»، تا كم كم ملكه بشود، اهل محبت، وقتي محبت در دلشان زياد شد، ديگر نيازي نيست، خودش ميآيد ديگر. آن جواني كه زنش را دوست ميدارد، هر چه كوك ميزند در مغازه خياطي به ياد زنش است. شما مرتبا به او تلقين ميكنيد؟ اين ديگر در وجودش است. محبت اگر زياد شد، طبعا ياد حضرت (ع) هم زياد خواهد شد.ان شاء الله موفق باشيد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .
1. سوره انعام (6)، آيه 82 .2. سوره لقمان (31)، آيه 13.3. مفاتيح الجنان، دعاي عديله .4. سوره هود (11)، آيه 86.5. سوره حديد (57)، آيه 4.6. سوره يس (36)، آيه 12.7. سوره قصص (28)، آيه 5.8. سوره فتح (48)، آيه 4 و7.9. سوره مائده (5)، آيه 105.