رونق مجدد اسلام سياسي - رونق مجدد اسلام سیاسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رونق مجدد اسلام سیاسی - نسخه متنی

مجید مرادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رونق مجدد اسلام سياسي

مجيد مرادي

پيروزي اسلام گرايان در انتخابات پارلماني مغرب، پاكستان، تركيه و بحرين ثابت كرد كه پديده اسلام گرايي سياسي برخلاف انتظار نظريه‏پردازان برجسته غربي، به «پايان تاريخ» خود نزديك نشده است. اين پيروزي‏ها نشان داد كه اسلام گرايان مي‏توانند با مشاركت در بازي دموكراتيك و به دست آوردن كرسي‏هاي پارلمان و رسيدن به قدرت و مشاركت در آن و يا رهبري اپوزيسيون، كارنامه سياسي موفقي داشته باشند. اين پيروزي‏ها هم‏چنين نشان داد كه امريكا با خلط ميان «افراطي‏ها» و «ميانه روها»ي اسلام‏گرا دچار خطاي بزرگي شده‏اند. در مقابل زيان‏هايي كه جريان خشونت طلب و افراطي طالباني متحمل شد، جريان اعتدالي توانست با برنامه‏هايي بهره‏مند از پشتيباني توده‏ها و برخوردار از تشكل و سازمان تشكيلاتي به مراكز قدرت دست يابند.

چگونه اسلام گرايان چنين نتايج بزرگي را در انتخابات پارلماني كسب كنند؟ آيا طرح‏هاي جديدي مطرح است كه مي‏خواهد با مشاركت دادن اسلام گرايان در روندهاي دموكراتيك، در دراز مدت پديده خشونت در ميان برخي حركت‏هاي اسلامي را از بين ببرد؟

بسياري از تحليل گران سياسي عرب و اروپايي پس از حادثه يازده سپتامبر بر اين باور شدند كه پديده اسلام سياسي در راه زوال قرار دارد.

در ميان گرد و غبار آن حادثه و حوادث بعدي، بسياري به عمد و برخي بر اساس بدفهمي سازمان‏ها و حركت‏هاي سياسي اسلام گراي معتدل و مخالف خشونت را با سازمان‏هاي اسلام گراي خشونت طلب و راديكال در جايگاهي برابر نشاندند.

گويا ژيل كيپل پژوهشگر فرانسوي كه با كتاب «اخوان المسلمين»اش مشهور شد، نخستين كسي است كه «افول اسلام سياسي» را پيش گويي كرده است. پس از وي بسياري از پژوهشگران و روزنامه نگاران غربي ايده وي را پروردند. پژوهشگر و جامعه شناس فرانسوي، اوليويه‏روآ، كتابي با عنوان «شكست اسلام سياسي» منتشر كرد. وي در اين كتاب اسلام گرايي را فاقد قدرت ايجاد همبستگي و توازن و تحرك مي‏شمارد.

محاصره اقتصادي و تبليغاتي جريان‏هاي اسلام گراي تندرو ـ و معتدل ـ پس از يازده سپتامبر برخي صاحب نظران را به اين گمان انداخته بود كه اين پديده كه در نيمه دهه هفتاد ميلادي در مصر پاگرفته (تشكيلات جهاد اسلامي در سال 1973 و جماعت تكفير و هجرت در سال 1974) و پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، در دهه هشتاد قرن گذشته به اوج خود رسيده بود، با چنين اقداماتي رو به نابودي خواهد نهاد. گذشته از محاصره اقتصادي و تبليغاتي، ايالات متحده اقدام به گنجاندن اسم بسياري از حركت‏ها و سازمان‏هاي اسلامي در ليست سازمان‏هاي تروريستي كرد و در اين كار تمايزي بين گروه‏هاي تندرو و معتدل ننهاد. اقدام ايالات متحده در غالب موارد مورد تقليد اتحاديه اروپايي هم قرار گرفت. اين وضع بسياري از تحليل گران سياسي را واداشت تا منتظر ساعت پايان جماعت‏هاي اسلامي باشند. آنان گمان كردند كه هجوم بين المللي و امريكايي مانند صاعقه‏اي تر و خشك اسلام گرايان را يكجا خواهد سوزاند؛ اما روشن شد كه اين انتظارات، بيرون از مسير تاريخ و قوانين تاريخي و اجتماعي قرار داشته است.

پيروزي‏هاي چشمگير در جغرافيايي گسترده

حزب «عدالت و توسعه» در مغرب و تركيه، پيروزي‏هاي غير مترقبه‏اي را كسب كردند. حزب عدالت و توسعه در دو انتخابات پياپي، كرسي‏هاي انتخاباتي‏اش را در مجلس تا سه برابر افزايش داد و به عنوان حزب سوم پارلمان مطرح شد. اين حزب پيشنهاد ائتلاف در دولت سيد ادريس جطو را رد كرد تا رهبري اپوزيسيون را در دست داشته باشد. سعد الدين عثماني رييس اين حزب، اعلام كرد كه به فعاليت‏هاي دموكراتيك خود در سايه ارزش‏هاي جامعه مغرب ادامه خواهند داد.

اما حزب عدالت و توسعه در تركيه به پيروزي قاطعي دست يافت. اين حزب 363 كرسي از 550 كرسي پارلمان را به دست آورد تا بتواند به تنهايي و بدون ائتلاف با ديگر احزاب، تشكيل دولت دهد و افزون بر اين رهبران سياسي دوزيست و احزاب كهنه كاري را از صحنه حذف و رهبراني در سطح مسعود ايلماز و تانسو چيللر و رجايي كوتان را ـ پس از شكست احزابشان در كسب حداقل 10% آرا كه حداقل آرا براي ورود به مجلس است ـ به كناره‏گيري از فعاليت‏هاي سياسي وادار كند.

در مقابل اين پيروزي بزرگ، نتايجي كه حزب عدالت و توسعه كسب كرد، از حد تجارب اسلام گرايان پيشين ـ مانند نجم الدين اربكان رهبر حزب سابق رفاه اسلامي كه براي تشكيل دولت يك بار با چيللر و يك بار با ايلماز ائتلاف كرده بود ـ فراتر رفت. اين بار رجب طيب اردوغان بر اساس حكم قضايي از نامزدي پارلمان و در نتيجه از عهده داري منصب نخست وزيري ممنوع شده است. با اين حال وي در همه محافل داخلي و خارجي به عنوان رهبر حزب پيروز تركيه شناخته شده و تغييراتي كه به تصويب پارلمان تركيه و تأييد رييس جمهور تركيه رسيده است، راه را براي نخست وزيري وي بازكرد.

پاكستان و طالبان

پيروزي ناگهاني شوراي همكاري ـ كه شامل شش جماعت اسلامي است ـ در انتخابات پارلماني اخير، موجي از بحث‏ها و تحليل‏ها را برانگيخت. اين شورا 53 كرسي از 150 كرسي پارلمان را به دست آورد. مهم‏تر اين كه پيروزي اسلام گرايان به شكست حزب حاكم در كسب اكثريت مطلق ـ كه پرويز مشرف از دير زمان انتظار آن را مي‏كشيد ـ انجاميد. اسلام گرايان هم‏چنين موفق شدند تا حمايت دو حزب مخالف ديگر، يعني حزب مردم به رهبري بي نظير بوتو و حزب مسلم ليگ به رهبري نواز شريف را ـ كه هر دو از دشمنان سرسخت پرويز مشرف هستند ـ به دست آورد و اگر كارها به شكل طبيعي پيش مي‏رفت، مولوي فضل الرحمان رهبري شوراي همكاري، بايد دولت را تشكيل مي‏داد. ائتلاف اسلام گرايان و دو حزب مخالف «مردم» و «مسلم ليگ»، بزرگ‏ترين خطري است كه قدرت مشرف را تهديد مي‏كند؛ زيرا در صورتي كه مقدمات قانوني بازگشت بي‏نظير بوتو ـ كه از سال 98 در تبعيد به سر مي‏برد ـ به عرصه سياسي فراهم آيد، اوضاع براي مشرف بغرنج‏تر خواهد شد.

مطبوعات آمريكا از اسلام گراياني كه در انتخابات پارلماني پاكستان به پيروزي دست يافتند، با عنوان «جاده صاف‏كن‏هاي طالبان» ياد كرده‏اند. دليل اين نامگذاري آن است كه اسلام گرايان پاكستاني، مخالف هم پيماني اين كشور با امريكا در جنگ با تروريسم هستند. در مغرب و تركيه و بحرين و حتي در انتخابات شهرداري‏هاي الجزاير، اسلام گرايان ميانه رو كه در سياست داخلي و خارجي، اعتدال را به عنوان استراتژي خود برگزيده‏اند، به پيروزي رسيدند. رهبر حزب عدالت و توسعه، رجب طيب اردوغان به غرب اطمينان داد كه كشورش شاهد تحولات ريشه‏اي در سياست خارجي، مبتني برانگيزه‏هاي ديني نخواهد بود.

تشكل‏هاي اسلامي الجزاير

در الجزاير تشكل احزاب اسلامي كه شامل حزب الاصلاح، حركه مجتمع مسلم و النهضه مي‏شود، موقعيت خود را به عنوان قدرت دوم يا سوم در انتخابات شهرداري‏ها حفظ كرد. اين بار نيز همچنان انتخابات پارلماني حزب الاصلاح به رهبري عبدالله جاب الله از دو حزب ديگر پيش افتاد. اين حزب در جهت مخالفت با اوضاع موجود حركت مي‏كند و همين گويا عامل سبب پيش افتادنش بود؛ زيرا حركت مجتمع مسلم و حركت النهضه كه در تثبيت اوضاع موجود مي‏كوشند، آراي كمتري كسب كردند. در سايه انسداد سياسي و بحران اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و تجربه موفق مغرب، براي رونق يافتن دوباره جريان‏هاي اسلام‏گرا و منزوي شدن جريان خشونت گراي كور و بازگشت اعتبار به جبهه نجات اسلامي در سيماي جديدش، بازنگري در مواضع و ارزيابي مجدد آن ضروري به نظر مي‏رسد.

عصام عريان يكي از نمايندگان سابق اخوان المسلمين در مجلس خلق، معتقد است بزرگ‏ترين درس الجزاير اين بود كه مشاركت در حكومت، بدون داشتن برنامه و استراتژي مشخص، براي احزاب اسلامي زيان‏بار است.

اسلام‏گرايان در بحرين

اسلام‏گرايان سنتي بحرين در غياب اسلام‏گرايان شيعي كه انتخابات را تحريم كردند، به پيروزي مهمي دست يافتند، اسلام‏گرايان 19 كرسي از 40 كرسي پارلمان را به دست آوردند. اگر اسلام‏گرايان شيعي ـ كه شامل جمعيه‏الوفاق الوطني الاسلامي، جمعيه العمل الاسلامي، جمعيه التجمع الديمقراطي و جمعيه العمل الديمقراطي مي‏شوند ـ انتخابات را تحريم نكرده بودند، قطعاً يكي از نمايندگان اسلام‏گرا به منصب رياست مجلس دست مي‏يافت.

هدف راهبردي و هدف تاكتيكي

پيروزي جريان‏هاي اسلامي در انتخابات پارلماني، از پاكستان و بحرين و تركيه گرفته تا الجزاير و مغرب، درس‏ها و تجربه‏هاي مهمي براي فعالان اسلامي به همراه دارد:

1. پيروزي دو حزب «عدالت و توسعه» در مغرب و تركيه، رهاورد فعاليت پيگير و مداوم و آرام و مبتني بر راهبردي دراز مدت است كه دقيقاً فوائد مشاركت در انتخابات و بر دوش كشيدن بار سنگين مسئوليت و تمرين در ميدان عمل و عبرت‏گيري از خطاهاي ديگران و كاستن از ميزان ترس ديگران از خود و بهره‏گيري از درگيري‏ها و چالش‏هاي منطقه و بين‏المللي ـ مانند چالش غرب با جريان افراطي طالبان و بن لادن ـ را مشخص مي‏كند. اخوان المسلمين مصر، پيش از شركت در انتخابات پارلماني 1987م، دوره‏اي طولاني از نفوذ در ادارات دولتي را طي كرده بود و در اين سال نيز تنها در برخي حوزه‏هاي انتخاباتي نامزد معرفي مي‏كرد.

آنچه در تجربه موفق حزب عدالت و توسعه تركيه، جالب توجه بود اين است كه اين حزب همكاري با رقيب خود يعني حزب جمهوري خواه خلق را پذيرفته و در اين راه تلاش هم كرده است. هرچند اين حزب لائيك و مرتبط با افكار آتاتورك است و طبعاً مخالف روش اسلامي‏اي است كه حزب عدالت و توسعه از آن پيروي مي‏كند، اما هوش و ذكاوت سياسي اسلام‏گرايان آنان را واداشت تابا نيروهاي ديگر در عرصه سياسي، تعاملاتي برقرار كنند. گذشته از اين، پيروزي حزب عدالت و توسعه در پرهيز از تحريك ارتش تركيه كه داراي خط و نشان لائيك است، قابل توجه است. ژنرال حلمي اوزكوك رئيس ستاد ارتش تركيه تصريح كرد كه اراده ملت را كه سبب پيروزي حزب ميانه‏رو عدالت و توسعه شده است، محترم خواهد داشت. رجب طيب اردوغان تجربه دوره‏اي پربرخورد بين اسلام‏گرايان با ارتش را در سال 1997 م دستمايه سياستي هوشمندانه قرار داد كه به پيروزي حزبش منجر شد. وي در سال 97 به سبب قرائت يك بيت شعر در ميان مردم منطقه ديار بكر، چهار ماه را در زندان سياسي گذراند. آن بيت شعر چنين بود: مناره‏ها، سرنيزه‏هاي ما و گنبدها كلاه خود ما و مساجد لشگرگاه‏هاي ما است». با آن كه اين بيت شعر در كتاب‏هاي درسي تركيه به كار رفته است، اما وضعيت تيره‏اي كه بين اسلام‏گرايان و ارتش در آن زمان وجود داشت، سبب شد تا وي طعم زندان را براي مدت چهار ماه بچشد. اردوغان از تجربه زندان استفاده كرد و روشي جديد را در پيش گرفت. وي از حزب فضيلت به رهبري نجم‏الدين اربكان جدا شد و برنامه اصلاحات ريشه‏اي‏اش را كه به پيدايش حزب عدالت و توسعه انجاميد، اعلام كرد. درست 15 ماه پس از تأسيس حزب تازه‏اش، اكثريت مطلق صندلي‏هاي پارلماني را درو كرد. در پاكستان نيز اسلام‏گرايان در كسب اعتماد قبايل و دو حزب مسلم ليگ و مردم موفق شدند و توانستند ائتلافي قوي در برابر قدرت ژنرال مشرف پديد آورند.

2. يكپارچگي نيروها و حركت‏هاي اسلامي در ضمن برنامه‏كاري مشترك و ارائه ليست‏هاي مشترك انتخاباتي به سبك پاكستان، راهي واقع‏بينانه براي پيروزي اسلام‏گرايان است. در انتخابات پارلماني مصر در سال 1987 بيانيه‏هاي جداگانه‏اي از سوي تشكيلات جهاد اسلامي و جماعت اسلامي صادر شد كه مشاركت جماعت اخوان‏المسلمين را در انتخابات پارلماني به شدت محكوم مي‏كرد. در اين بيانيه‏ها پارلمان، «مجلس كفر» خوانده شده بود. طبعاً درگيري جريان‏هاي اسلامي با يكديگر، به تضعيف نيروهايشان منجر مي‏شود. در انتخابات سال 2000م در مصر اسلام‏گرايان ميانه‏رو(اخوان) هفده‏كرسي پارلمان را به دست آوردند و اكنون اپوزيسيون حقيقي را آنان تشكيل مي‏دهند، هر چند با عنوان حزبي‏شان به رسميت شناخته نشده‏اند، با اين حال استقلال خود را حفظ كرده‏اند. در مغرب هم جماعت‏هاي اسلامي، همگي پشت سر حزب عدالت و توسعه ايستادند؛ به ويژه جمعيت العدل و الاحسان ـ به رهبري عبدالسلام ياسين ـ كه از هيچ پشتيباني‏اي دريغ نكرد. در بحرين هم كه پس از 29 سال، نخستين انتخابات پارلماني را تجربه كرد، تحريم آن از سوي اسلام‏گرايان شيعه، سبب كاهش وزن اسلام‏گرايان در مجلس شد. شيوه تحريم انتخابات، شيوه‏اي ناكارآمد است و زيان آن فقط به احزابي مي‏رسد كه از اين فرصت صرف‏نظر مي‏كنند. اخوان‏المسلمين در سال 1990 م انتخابات را تحريم ولي در سال 2000 م در انتخابات شركت كرد و 17 كرسي را به دست آورد و نمايندگانش برنامه‏هاي اين حزب را در مجلس مطرح مي‏كنند. در پاكستان، نخستين اقدام اسلام‏گرايان در پارلمان اين بود كه طرحي را تصويب كردند كه براساس آن اداي سوگند بايد براساس متن مذكور در قانون اساسي پاكستان باشد؛ نه قانون اضطراري پرويز مشرف.

خلاصه سخن اين كه تجربه موفق جريان‏هاي اسلامي در كشورهاي ياد شده، نشان مي‏دهد، كه اولاً پيش‏گويي شتابزده برخي صاحب‏نظران و تحليل‏گران سياسي غربي و غير غربي كه زوال اسلام سياسي را انتظار مي‏كشيدند، خام و به دور از واقع‏بيني و بلكه نوعي خيالپردازي است. قدرت عنصر دين در جوامع اسلامي فراتر از حدي است كه تحليل‏گران غربي و شرق‏شناسان اروپايي تصور كرده‏اند. اين عنصر در اين جوامع هدايت‏گر و محرك جنبش‏هاي بزرگ سياسي و اجتماعي بوده و گويا خواهد بود و ثانياً جريان‏هاي اسلام‏گرا قدرت بازتوليد و بازيافت دروني را دارند و مي‏توانند داده‏هاي منطقه‏اي و جهاني را در تصميم‏سازي خود دخالت دهند و از خطاهاي گذشته پند بگيرند و براي دست‏يابي به اهداف بزرگ از گام‏هاي كوچك آغاز كنند.

/ 1