تدبر و تفكر
آيه شريفه بيانگر آن است كه لوط فرزند هاران برادرزاده ابراهيمع در شهر بابل بسر مىبرد و پس از محكوميت ابراهيم كه از بابل بهسوى سرزمين شام تبعيد و اخراج گرديد، لوط نيز بههمراه ابراهيمع بهسوى شام روان شد پروردگار بهوى نيروى حكمت موهبت فرموده و بهمقام نبوت نائل گرديد و در شهر سدوم سكونت نمود اما هنگامى كه ساكنان آن سرزمين در اثر اصرار بهعمل زشت محكوم بههلاكت گرديدند پروردگار لوط پيامبر و دخترانش را از آن سرزمين خارج نمود و سپس آن شهر را واژگون كرد61رهجو مقصود از دريافت «حكم» چيست؟
رهنما يا مقصود از «حكم» حكمت است يا نبوت و يا اينكه مقصود اين است كه خداوند او را حاكم در ميان مردم نمود براى فصل خصومت و دانش مورد نيازش را نيز بهاو عطا كرد62 بنابراين بيان مقصود از «حكم» يا نبوت است يا حكمت و يا قضاوت
و نيز گفتهاند مقصود از حكم نبوت و علم شريعت است63
و نيز گفتهاند، مفسران درباره كلمه حكم در اين آيه شريفه اقوالى دارند، بعضى فرمودهاند منظور از اين حكم مقام پيامبرى است و برخى گفتهاند مقصود از آن، قضاوت و داورى است و گروهى معتقدند كه معناى آن عقل و خرد مىباشد و چون هر پيامبرى داراى همه آنچه گفته شد مىباشد، پس شايد بتوان گفت حضرت لوط هم كه يكى از انبياء بزرگوار بهشمار مىرود داراى همه اين مقامهائى كه گفته شد بوده است، و نيز كلمه علماً شامل همه آن علوم مىشود كه لايق و شايسته مقام يك پيامبر است و اهم آنها علم توحيد و خداشناسى است، چرا كه عصر آن بزرگوار، عصر بتپرستى بوده است64
3من براى شما پيامبرى امين هستم
كذبت قوم لوط المرسلين اذ قال لهم اخوهم لوط الا تتقون انى لكم رسول امين فاتقوااللَّه و اطيعون و ما اسئلكم عليه من اجران اجرى الا على ربالعالمين65ترجمه قوم لوط فرستادگان خدا را تكذيب كردند، هنگامى كه برادرشان لوط بهآنان گفت آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟، من براى شما پيامبرى امين هستم، پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد، من در برابر اين دعوت اجرى از شما نمىطلبم اجر من فقط بهپروردگار عالميان است
همه لوطيان نيز كافر بُدند
ولى مهربان لوط گفتا شما
رسولى امين هستم و خيرخواه
بترسيد از كردگار نكو
نخواهم كنم هيچ مزدى طلب
مرا چشم پاداش باشد بهرب
كه كافر بهپيغمبران مىشدند
نترسيد آيا ز يكتا خدا
نشان شما مىدهم راست راه
اطاعت نماييد از دين او
مرا چشم پاداش باشد بهرب
مرا چشم پاداش باشد بهرب
تدبر و تفكر
قوم لوط پيامبران مرسل را تكذيب كردند بهتكذيب لوط از آنجا كه تكذيب لوط تكذيب ايشان بود، اذقال لهم چون گفت ايشان را لوط كه برادر ايشان بود در نسب اى قوم آيا از خدا نمىترسيد و از عذاب او حذر نمىكنيد؟ من شما را پيامبرى امين و با امانت و ديانت و معتمد بودهام و هميشه صلاح كار شما را خواستهام از خداى بترسيد و طاعت من داريد كه صلاح دين و دنياى شما در اين است 0 و ما اسئلكم و من شما را بر اين سخن كه مىگويم و پندى كه مىدهم چيزى نمىخواهم مزد من بر خداى جهانيان است66و نيز گفتهاند كردند قوم لوطع يعنى اهل مؤتفكات مرسلين را يعنى پيامبرانى همچون ابراهيمع و لوطع و غيرايشان از انبياء سابق را67 و بهبيان ديگر گفتهاند قوم لوط رسولان را تكذيب كردند، آنگاه كه لوط برادرشان برادر در شفقت و مهر نه در نسب براى ايشان گفت آيا از مخالفت فرمان خدا نمىترسيد كه بت مىپرستيد البته من از جانب خدا براى هدايت شما فرستاده شدهام و در تبليغ رسالت امينم، پس، از مخالفت فرمان خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد و سوءتفاهمى نشود كه من طمعى بهمال و زندگى شما دارم من بر اين دعوت هيچگونه مزدى از شما نمىخواهم و مزد من پروردگار جهان است و بس68
4تكذيب انذارهاى لوط ع
كذبت قوم لوط بالنذر انا ارسلنا عليهم حاصباً الا ال لوط نجينا هم بسحر69ترجمه قوم لوط انذارها ى پى در پى پيامبرشان را تكذيب كردند، ما بر آنها تندبادى كه ريگها را بهحركت درمىآورد فرستاديم و همه را هلاك كرديم جز خاندان لوط را كه سحرگاهان نجاتشان داديم
دگر لوطيان نيز دور از صواب
بداديم ما هم بهباد فنا
همه قوم جز لوط و اهل سرا
بكردند تكذيب لوط و كتاب
همه قوم جز لوط و اهل سرا
همه قوم جز لوط و اهل سرا
تدبر و تفكر
قوم لوط تكذيب كردند بيمكنندگان را و وحى پيامبران را خاصه پيامبر خود را كه لوط بود ما بفرستاديم بر ايشان بادى سخت كه سنگريزه برايشان مىريخت و گفتند كه حاصب خود سنگ است، يعنى ما برايشان سنگ بباريديم70و نيز گفته شده است قوم لوط انذارهاى پىدرپى پيامبرشان را تكذيب كردند «كذبت قوم لوط بالنذر» نذر جمع «انذار» بهمعناى تهديد و بيم دادن است و ذكر آن بهصيغه جمع ممكن است اشاره بهانذارهاى پىدرپى اين پيامبر بزرگ باشد كه اين قوم لجوج همه آنها را تكذيب كردند و با اشاره بهانذار حضرت لوطع و پيامبران پيش از اوست، زيرا دعوتهاى انبياء همگى يك حقيقت را تعقيب مىكنند71