همى اسمعيل و يسع در مقام
كه ما مرسلان را بهدور زمان
همانا كه بر آن رسولان خدا
پس آنگه بر آن مرسلين سرفراز
چه درها ز حكمت خدا كرد باز
چو يونس و لوطند صالح مرام
نموديم برتر بر اهل جهان
كتاب و نبوت بفرمود عطا
چه درها ز حكمت خدا كرد باز
چه درها ز حكمت خدا كرد باز
تدبر و تفكر
پروردگار همه پيامبران را در اثر روح قدسى و هدايت فطرى كه بهآنان ارزانى فرموده بر سلسله بشر فضيلت و برترى داده و آنها را از تعليمات ربوبى و سروشهاى غيبى بهرمند نموده و آنان را صراط مستقيم عبوديت معرفى نموده و واسطه در فيوضات تكوينى قرار داده از اين رو تعليم و تربيت بشر را نيز بهعهده آنان نهاده و هرگز فضيلت و مزيتى زياده بر اين تصور نمىشود، بر اين اساس اهل ايمان و تقوى كه از طريق آموزش در مكتب عالى قرآن بهمقامى از كمال و استقامت در ايمان نايل مىشوند بر پيامبران و رسولان هرگز فضيلت و برترى نخواهند يافت، زيرا ميزان در قرب بهساحت پروردگار طهارت روان و صفاى طينت و حسن سيرت و خلوص در عبوديت است و برحسب قابليت ذاتى افراد پروردگار بهپيامبران و رجال آسمانى، اقصى درجه صفاى طينت و خلوص نيت را موهبت فرموده، و آنان را در خطير قدس و حاملين علم خود و حقيقت عبوديت قرار داده و وسايط فيوضات تكوينى بهطور عموم و نسبت بهسلسله بشر بهخصوص معرفى نموده و آنان را از لغزش و پيروى از نيروى شهوت و غضب ايمن داشته و بهنيروى عصمت و طهارت ذاتى مجهز نموده و در برابر اين فضيلت بىمانند وظايف طاقتفرسائى بهعهده آنان نهاده كه با تمام نيرو و قدرتى كه در اختيار دارند با شركت و كفر مبارزه نمايند و از هيچ خطرى گريزان نشوند و در برابر هر پيشآمد ناگوارى صابر و بردبار باشند و در انجام وظيفه از فداكارى دريغ ننمايند كه عذرى از آنان پذيرفته نيست و قدرت اين چنين وظايفى را هرگز ساير افراد نخواهند داشت اولئكالذين آتيناهم الكتاب اوصاف ديگر پيامبران را بيان نموده و بر آنان منت نهاده است كه زياده بر الهامات غيبى و استقرار معرفت در قلوب آنان، كتاب آسمانى كه مشتمل بر معارف الهى و احكام و وظايف عملى و نصايح است براى آنان فرستاده و تعليم نموديم كه در دسترس مردم گذارند و مكتب تعليم و تربيت بشر را بنا نهاده و خداپرستى را در جهان نشر دهند، و كتاب آسمانى را بهپيامبرانى كه پيرو آنان بودهاند نيز نسبت داده است مثلاً الواح توريه بر موسى كليمع نازل شده ولى معارف و احكام آن را بهساير پيامبران مانند هارون، داود و سليمان و زكريا و دانيال و يحيىع نيز تعليم و القاء فرموده است والحكم از جمله وظايف توانفرساى پيامبران دعوت بحق است كه مردم را بهخداپرستى بخوانند و احكام فردى و وظايف اجتماعى را بهمردم اعلام نمايند و نيز در مورد اختلاف مالى و حقوقى بر حسب احكام آسمانى حكميت و داورى نمايند و بالاخره منصب فرمانروايى از جانب پروردگار در جامعه بشر وظيفه پيامبران و اوصياء آنها است والنبوة نبوت عبارت از نيروى گيرنده تعليمات غيبى است كه بعضى افراد بشر بهنام پيامبران در اثر موهبت روح قدسى با پروردگار ارتباط مىيابند736نزول وحى بر لوطع
و قضينا اليه ذلك الامران دابرهولاء مقطوع مصبحين74ترجمه و ما بهلوط اين موضوع را وحى فرستاديم كه صبحگاهان همه آنها ريشهكن خواهند شد
پس آنگاه داديم حكم هلاك
بگفتيم بر او كه اى مرد راه
بميرند قوم تو تا صبحگاه
كه برچيده گردند از روى خاك
بميرند قوم تو تا صبحگاه
بميرند قوم تو تا صبحگاه
تدبر و تفكر
كلمه «قضاء» در آيه آنطور كه گفتهاند، معناى وحى را متضمن است و بههمين جهت با لفظ «الى» متعدى شده و منظور از «امر» امر عذاب است چون جمله «ان دابر هؤلاء مقطوع مصبحين» آن را تفسير كرده و كلمه «ذلك» كه براى اشاره بهدور است عظمت خطر و وحشتناكى عذاب را مىرساند و معناى آن اين است كه ما امر عظيم خود را نسبت بهعذاب ايشان حتمى نموديم در حالى كه آن را از راه وحى بهلوط اعلان نموديم و گفتيم كه نسل اين قوم صبح اين شب قطع شدنى و آثارشان از نسل و بنا و عمل محوشدنى است و ممكن است چنين معنا كرد كه ما وحى كرديم بهلوط در حالى كه عذاب قوم را حتمى كرده بوديم75در پايان يادآور مىشويم كه يكى از نشانهها نبوت دريافت وحى است، چنانكه در آيه شريفه تصريح شده است بر حضرت لوطع وحى شده است بنابراين آيه شريفه مذكور مىتواند بر نبوت آن جناب دلالت داشته باشد
نگاه چهارم
خصوصيات و ويژگيهاى قوم لوط
1- بىمنطق و حقناپذير2- ظالم و ستمگر
3- جسور و مُصر در ارتكاب معاصى
4- استقبال از معصيت
5- غرق فساد و گناه
6- منحرف و اسرافگر
7- سرمست از هوىپرستى
8- تهديدكننده پيامبر خدا
9- قومى مجرم و گناهپيشه
10- قومى نادان
11- پاكدامن را تحمل نمىكردند