7سرمست از هوى‏ پرستى‏ - سیمای پیامبران در قرآن کریم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای پیامبران در قرآن کریم - نسخه متنی

عین‏اله ارشادی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تدبر و تفكر

مى‏فرمايد شما شهوت خود را به‏وسيله مردان فرو مى‏نشانيد و از همبستر شدن با زنان كه خداوند براى شما حلال كرده است، خوددارى مى‏كنيد، شما مردمى هستيد مسرف و متجاوز و ستمكار و فاسد و همه عيبها را در خود گرد آورده‏ايد93

ره‏جو چرا عمل لواط اسراف ناميده شده است؟

رهنما از آنجايى كه اين عمل تجاوز و انحراف از قانون فطرت است اسراف ناميده شده است94

7سرمست از هوى‏ پرستى‏

لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون95

ترجمه به‏جان تو سوگند، اينها در مستى خود سرگردانند و عقل و شعور خود را از دست داده‏اند




  • به‏جان تو سوگند اى مصطفى‏
    همه عمر گمراه اميال پست‏
    ز شهوات نفسانى خويش مست‏



  • كه بودند آنان اسير هوى‏
    ز شهوات نفسانى خويش مست‏
    ز شهوات نفسانى خويش مست‏



تدبر و تفكر

هدف اساسى آيه شريفه اين است كه بگويد «قوم لوط در مستى خود سرگردان بودند، به‏عبارت ديگر بگويد، قوم لوط در درياى مستى هوا و هوس و شهوت‏رانى غرق و غوطه‏ور و سرگردان بودند تا بدين وسيله هشدار دهند به‏آيندگان كه اين سرنوشت تنها خاص آن قوم و ملت نيست، بلكه انسانهاى ديگرى نيز امكان دارد كه گرفتار چنين بلايى شوند از اين رو با كلمه «يعمهون» عبارت را به‏پايان مى‏برد تا در آينده شامل حال هركسى كه شهوت‏پرست و گمراه و هوس‏راه باشد نيز بشود در آيه شريفه علاوه بر اين هدف اساسى نكته ديگرى نيز وجود دارد كه مورد اختلاف مفسرين واقع شده است، آن نكته عبارت است از اينكه آيه شريفه با قسم آغاز شده است، اولاً چه كسى قسم ياد كرده؟ ثانياً به‏چه كسى قسم ياد شده است‏

ثالثاً، اهميت اين قسم به‏چيست؟

اما در مورد مطلب اول، اكثر مفسرين مى‏گويند خداوند قسم ياد كرده است، و عده‏اى نيز گفته‏اند ملائكى كه از سوى خدا به‏سوى لوط مأمور شده بودند سوگند خوردند96

اما در مورد مطلب دوم در خصوص فردى كه به‏او قسم ياد شده است، اكثر مفسرين معتقدند خداوند بر خاتم‏الانبياء حضرت محمدص قسم ياد كرده است، اما عده‏اى نيز مى‏گويند، خداوند براى تسلى خاطر حضرت لوطع او را مورد خطاب قرار داده و بر جان او قسم ياد كرده است و بعضى مى‏گويند ملائك بر لوط قسم خوردند97

اما در مورد مطلب سوم گفته‏اند سوگند به‏چيزى ياد مى‏شود كه فوق‏العاده مورد توجه و مهم و مفيد باشد نزد سوگند خورنده گواه بر اين مطلب آياتى از قرآن است كه خداوند در آن ايات سوگند ياد كرده است مثلاً در سوره مباركه والشمس خداوند به‏اشياء مهمى كه موجب بقاء انسان و هر ذى‏روح ديگرى است سوگند مى‏خورد كه عبارتند از «خورشيد، قمر، روز، شب، آسمان، زمين، نفس و و در اين آيه شريفه خداوند بر جان پيامبر اكرمص قسم ياد مى‏كند بنابراين به‏اين نتيجه مى‏رسيم كه حيات و جان مبارك پيامبرص به‏قدرى براى موجودات مفيد و مهم بوده است كه خداوند به‏جان آن بزرگوار قسم ياد كرده است نكته ديگر اين است كه خداوند از ميان يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر فقط به‏جان مبارك پيامبر اسلامص سوگند ياد كرده است98

8تهديدكننده پيامبر خدا

قالوا اولم ننهك عن العالمين99

ترجمه گفتند مگر تو را از جهانيان نهى نكرديم و نگفتيم كسى را به‏ميهمانى نپذير؟




  • بگفتند قوم بد، اندر جواب‏
    مكر رنگفتيمت اى ناسپاس‏
    نيارى دگر ميهمان ناشناس‏



  • براندند بر لوط اينسان خطاب‏
    نيارى دگر ميهمان ناشناس‏
    نيارى دگر ميهمان ناشناس‏



تدبر و تفكر

شايد اولين مطلبى كه از آيه شريفه به‏روشنى استفاده شود، اين باشد كه قوم لوط، آن حضرت را در محدوديت خاصى از نظر رفت و آمدهاى اجتماعى قرار داده بودند و او را تهديد مى‏كردند كه حق ندارى به‏خانه‏ات مهمان يا فرد ناشناسى را بياورى و نيز مهمانان او را تهديد به‏تجاوز و هتك حرمت مى‏كردند و اين رفتار بدترين ظلمى بود كه آن قوم به‏پيامبر خود مى‏كردند زيرا حق هر پيامبرى است كه علاوه بر مردم ديار خود كه در دست‏رس او هستند هر تازه‏واردى را به‏شهر دعوت به‏اهداف رسالتش نمايد و در اين جهت كسى مانع رسالتش نشود اما اخلاق آن قوم اين بود كه متعرض هر تازه‏واردى مى‏شدند و از او هتك حرمت مى‏كردند و انتظار داشتند كه كسى مانع ظلم آنها نشود تا با خيالى آسوده به‏رفتار بى‏شرمانه خود ادامه دهند، اما لوطع كه رفتار زشت آنها را دائماً تقبيح و مذمت مى‏كرد با پناه دادن به‏تازه‏واردها به‏شهر هم آنها را به‏اهداف رسالتش دعوت مى‏كرد و هم از حرمت انسانى مهمانان در برابر تجاوز اهالى حمايت مى‏نمود و به‏آنان امان مى‏داد، گرچه قوم با همسر لوط هماهنگى كرده بودند كه اگر براى لوط مهمانى رسيد اگر شب بود با آتش روشن كردن بر پشت بام و اگر روز بود با دودى كه بر بام به‏پا مى‏كرد علامت مى‏داد كه براى آن جناب مهمان رسيده است از اين رو همسر لوط هم كه در جرم و عمل ناپسند آن قوم شريك بود، به‏عذاب الهى گرفتار آمد، و به‏هلاكت رسيد

بنابر نقلى گفته‏اند اهالى و مردم قوم لوط با پيامبرشان شرط كرده و قول داده بودند كه آن عمل شنيع و زشت لواط را با اهالى و همشهريان خود نكنند بلكه با غريبه‏ها و تازه‏واردهاى به‏شهر چنين كنند از اين رو از لوط خواسته بودند از غريبه‏ها حمايت نكن و به‏آنها پناه ندهد و مهمان خود قرار مده تا با غريبه‏ها هر آنچه خواستند بكنند از اين رو گفته‏اند مراد از عالمين در آيه شريفه افراد تازه‏وارد و غريبه‏ها و غيراهالى هستند100

در خصوص اينكه چه عاملى سبب شد تا اين قوم به‏چنين عمل زشتى مخصوصاً در مورد مهمانان و تازه‏واردين به‏شهر خود دست بزنند، محمدبن اسحاق مى‏گويد، سبب آن بود كه در اين شهر مردمان درختان ميوه فراوانى داشتند و غريبه‏ها از جاهاى ديگر به‏آنجا مى‏آمدند و ميوه‏هاى آنها را مى‏خوردند و با خود مى‏بردند و اهالى از اين وضعيت ناراحت بودند تا اينكه ابليس به‏صورت پيرى درآمد و به‏اين قوم گفت اگر مى‏خواهيد از اين وضعيت نجات يابيد بايد با آنها لواط كنيد اما قوم گفتند چنين نكنيم، لكن چون وضعيت بدتر شد با خود گفتند خوب است اين پيشنهاد را بيازمائيم، و اين عمل را آنقدر مرتكب شدند تا معتاد گشتند به‏طورى كه براى آنها حالت عادى و بدون قبح و زشتى پيدا كرده بود و بر اين عمل جسور و گستاخ گشتند، تا اينكه گرفتار عذاب دردناك الهى گشتند101

9قومى مجرم و گناه‏پيشه‏

قالوا انا ارسلنا الى قوم مجرمين102

ترجمه گفتند ما به‏سوى قومى گنهكار مأموريت يافته‏ايم تا آنها را هلاك كنيم




  • بگفتند بر كشتن مجرمان‏
    فرستاد ما را خداى جهان‏



  • فرستاد ما را خداى جهان‏
    فرستاد ما را خداى جهان‏



تدبر و تفكر

/ 27